responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 401
1- زلزله از لوازم طبيعي كره زمين
2- عوامل مادي و معنوي وقوع زلزله
3- آزمايش الهي در حوادث طبيعي
4- نقش ايمان و تقوا در نزول بركات
5- پرداخت خمس و زكات عامل حفظ اموال
6- فريب رفاه ظاهري را نخوريم
7- تفرقه ميان مردم، زلزله خطرناك اجتماعي
8- جايگاه امدادرساني در اسلام

موضوع: امدادرساني در حوادث غيرمترقبه

تاريخ پخش:  05/12/89

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

محضر مبارك امدادگران هستيم. كساني كه وقت حوادث قيام مي‌كنند، ارتش و سپاه، امت و هلال احمر، آتش‌نشاني و ثبت و به هرحال دولت و ملت، بحث كمك در حوادث غير مترقبه، زلزله، سيل، امداد رساني، بحثي است كه همه بايد بسيج شويم.

قرآن راجع به زلزله مي‌فرمايد كه اصلاً زمين بايد دائماً زلزله شود. هرچه نمي‌شود خدا نگه داشته است. چون وقتي مغز زمين داغ است، اين داغي مغز زمين دائماً بايد پوست را تكان بدهد. مي‌گويد: من نگه داشته‌ام. («إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا» )(فاطر/41) («إِنَّ اللَّهَ» )يعني به درستي كه خدا («يُمْسِكُ» )نگه داشته. چه چيز را نگه داشته است؟ («يُمْسِكُ السَّماواتِ») هم آسمان‌ها را هم («وَ الْأَرْضَ» )زمين را، خدا زمين را نگه داشت. يعني چه؟ («أَنْ تَزُولا» )از اينكه تكان بخورد. پس نگوييد: چطور شد زلزله شد؟ بايد بگوييم: ميليارد‌ها ساعت و دقيقه زلزله نمي‌شود، يكوقت هم يك دقيقه زلزله مي‌شود. ما اصولاً چيزهاي خوب را نمي‌گوييم. اگر بيست و نه شب سحري بخوريم، نمي‌گوييم: ما سحري خورديم. اما يك شب سحري نخوريم، مي‌گوييم: فهميدي چه شد؟ ديشب ما سحري نخورديم. پس بياييد يك «الْحَمْدُ لِلَّه‏» پاي تلويزيون بگوييد. براي لحظه‌هايي كه زلزله نيست و با خيال راحت زندگي مي‌كنيم. («الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ» )هر آني ما بايد تكان بخوريم.

1- زلزله از لوازم طبيعي كره زمين

قرآن مي‌گويد: («إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» )(زلزله/1) نمي‌گويد: («إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالاً» «زلزالها» )يعني زمين زلزله دارد. مثل اينكه آب جوش بخار دارد. مثل اينكه كره قطر دارد. همينكه كره بي‌قطر نمي‌شود، آب جوش بدون بخار نمي‌شود، زمين بي‌زلزله نمي‌شود. قرآن مي‌گويد: من كوهها را قرار دادم و («وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِي‏» )(نحل/15) («رواسي») يعني كوه. من كوه را قرار دادم، («أَنْ تَميد» )كوه گذاشتم كه زمين شما را تكان ندهد. مثل سيني كه روي ديگ آب جوش است، تكان مي‌خورد. شما يك سنگ روي سيني مي‌گذاريد، كه اين سيني تكان نخورد. خداوند ما را به واسطه‌ي كوه از زمين‌لرزه دائمي حفظ كرده است. («وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِي‏»)

«وَ الْجِبالَ أَوْتاداً» (نباء/7) مي‌گويد: كوهها ميخ است. ميخ چه مقدار بيرون است؟ آن مقداري كه از كوه مي‌بيني نوك ميخ است. بيشتر اين كوه در زمين است. و اين كوه چنگش در زمين افتاده است، براي اينكه زمين را از تكان خوردن جلوگيري كند. بنابراين زلزله يك چيز قطعي است،

