responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2671


1- كينه دشمنان نسبت به مؤمنان
2- خطر فريب خوردن از دشمن
3- ايستادگي در برابر دشمن، اولين ويژگي اهل ايمان
4- عصبانيت دشمن، نشانه حقانيت راه مؤمنان
5- حمايت از مستضعفان، مسلمان يا كافر
6- دستور اسلام براي تأليف قلوب كافران
7- راهپيمايي قدس نمونه‌اي از عمل صالح قرآني

موضوع: وظيفه ما در برابر دشمنان اسلام و انقلاب

تاريخ پخش: 10/05/92

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

شب‌هايي را بحث خانواده داشتيم. الآن چون در آستانه‌ي روز قدس هستيم، موضوع بحث من دشمن شناسي است. در قرآن هم خيلي آيه داريم. فكر نكنيد بحث سياسي است. حدوداً 500 تا از آيه‌هاي قرآن راجع به سياست است. آنهايي كه مي‌گويند: دين از سياست جداست، يعني ما اين 500 آيه را قبول نداريم. حالا اسمش را سكولار بگذار. وهابي بگذار… من 20 تا از اين آيه‌ها را نوشتم و خدمت شما مي‌گويم.

يكي اينكه دشمن شناسي نياز به دقت دارد. حتي در بين خودي‌ها، مي‌گويند: اتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيك‌ (كافي/ج2/ص638) رفيق تو كسي است كه تو را به گريه بياندازد، ولي دلش براي تو مي‌سوزد. آن كسي كه با جوك و طنز جلسه را گرم مي‌كند، مي‌گويد و قهقهه مي‌زند، ولي به فكر اخلاق تو و رفتار تو و ايمان تو و هدف تو و كار تو و رشد تو نيست، اين دوست تو نيست. ولو بستني بخوريد، تخمه بخوريد، قهقهه هم بخنديد. دوست كسي است كه تذكر بدهد، ولو تلخ باشد. دوست تو آن كسي نيست كه تو را سرگرم كند و غافل كند. يك خرده بايد دقت داشته باشيم.

1- كينه دشمنان نسبت به مؤمنان

بعضي‌ها دوست دارند رابطه‌ها با كشورهاي ديگر داشته باشند. غصه مي‌خورند كه الآن مثلاً مدت‌هاست رئيس جمهور فلان جا ايران نيامده است. باسمه تعالي نيايد! حالا همه‌ي رئيس جمهورها بيايند، نيايند، ما در هشت سال جنگ خيلي‌ها را شناختيم. قرآن يك آيه دارد، مي‌گويد: (ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُم‌) (آل‌عمران/119) توجه! ها! اولش گفته (ها)، يعني حواست جمع باشد. (ها) يعني حواست جمع باشد، مسأله خيلي ظريف است. حواست جمع باشد. (أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ) شما دوست داريد با آنها رابطه داشته باشيد، (وَ لا يُحِبُّونَكُم) آنها شما را دوست ندارند. ممكن است رئيس جمهور آمريكا عيد نوروز پيام تبريك هم براي ايراني‌ها بفرستد. بگوييم: آقاي رئيس جمهور! عوض پيام تبريك يكي از فرمول‌هاي علمي‌ات را با ماهواره به بچه‌هاي ايران ياد بده. مي‌گويد: ابدا! فرمول‌هاي علمي‌ام را ياد بدهم. فكر مي‌كني دوستت دارد، دوستتان ندارد. اين يك مورد!

دوستي بايد دو طرفه باشد. به هر اظهار ايماني نبايد تكيه كرد. اين هم يكي از آيات سياسي است. مي‌گويد: بعضي‌ها با شما يكطور برخورد مي‌كنند و پشت سر شما چيز ديگري مي‌گويند. (وَ إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ) (آل‌عمران/119)، (وَ إِذا لَقُوكُمْ)، (اذا)يعني زماني كه، (لَقُوا) ملاقات، وقتي با شما ملاقات مي‌كنم، (قالُوا آمَنَّا) مي‌گويند: ما با شما اهداف مشترك داريم. چه داريم، چه داريم. حسن هم جواري واز اين حرف‌ها مي‌زنند. اما پشت سر چيز ديگري مي‌گويند.

فكر نكنيد شما محبت كنيد دشمن جذب مي‌شود. قرآن به پيغمبر مي‌گويد: فكر نكن اگر معجزه بياوري، اينها ايمان مي‌آورند. اگر (وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها) (انعام/25) اگر هر معجزه‌اي را هم بياوري، اينها ايمان نمي‌آورند. دشمنت را بشناس.