يك سؤال را هم اينجا جواب بدهم. چرا عده‌اي زلزله مي‌شود مي‌ميرند؟ ببينم مگر آمديم كه بمانيم؟! مثل اينكه نان بگويد: چرا من را از تنور بيرون آوردي؟ اصلاً آوردن اينجا داغت كنند در تنور، زلزله هم نباشد بايد سرطان باشد. سقوط هواپيما باشد. تصادف ماشين باشد. ميكروب باشد. برق‌گرفتگي باشد. اصلاً هيچ‌كس نيامده بماند. زلزله چرا ندارد. ما آمديم براي يك مرحله‌اي، و بايد از اين مرحله برويم. «از جمادي مُردَم و نامي شدم» ما جماد بوديم. مواد زمين! اين مواد غذايي زمين كه جماد بود، گندم شد. گياه شد. مواد غذايي زمين گياه شد، بعد اين گندم زير سر آسياب رفت له شد، آرد شد. آرد را با مشت و مال خميرگير يا ماشين زير و رو كردند، اين را در سرش زدند، به تنور زدند، داغش كردند زير دندان له شد. بايد اين مراحل طي شود. چون اگر خواسته باشد، جماد انسان شود، بايد از اين مسير بگذرد. يكبار ديگر… انسان كه بود؟ انسان نطفه بوده است. نطفه چيست؟ غذاي بابا و ننه… غذاي بابا و ننه چيست؟ مواد غذايي خاك. پس اول خاك بوديم. مواد غذايي خاك، گندم و برنج و نخود و سبزي شديم. بعد اين مواد غذايي زير دندان بابا و ننه رفت، نطفه شد. آن نطفه در رحم مادر رفت، انسان شد. ما بايد برويم. بنابراين مردن چرا ندارد. («كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه‏» )(قصص/88) همه بايد برويم. («إِنَّكَ مَيِّت‏» )(زمر/30) خدا به پيغمبر مي‌گويد: تو هم مي‌ميري! («إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» )(زمر/30)، («كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه‏»)

«كُلُّ مَنْ عَلَيْها فان‏» (الرحمن/26) اين كه مي‌گويد: («كل» )يعني استثنا ندارد. («كُلُّ مَنْ عَلَيْها فان‏» )قرآن مي‌فرمايد: («وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعيداً جُرُزاً» )(كهف/8) ما اين زمين را به كوير تبديل مي‌كنيم. گل و بلبل، («زينَةً لَها» )(كهف/7) («فاخرج…» «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلى‏… الَّذِى خَلَقَ فَسَوَّى‏… وَ الَّذِى أَخْرَجَ المَْرْعَى‏،فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى‏» )(اعلي/4و5) من از زمين درخت را سبز مي‌كنم، بعد همين درخت را برگ زرد مي‌كنم. بعد سبزها بايد زرد شوند. زنده‌ها بايد بميرند. جمادها بايد گياه شوند. گياه‌ها بايد انسان شوند. يعني نظام، نظام تغيير و تحول است. اين پاسخ اين است كه مي‌گويند: چرا زلزله شد، عده‌اي مردند؟ زلزله نبود، سيل بود. سيل هم نبود، ميكروب بود. ميكروب هم نبود تصادف ماشين بود. بالاخره هيچ‌كس ماندني نيست. حالا يكي شنبه، يكي هم يك شنبه! يكي سي سالگي، يكي چهل سالگي، پنجاه سالگي!

پس نكته‌ي اول: زلزله لازمه‌ي زمين است. اين يك مورد. چون مي‌گويد: («زِلْزالَها»)، يعني زمين زلزله دارد. دو تا مثال زدم. كره قطر دارد. آب جوش بخار دارد. لازمه‌اش است.

2- همه به نحوي بايد بروند. حالا زلزله شد، نشد سقوط است. نشد تصادف است. نشد بيماري است و غيره. كسي بنا نيست بماند. از صدام جنايتكار تا امام خميني. هيچ‌كس ماندني نيست. («إِنَّكَ مَيِّت‏» )پيغمبر تو هم بايد  بروي.

2- عوامل مادي و معنوي وقوع زلزله

عوامل زلزله چيست؟ بعضي عوامل دست خود انسان است. بعضي آزمايش الهي است. بعضي هم گناهان است.

1- گاهي انسان فرمولهاي علمي را مراعات نمي‌كند. اين آهن شماره‌ي چند است، چقدر استحكام دارد؟ چند طبقه مي‌شود روي اين آهن ساخت؟ امور فني را مراعات نمي‌كند. اين يك مورد.

2- كار را به كارشناس نمي‌دهد. براي اينكه ارزانتر تمام شود به يك آدم ناشي مي‌دهد.

3- مصالح مناسب تهيه نمي‌كند. يك چيزي براي شما بگويم.

امام چهارده سال نجف بود، گاهي شب جمعه‌ها مي‌خواست كربلا زيارت برود، خوب تقريباً يك ساعت راه است. دستور مي‌داد ماشين خوب تهيه كنيد. يكي از علما گفت: آقا شما هيچ‌وقت كلمه‌ي خوب نمي‌گويي. نمي‌گويي: گوشت خوب، كباب خوب، برنج خوب، لباس خوب، فرش خوب، به ماشين كه مي‌رسي مي‌گويي: ماشين خوب. ما حواسمان را جمع كرديم، شما هميشه كلمه‌ي خوب را درباره‌ي ماشين مي‌گوييد. امام فرمود: فرش خوب هم نبود آدم را نمي‌كشد. لباس خوب هم نبود آدم را نمي‌كشد. نان خالي آدم را نمي‌كشد. ولي ماشين قراضه آدم را مي‌كشد. اينطور نيست كه صرفه‌جويي كنيم.

هر آهني، هر كارگري، هر مصالحي، روي حوض نرده نمي‌گذارد بچه‌اش در حوض مي‌افتد. خوب خودت مقصر هستي. بايد روي حوض نرده بگذاري. پشت بام نرده نمي‌گذاري بچه مي‌افتد. مقصر خودت هستي. سيگار بكشي تنگي سينه پيدا مي‌كني، مقصر خودت هستي. در پارك با دختر آشنا شدي، خوشت آمده گرفتي، حالا از او كتك مي‌خوري. تقصير خودت است، مي‌خواستي دختر از پارك نگيري. آدم بايد دختر را از پارك انتخاب كند؟ ننه‌اش كيست؟ بابايش كيست؟ اين دختر چه لقمه‌اي خورده است؟ كجا تربيت شده است؟

از شوهر خوشم آمد، ديدم خانه دارد، ماشين دارد، خانه‌اش فلانجا است. فاميلش فلان است، زن او شدم. خوب بابا اين پسر مشروبات الكي هم مي‌خورد، نبايد زنش شوي. تارك‌الصلاة است نبايد زن او شوي. دنبال خانه‌اش رفتي حالا «بِسْمِ اللَّهِ‏»! درس نمي‌خواند رفوزه مي‌شود. مراعات راهنمايي را نمي‌كند تصادف مي‌كند.

بنابراين يكسري حوادث ربطي به خدا ندارد. مقصر خودمان هستيم. بگذاريد قرآن بخوانم. («وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُم‏» )(شوري/30) يعني مصيبت‌هايي كه به شما مي‌رسد به خاطر عملكرد خودتان است. مهندسين ناظر متأسفانه بعضي‌ها هستند. پول مي‌گيرند اما نظارتشان را انجام نمي‌دهند. يا پول مي‌گيرند يك جايي را امضاء مي‌كنند. آن كسي كه مجري طرح است، مي‌گويد: آقا شتر ديدي نديدي! بازرس شير است. مي‌رود در دامداري مي‌بيند شير… منتهي يك چك دويست هزار تومان، آن گاوداري، آن دامداري به اين آقاي بازرس مي‌دهد، امضا مي‌كند كه بله همه چيزها درست است. بعد يكوقت مي‌بيني جمعيتي مردند به خاطر اينكه اين آقا خواسته يك چك دويست هزار توماني بگيرد. اين رشوه‌هايي كه داده مي‌شود، نظارت‌هايي كه نمي‌شود، خيانت‌هايي كه مي‌شود، آزمايش مردم. اين كم خردي خود ما است.

3- آزمايش الهي در حوادث طبيعي

گاهي وقت‌ها هم دست خداست. حالا خدا چرا آزمايش مي‌كند؟ به خاطر اينكه اگر مردم آزمايش نشوند اصلاً معلوم نمي‌شود چه كسي صابر است، چه كسي شاكر است؟ بايد حوادث باشد تا ببينيم چه كسي صبر كرد؟ چه كسي شكر كرد؟ چه كسي كمك كرد؟علاوه بر اينكه حوادث تلخ ما را به خدا رفيق مي‌كند. انسان وقتي با خدا رفيق مي‌شود كه گير كند، وقتي كشتي‌اش غرق مي‌شود، («دَعَوَا اللَّه‏») «يَا اللَّهُ»! پشت كنكور دختر رفته در كنكور امتحان بدهد، مادرش يك تسبيح دو متري كه هيچ‌وقت در عمرش دست نمي‌گيرد، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُم» اين هيچ‌وقت صلوات نمي‌فرستد، حالا براي كنكور دخترش عابد شده است. وقتي ما گير كرديم «يَا اللَّهُ» مي‌گوييم. قرآن مي‌گويد: من شما را در پرس مي‌گذارم. زير پاي شما را داغ مي‌كنم، جيغ بزنيد. مي‌خواهم با خدا رفيق شويد. («إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُون‏» )(نحل/53) وقتي به سختي رسيديد، «يَا اللَّهُ» بگوييد. پس اين حوادث غفلت ما را بركنار مي‌كند. ما را به سمت خدا مي‌برد. اين يك مورد. افرادي در حوادث صبر مي‌كنند. افرادي در حوادث كمك‌رساني مي‌كنند. يعني انسان‌ها در گردنه‌ها آزمايش مي‌شوند. اگر زندگي هميشه يكطور باشد، مردم خوابشان مي‌گيرد. اصلاً دوستان در حوادث شناخته مي‌شوند.

اين قبيل دوستان كه مي‌بيني *** مگسانند دور شيريني

تا حوادث پيش نيايد آدم نمي‌فهمد. حوادث باعث رشد است. خدا صدام را لعنت كند. به ما حمله كرد، خيلي به ما ضربه زد. اما رشد هم خوب داشتيم. اگر ايران در بمباران زمين و آسمان و موشك‌هاي شرق و غرب واقع نمي‌شد، اين رشدي كه الآن در نيروهاي مسلح است نبود. تضاد سبب تكامل است. حوادث و سرما است كه ما را به فكر گرم كننده، گرما است كه ما را به فكر وسيله‌ي سرد كننده، بيماري است كه علم داروسازي است. پيشرفت‌هاي علمي و فني و هنري ما خيلي‌ها به خاطر حوادث تلخ است. اگر حوادث تلخ نباشد، ما رشد علمي هم نمي‌كنيم. پس حوادث تلخ بركاتي هم دارد.