2- خطر فريب خوردن از دشمن

يكوقتي اوائل انقلاب بود، يك نفر را فرستاده بودند با يك شاخه گل، يعني مثلاً ما پيام دوستي آورديم. گول نخوريد. يك عده هم آن زمان نزديك بود گول بخورند، امام يك تشري زد، هشداري داد. كينه‌ي اينها دروني است. و اين كينه‌ي دروني در ظاهر هم پيداست. (قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِم‌) (آل‌عمران/118) يعني دشمني از لا به لاي حرف‌هايشان پيداست.

دوست ما كيه و دشمن ما كيه؟ قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: شما دوست‌تان و دشمنتان را اينطور بشناسيد. اگر به شما خير رسيد، عصباني شدند، معلوم مي‌شود دشمن شما هستند. به شما يك خيري رسيد، مثلاً در مسائل هسته‌اي دانشمندان هسته‌اي داشتيد. اگر عصباني شدند و اينها را ترور كردند، يا جيغ زدند كه چرا شما فلان كار را كرديد، بفهميد اينها دشمن شما هستند. (ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُم‌) (بقره/105) ترجمه‌اش اين است، نمي‌خواهند شما رشد كنيد. جوان ما دانشمند باشد ترورش مي‌كنند. عياش باشد، ماهواره آنها را تغذيه مي‌كنند. آنها را بشناسيد.

3- ايستادگي در برابر دشمن، اولين ويژگي اهل ايمان

فكر كنم اين آيه را ديگر همه ايراني‌ها حفظ هستند. نصفش را من مي‌گويم، نصفش را همه با هم بگوييد. قرآن مي‌گويد: شما بايد اين رقمي باشيد. (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) (فتح/29)، (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ)همين مرگ بر اسرائيل است.

يكوقتي رفتم يك مسجدي ديدم اينها مرگ بر آمريكا نمي‌گويند. گفتم: چرا نمي‌گويند؟ گفتند: اين مسجد سياسي نيست. گفتم: مگر مرگ بر آمريكا سياسي است؟ بعد ديدم هم امام جماعت هم مردم از آن آدم‌هاي مقدس، نماز شب خوان، ولي كار به سياست ندارند. بلند شدم گفتم: من به عنوان معلم قرآن مي‌خواهم اين مسجد را نمره بدهم. اجازه مي‌دهيد؟ گفتند: باشد. گفتم: نمره‌ي شما ده است. بيست نيست! شما 50 درصد مسلمان هستيد. ولو نماز شب مي خوانيد و دو ليتر هم گريه مي‌كنيد اما 50 درصد مسلمان هستيد. گفتند: چرا؟ گفتم: قرآن چهار چيز را علامت ايمان دانسته است. 1- (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) نسبت به كفار شديد و خشن، نسبت به اسرائيل، مرگ بر اسرائيل، نسبت به زلزله‌ها، (رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) بعد مي‌گويد: (تَراهُمْ رُكَّعاً) ركوع، (سُجَّدا) سجود، يعني مرگ بر آمريكا، كمك به هم‌نوع، ركوع، سجود! (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) در مسجد شما نيست. (رُحَماءُ بَيْنَهُم) و (‌تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّدا)هست. يعني ركوع و سجود هست. شما 50 درصد مسلمان هستيد.

يكوقتي يك كسي مي‌گفت: دعاهاي من 50 درصد مستجاب مي‌شود. گفتند: چطور؟ گفت: دخترم بزرگ بود دعا كردم، خدايا، يك داماد خر پول قسمت من كن. مي‌گفت: داماد قسمت من كرده خر هست، اما پول ندارد. مي‌گفت: 50 درصد دعاي من مستجاب شد.

به يك نفر گفتند: شنا بلد هستي؟ گفت: 50 درصد. گفتند: يعني چه؟ گفت: شيرجه مي‌روم، بيرون نمي‌آيم. (خنده حضار)

گفتم: شما هم 50 درصد مسلمان هستيد. (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) جزء دين است. جزء متن قرآن است. قبل از ركوع و سجود است. قبل از توحيد است. اول مي‌گويد: «لَا إِلَهَ» بعد مي‌گويد: «إِلَّا اللَّهُ»! «لَا إِلَهَ» يعني قبول ندارم، معبودهاي ديگر را. طاغوت‌ها را قبول ندارم. «لَا إِلَهَ» معبودي قبول نيست. «إِلَّا اللَّهُ» فقط خدا!

در آيت الكرسي اول مي‌گوييم: (فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّه)(بقره/256) آيت‌الكرسي اول مي‌گويد: كفر به طاغوت، بعد مي‌گويد: ايمان به خدا! مگر مي‌شود گفت: من نماز مي‌خوانم. اما در راهپيمايي نمي‌آيم؟ در انتخابات نمي‌روم. در نماز جمعه نمي‌روم. در فلان مسائل نيستم. دين ما يك مجموعه است.