حوادث تلخ بركاتي دارد. 1- صبر مردم 2- تشكر مردم 3- عاطفه مردم تحريك مي‌شود. توجه مردم به خدا، توجه مردم به همنوع، اينها همه در اثر حوادث است. زندگي يكنواخت، همه‌ي مردم مثل چوب كبريت يك اندازه كنار هم هستند. هيچ‌كس به فكر كنار دستي‌اش نيست. الآن در يك جعبه‌ي كبريت همه‌ي چوب كبريت‌ها يك اندازه آرام كنار هم خوابيدند. اصلاً آدم نمي‌فهمد كه اين چوب كبريت جوهرش چيست؟ ظرفيتش چيست؟ در حوادث تلخ و شيرين جوهر انسان كشف مي‌شود. انسان رشد علمي و فكري و روحي پيدا مي‌كند.

يك سري حوادث هم به خاطر گناه است. اول دعاي كميل مي‌گويد: «اللهم اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَم‏» يكسري از گناهان نعمت را عوض مي‌كند. «اللهم اغفر لي الذنوب التي تحبس الدعاء» يكسري از گناهان باعث مي‌شود كه دعاي آدم مستجاب نشود. «اللهم اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاء» يكسري از گناهان، بلا را نازل مي‌كنند.

پس علت حوادث چيست؟ 1- بي‌خردي انسان‌‌ها، 1- آزمايش الهي2- گناهان خودمان، اين عوامل است. البته چون ما مي‌خواهيم خيلي حرف بزنيم، همه را بلغور مي‌كنيم.

4- نقش ايمان و تقوا در نزول بركات

عوامل جلوگيري: 1- ايمان

قرآن مي‌فرمايد: («وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا» )(اعراف/96) اگر مردم مناطق اهل ايمان و تقوا داشتند، («لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ» )آيه‌ي قرآن است ولي فارس‌ها هم مي‌فهمند. («فَتَحنا»)، («فتح») باز مي‌كنيم. («عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماء» )اگر ايمان و تقوا داشته باشيد باران رحمت نازل مي‌شود.

اگر كتاب آسماني را محور قرار دهيد، («وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِل‏») (مائده/66) تورات را كه مي‌دانيد. كتاب يهودي‌ها، انجيل كتاب مسيحي‌ها، («ما أُنْزِلَ إِلَيْهِم‏» )كتاب قرآن. اگر مردم كتاب آسماني را به پادارند، («لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم‏» )(مائده/66) از زمين و آسمان براي اينها خير و بركت مي‌رسد.

تقواي فردي هم كافي نيست. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا» همه باهم («وَ اتَّقَوْا») همه باهم. يك نفر مؤمن و با تقوا مشكل را حل نمي‌كند. اگر جامعه به سمت ايمان و تقوا آمد، خير و بركت نازل مي‌شود. از اين معلوم مي‌شود سرمايه‌گذاري روي معنويت اثر دارد. بخشي از بودجه‌اي كه براي… من هيأت دولت هم اين را گفتم. به وزراي محترم گفتم. شما پولي كه براي حوادث غير مترقبه مي‌گذاريد، براي صدقه بگذاريد. آقا روزي ده تا، صد تا، گوسفند بكشيد، به مناطق محروم بدهيد. تقسيم كنيد. اين گرسنه‌هايي كه گوشت گران گيرشان نمي‌آيد يك آبگوشتي بخورند. بعد بگو: خدايا براي اين صدتا گوسفندي كه از بودجه‌ي حوادث غير مترقبه است، خودت حوادث تلخ را برطرف كن. صدقه بدهيد. به بيمه هم مي‌گويم. اداره‌ي بيمه كه ماشين و خانه و نمي‌دانم هر چيزي را كه بيمه مي‌كنند، رييس بيمه روزي ده تا گوسفند، روزي بيست گوسفند بكشد، منتهي گوشتش را به فقرا بدهد. اگر فقرا شكمشان سير شود، خدا به خاطر اين رحم، به تو هم رحم مي‌كند.

من به هيأت دولت گفتم: يك سال بودجه‌اي كه براي حوادث غير مترقبه است، بياييد مدارسي كه دهها هزار مدرسه داريم نمازخانه ندارد. شش سال است از انقلاب مي‌رود، ما الآن ديگر نزد شاه عباس هم رو نداريم حرف بزنيم. شاه عباس خواهد گفت: من شاه عباس طاغوتي براي كربلاي مستحبي شما كاروانسرا ساختم. شما سي سال است از انقلاب رفت، هنوز دهها هزار مدرسه و روستا داريد، كه نمازخانه و مسجد ندارد. ما جلوي شاه‌عباس چه خاكي بر سرمان كنيم؟ حالا جلوي پيغمبر كه آبرويمان رفته. پهلوي شهدا هم خيط هستيم. ما ديگر پهلوي شاه عباس هم رو نداريم حرف بزنيم. كه خواهد گفت: من شاه طاغوتي كاروانسراي شاه عباسي ساختم، ولي شما حزب‌اللهي‌ها با اينكه پول نفت داشتيد، هنوز مدارس شما… وقتي هم هيأت دولت و رييس جمهور در شهرها مي‌رود، بودجه‌ي فرهنگي نماز آن رنگي كه بايد داشته باشد ندارد. البته خيلي كمك كردند. از كمك‌هايشان هم بايد تشكر كنيم. اما زشت است بعد از سي سال بگوييم: هنوز دهها هزار روستا و شهرك و مدرسه داريم، يك سالن نمازخانه ندارد. بودجه‌ي تهاجم فرهنگي و بودجه‌ي حوادث غير مترقبه را صرف نماز كنيد، بازدهي دارد.

5- پرداخت خمس و زكات عامل حفظ اموال

زكات را بدهيد بلا حذف مي‌شود. («مَا تَلِفَ مَالٌ فِي بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّكَاةِ» )(بحارالانوار/ج93/ص20) نه يك حديث و دو حديث. يك هيأت حديث داريم. كه هرجا مالي تلف شد به خاطر اين است كه زكات نداديم.

پدر من در بازار كاشان تاجر بود. 50 سال در بازار بود. مي‌گفت: در عمرم نديدم تاجري در كاشان ورشكست شود، مگر اينكه زكات و خمس نمي‌داد. مي‌گفت: نداريم كسي را كه خمس و زكات بدهد، ورشكست شود. خدا قول داده است. امام كاظم فرمود: پول حقي را ندهي، خدا مالت را آتش مي‌زند، دو برابر در راه باطل. يعني پنج ميليون بنا است در حق بدهي، نمي‌دهي يك خرج ده ميليوني در سفره‌ات مي‌گذارد. يك جايي بايد سي ميليون خمس بدهي، نمي‌دهي يك خرج شصت ميليوني در سفره‌ات مي‌آيد. اين حديث براي امام كاظم است. يكبار ديگر مي‌گويم. هركجا پول حقي را ندهيد، دو برابرش را در راه باطل مي‌دهيد. اگر دولت مشكل نماز را بعد از سي سال حل نكند، اگر ملت مشكل نماز را بعد از سي سال حل نكند، اگر پيرزن‌ها و پيرمردهايي كه دخترهايشان عروس شدند، پسرهايشان داماد شدند، هنوز يك سرمايه‌داري يك مسجد براي روستا نسازد، دو برابر اين را وارثين مي‌خورند و عياشي مي‌كنند.

يكي از خلفا آمد، خوابيده بود. يك كسي آمد با او بيعت كند. گفت: من حال ندارم با پاي من بيعت كن. حال ندارم دست بدهم. پاي ايشان را گرفت و بوسيد و گفت: بله، كسي كه با دست امام صادق بيعت نكند، بايد با پاي امثال منصور دوانقي بيعت بكند. بنا نيست كسي با زرنگي پيش رود. من اين حرف را بارها زدم. بگذاريد تكرار كنم. بنا است 822 كيلو شكر وارد بدن شما شود. آنجايي كه به لقمه‌ي حرام مي‌بيني صاحبخانه نيست تند تند دو تا سه تا باقلوا مي‌خوري، فكر مي‌كني زرنگي! نخير، دكتر مي‌گويد: قندتان بالا رفته خانه‌ي خودتان هم ديگر قند نخوريد. چون خانه‌ي من دو تا قند خوردي، دكتر مي‌گويد: خانه‌ي خودت هم ديگر حق قند خوردن نداري. به زرنگي نيست. بياييد اينطور كه ما مي‌گوييم عمل كنيد. بنده طلبه‌اي هستم مي‌خواهم از قرآن وحديث حرف بزنم. صدقه دفع بلا مي كند. مسئولين بيمه حوادث عير مترقبه بيايند روزي هزار تا گوسفند  بكشند، فقرا هم هفته‌اي يكبار آبگوشت بخورند. آنوقت خداوند به خاطر اين يك خطر را از شما دور مي‌كند. صدقه دفع با مي‌كند. استغفار دفع بلا مي‌كند. («اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً» )(هود/52) عذرخواهي كنيد، باران ريزش پيدا مي‌كند. ايمان، تقوا، صدقه، دعا، استغفار.