من تقاضا مي‌كنم امشب شما بياييد شريكي جلسه را اداره كنيم. سوره‌ي الرحمن را مي‌دانيد، هر آيه‌اي مي‌خواند بعد مي‌گويد: (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان‌) (الرحمن/13) امروز هم يك (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان‌) است.

4- عصبانيت دشمن، نشانه حقانيت راه مؤمنان

من يك جملاتي مي‌گويم، تا مي‌گويم: نشد! شما بگوييد: (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) (آل‌عمران/119) اين آيه‌ي قرآن است. (مُوتُوا)از موت است. موت يعني بمير. «بِغَيْظِكُم‌» يعني از غيظ بمير. يعني جگرت بسوزد. دماغت بسوزد. همه بسوزد.

يكوقت دكتر بهشتي گفته بود: آمريكا از ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير. اين همان ترجمه‌ي قرآن است. مي‌خواهم بگويم: اينها در قرآن هست. فكر نكنيد اينها سياسي است. (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) از غيظ بميريد. حالا من يك سيمايي از كارهاي انقلاب را، ده، دوازده مورد را مي‌گويم. وقتي گفتم: نشد! شما با هم بلند بگوييد: (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) از غيظ بميريد. دو تا كلمه است. يك ايراني دو كلمه را كه ديگر… [اين آقا دانشجوي دكترا است و كل قرآن را حفظ است. همين رفيق ما و همكارمان.] ما الآن هزارها آدم را داريم كه كل قرآن را حفظ هستيد. دو كلمه كه چيزي نيست. (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) از غيظ بميريد.

اول آمريكا مي‌خواست شاه را نگه دارد. دهها هزار شهيد داديم ولي بالاخره ايران شاه را بيرون كرد. آمريكا مي‌خواست شاه را بيرون كند، اما نشد (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌). نه! شما جلسه‌ي چند هزار نفري هستيد. در حد يك كلاس گفتيد. آمريكا خواست شاه را نگه دارد، نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌)بمير!

خواست بختيار را نگه دارد، نشد. (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌)! خواست در قالب سفارتخانه جاسوسي كند، آن هم نشد. (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) كودتاي نوژه، مي‌خواستند چند جا را بمباران كنند، انقلاب را بشكنند. نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) ايجاد تفرقه، خلق عرب، خلق ترك، خلق كرد، تركمن صحرا، اول انقلاب هي خلق و خلق راه انداختند، بلكه تفرقه به وجود آورند، شيعه و سني نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌)گروه فرقان مطهري، مفتح و عده‌اي را ترور كردند. گفتند: اينها موتور انقلاب هستند. موتورها را بزنيد. نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) تقويت منافقين، جنايتي كه در حزب جمهوري كردند، هفتاد و دو تن، خيلي ترور كردند، نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) جنگ هشت ساله‌ي ايران و بعثي‌ها بلكه اسلام، انقلاب بشكند، نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) طالبان را چوب در آستين ما كردند، كه اين دُم آخرش ريگي بود. بشكنند، نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌)

43 راديو به امام جسارت مي‌كرد. تبليغات، هجوم تبليغات، در آمريكا يك شبكه‌اي است فقط براي مسخره كردن آخوندها است. فقط براي آخوندها است. چند شبكه عليه ايران است. يكي مخصوص آخوندها است. يك شب گفتيم: اين كانال خودمان را ببينيم. يك ماه رمضان ما آمريكا بوديم. گفتيم: كانال خودمان را ببينيم. ديدم مثلاً جنازه‌ي شهيد آمده، بنده آخوند هستم. مثلاً خم شدم صورت اين شهيد را ببوسم. اين شهيد را برمي‌دارند يك دختر مي‌خوابانند. كه من دختر را بوسيدم. اصلاٌ يك شبكه‌اي كه دلار خرج مي‌كنند، فقط براي له كردن آخوندها! نشد. (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) نشد «الْحَمْدُ لِلَّه‌»!

راديوهاي خارجي، 43 راديو به امام جسارت مي كرد. از صدام تجليل مي‌كرد، صدام قهرمان و ما مرتجع! الآن ببينيم در دنيا صدام آبرو دار است يا ما؟ آمريكا خيلي مي‌خواست اسرائيل را به عنوان يك ابر قدرت عزيز نگه دارد. يك سيدي به نام سيد حسن نصر الله پيدا شد، طرح‌هاي آمريكا براي