6- فريب رفاه ظاهري را نخوريم

مسأله‌ي ديگر اينكه ممكن است يك جوان بگويد: آقاي قرائتي چه مي‌گويي؟ خيلي كشورها نه صدقه مي‌دهند، نه دعا مي‌كنند، نه ايمان دارند، نه تقوا، زندگي‌شان هم از ما بهتر است. اين هم ممكن است يك كسي در ذهنش بيايد. شما كه مي‌گويي: حوادث غير مترقبه به خاطر… اول اينكه آنهايي كه در رفاه هستند، بايد حساب كنيم كه در چه پيش‌رفت و رفاهي هستند؟ در تكنولوژي، تكنولوژي پيشرفتش غير از رفاه و آرامش رواني است.

بنده محسن قرائتي در اتريش بودم. در همان زماني كه من در اتريش بودم، يك همه‌پرسي كردند. از مردم اتريش كه بيشترين مشكل شما چيست؟ انها هم بحث مترو و موبايل و نمي‌دانم فرودگاه و آب و گاز و برق و اين حرف‌ها را نداشتند. 85 درصد آنها گفتند: مشكل ما اين است كه نظام خانواده از هم پاشيده است. زن گفت: شوهرم كه بيرون مي‌رود نمي‌دانم با چه كسي سينما مي‌رود؟ با چه كسي مي‌گردد و مي‌خندد؟ شب كه مي‌آيد آيا ديگر مرا دوست دارد يا با چهار تا زن ديگر بوده است؟ مرد گفت: زن من كه بيرون مي‌رود، چون آزادي است، نمي‌دانم شب كه برمي‌گردد ديگر من را مي خواهد يا آنكسي را كه امروز با او سينما رفته را دوست دارد؟ بله لخت مي‌شوند مي‌گويند و مي‌خندند. اما نظام خانواده از هم… اين بلا نيست؟ اينطور نيست كه كشورهاي پيشرفته چون لوكس هستند رفاه هستند. آرامش ندارند. طلاق گرفتن، من اين را از مرحوم مطهري نقل مي‌كنم.

بعد هم آمريكا رفتم. خود من يك ماه آمريكا بودم. اين را بررسي كردم. سخنراني مي‌كردم. يك طرف سخنراني زن‌هاي مطلقه و يك طرف هم مردهاي زن طلاق داده. مرحوم مطهري مي‌گويد: طلاق گرفتن در آمريكا مثل تاكسي گرفتن در ايران است. شما فكر مي‌كنيد سوپر دولوكس هستند. از داخل پوك هستند. يعني مثل كچلي كه گلاه گيس مي‌گذارد. نبايد گفت: اوه… نه بابا! اين يك عطسه كند كلاهش مي‌افتد. (خنده حضار) مسأله‌ي رفاه چيز نيست.

7- تفرقه ميان مردم، زلزله خطرناك اجتماعي

قرآن مي‌گويد: («عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ» )(انعام/65) بله عذاب از بالا، («أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُم‏») بله از پايين، («أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعا» )يا تفرقه. خود تفرقه يك عذاب است. اين به او لعنت مي‌كند، او به اين لعنت مي‌كند. متأسفانه كشور ما هم همينطور شده است. گاهي وقت‌ها حزب‌اللهي‌ها به هم… مثلاً هيأت حسيني با هيأت عباسي با هم دعوا دارد. هردو يا حسين مي‌گويند، هردو هم با هم دعوا مي‌كنند. گاهي اصولگرا‌ها با هم اختلاف دارند. گاهي بين روحانيون اختلاف است. گاهي بين هيأت امنا اختلاف است. گاهي بين مسجدي‌ها، هيأتي‌ها، يعني بين آنهايي كه فكر مي‌كنيم ديگر اينها مسأله ندارند. اختلاف بدترين زلزله است. مگر زلزله اين است كه خشت و آجر خراب شود. زلزله اين است كه خودت خراب شوي. اين زلزله واقعي است. قرآن در چند آيه مي‌گويد: («زُلْزِلُوا» )(بقره/214) اينها خانه‌شان خراب نشد. در روحشان تزلزل پيدا شد. تزلزل روحي خطرش از تزلزل آجرها بيشتر است. اگر آجرها پايين ريخت آدم جايش را مي‌سازد، اما اگر روحش… شما نسبت به من سوء ظن پيدا كردي. من هم نسبت به شما سوء ظن پيدا كردم. اگر ما دو تا زلزله‌ي روحي پيدا كنيم در زلزله‌ي روحي ديگر هيچ‌ كار نمي‌شود كرد. من شما را قبول ندارم. شما من را قبول نداري. تزلزل سياسي، تزلزل اجتماعي خطرش بيش از اين زلزله‌هايي است كه ما مي‌دانيم. مقاوم‌سازي بايد آنجا هم واقع شود. خوب يك صلواتي بفرستيد (صلوات حضار)

سؤال: چرا كشورهايي كه اهل دعا و دين نيستند زندگي‌شان در رفاه است؟

پاسخ: 1- رفاهشان ظاهري است. آنها هم مشكلات معنوي دارند. اصلاً عاطفه نيست. عاطفه نيست.

يك كشوري رفته بوديم. «اللَّهُ أَكْبَر»! پدرش كه مي‌مرد. مي‌رفتند به دولت مي‌دادند اين را مي‌سوزاند و آردش را در يك قوطي مي‌كرد. مي‌گفت: اين قوطي پدرت! آنوقت يك زمين داشت، قوطي پدرش و مادرش و همه‌ي قوطي‌ها را كنار هم مي‌گذاشت و خاك مي‌كرد. انسان يك كسي را هفتاد سال، هشتاد سال، زحمت كشيده بزرگش كرده، بعد گردش را در يك قوطي مي‌كنند. پسر بدون اينكه هيچ احساسي داشته باشد قوطي را زير خاك مي‌كند. شما به اين زندگي مي‌گويي؟ مثل ماشين بنزينش مي‌زني او هم برايت راه مي‌رود. هيچ بنزين و باك به شما علاقه‌اي ندارد، بنزينش مي‌زني برايت راه مي‌رود. زندگي ماشيني خيلي چيزها از درونش رفته است. گل هست ولي بو ندارد. گل كاغذي است. گل مصنوعي است. انگور هست ولي آب ندارد. اين يك مورد.

2- كشورهاي اسلامي اسم اسلام دارند. مگر با اسم شكر دهان شما شيرين مي‌شود؟ نبايد بگوييم: كشورهاي اسلامي عقب هستند. به كجاي اسلام عمل مي‌كنند؟ بانكهاي ما اسلامي است؟ همسرداري ما اسلامي است؟ آموزش و پرورش ما اسلامي است؟ مگر با اسم، هركس عكس امام را بالاي سرش گذاشت، اين ديگر در خط امام است؟ هركس گفت: من در خط امام هستم، در خط امام است؟ اسم اسلام كه كافي نيست بگوييم. چون اين كشور اسلامي است پس نبايد مشكل داشته باشد. اسم اسلام هست، روح اسلام نيست.

مسأله‌ي ديگر گاهي رفاه يك قهر الهي است. چون رفاه باعث غفلت و غرور و طغيان مي‌شود. چه كسي گفت كه ماشين خوب باعث عزت شماست؟ همين ماشين خوب باعث مي‌شود كه شما بلند شوي تفريح بروي سرنگون شوي. اگر ماشين نداشتي اين كار را نمي‌كردي. بسياري از مواقع داشتن‌ها اسباب دردسر است. پس ببينيد تفرقه، فروپاشي نظام خانوادگي، غفلت، غرور، طغيان، اينها هم از بلاهايي است كه كشورهاي در رفاه اينها را دارند.

8- جايگاه امدادرساني در اسلام

مسأله‌ي امدادرساني خيلي مسأله‌ي مهمي است. پاداش امدادگران، قرآن بخوانم. قرآن مي‌گويد: كسي يك نفر را زنده كند انگار همه‌ي مردم را زنده كرده است. («وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعا» )(مائده/32) كسي يك نفر را زنده كند، انگار همه‌ي مردم را زنده كرده است. اين يك مورد.

2- امداد رساني كار انبياء است. پيغمبرها («اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَر» )(بقره/60) («اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْر» )(شعرا/63) پيغمبرها بودند كه امدادرساني مي‌كردند. اميرالمؤمنين عمري كشاورزي كرد، همه‌ي اموالش را وقف كرد. بهترين امدادرساني وقف است. گاهي امدادرساني لحظه‌اي است. گاهي دائمي است. گاهي امداد فني و حرفه‌اي است. مي‌گويند: هركسي را دوست نداري ماهي به او بده. به او ماهي بده بخورد. هركسي را دوست نداري اين رقمي كمكش كن. براي امداد رساني ماهي به او بده. هركسي را دوست داري، تور به او بده كه خودش ماهي بگيرد. هركسي را خيلي خيلي دوست داري، تور بافي ياد او بده. همينكه ما بتوانيم به يك جوان بيكار كار بدهيم، يك دختر را خياط كنيم. يك پسر را مكانيك كنيم. امداد رساني دائمي، نه امدادرساني كه حالا خرما بدهيم، چادر بدهيم. اين يك امداد رساني واجب است و لحظه‌اي. امداد رساني دائمي! پولت را از بانك بيرون بكش به ده نفر وام بده. براي آنها ايجاد شغل بكن. ذوالقرنين خدا تعريفش را كرده است، امداد رساني كرده است. حديث داريم اگر كسي مشكل مسلماني را حل كند، از ده تا حج مستحبي ثوابش بيشتر است. حديث داريم قدم كه براي كمك به مردم برمي‌داري انگار در سعي صفا و مروه راه مي‌روي.

قرآن به امدادرساني سفارش كرده است. («وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِر» )(مائده/2) امداد گاهي موقت است، گاهي دائمي است. امدادهاي هنري، امدادهاي فني، امدادهاي عاطفي، امدادهاي دائمي، امدادهاي دراز مدت، حتي كمك به حيوان، كمك به انسان، من راجع به نحوه‌ي امداد باز هم حرف دارم. يك بحثي دارم كه چطور قرآن مي‌گويد: حضرت موسي به دو سه بزغاله آب داد خدا تعريف او را مي‌كند. اما ممكن است ما به هفتاد ميليون آب و برق و گاز و انرژي بدهيم، خدا از ما تعريف نمي‌كند. چرا امدادهاي… چه امدادهايي را خدا مي‌خواهد؟ يك چيزي در قرآن است. بيست لطيفه در آن است. «إِنْ شاءَ اللَّه‏» من در جلسه‌ي بعد مي‌گويم.

خدايا كشور ما و همه‌ي ما… ضمناً امداد رساني فقط براي مسلمان‌ها نيست. براي غير مسلمان‌ها هم نيست بايد به همه كمك كرد. حضرت ابراهيم يك دعا براي مؤمنين كرد. خدا گفت: اين دعا را مستجاب نمي‌كنم. ابراهيم گفت: خدايا به مؤمنين رزق بده. خدا فرمود: اين دعا را مستجاب نمي‌كنم. يعني چه به مؤمنين رزق بده؟ چه مؤمن، چه كافر! من به همه رزق مي‌دهم. آيه‌اش را بخوانم. («وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَن‏» )(بقره/126) («مَنْ آمَن‏» )يعني چه؟ كسي كه ايمان دارد، («وَ ارْزُقْ» )رزقش بده. خدا فرمود: اين چه دعايي است مي‌كني؟ («وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُه‏» )(بقره/126) من كافر هم باشد رزقش مي‌دهم. حساب مؤمن و قيامت براي قيامت است. مؤمن و كافر!در دنيا كافر هم بايد نان بخورد و آب و برق و گاز داشته باشد. اين چه دعايي است كه ما به مؤمنين… بايد به آنهايي كه مي‌گفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران! غزه و لبنان كه مسلمان هستند. ما اگر انساني هرجاي كره‌ي زمين گرسنه بود بايد كمكش كنيم. در كمك، اسلام مطرح نيست. انسان مطرح است. كمك‌رساني براي انسان‌هاست، نه براي مسلمين. از بدترين شعارهايي كه در ايران داده شد كه هيچ‌ مبناي عقلي و ديني ندارد، همين نه غزه و نه لبنان… اينها خيلي گول خوردند كه اين شعار را دادند. حالا ديگر «إِنْ شاءَ اللَّه‏» بيدار مي‌شوند. قرآن مي‌گويد: («وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُه‏» )ابراهيم گفت: به مؤمنين رزق بده. خدا فرمود: ابدا! به كافرين هم رزق مي‌دهم. پس امداد رساني براي همه‌ي بشر است. اين يك مورد. انواعي دارد. موقت، دائمي، درازمدت، به حيوان، به انسان، فني، هنري، علمي، حالا نحوه‌ي امداد را در جلسه‌ي بعد مي‌گويم.

خدايا كشور ما را و همه‌ي دنيا را از همه‌ي خطرها حفظ كن. اگر عوامل بي خردي ما است، جلوي سيل خانه مي‌سازيم. امور فني را دقت نمي‌كنيم. مهندس ناظر پول مي‌گيرد و نظارت انجام نمي‌دهد. مصالح نامربوط توليد مي‌كنيم. كار را به كارشناس نمي‌دهيم. خدايا هر بي‌خردي در ما است برطرف بفرما. اگر بلاها وسيله‌ي آزمايش ما است، خدايا صبري به ما بده كه در بلاها دين فروشي نكنيم. توفيق امداد خالصانه كه هم نجات امت در دنيا در آن باشد، هم براي ما ذخيره‌ي قيامت باشد. اينگونه امداد را توفيقش را به همه‌ي ما مرحمت بفرما. 

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»


«سؤالات مسابقه»

1- از نظر قرآن، چه چیزی مانع زلزله دائمی زمین است؟
1) دریاها
2) جنگل‌ها
3) كوه‌ها
2- قرآن در آیه‌ی 30 سوره‌ی شوری، منشأ مصیبت‌ها را چه می‌داند؟
1) آزمایش الهی
2) عملكرد انسان‌ها
3) طبیعت جهان
3- بر اساس قرآن، عامل نزول بركات الهی چیست؟
1) ایمان و تقوا
2) توبه و استغفار
3) هر دو مورد
4- در آیه‌ی 65 سوره‌ی انعام، چه چیزی عذاب الهی شمرده شده است؟
1) تفرقه میان مردم
2) جدایی مردم از دانشمندان
3) جدایی میان همسران
5- از نظر قرآن، امدادرسانی به آسیب‌دیدگان، برابر چه كاری است؟
1) زنده كردن یك انسان
2) زنده كردن هزار انسان
3) زنده كردن جامعه انسانی

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 401
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست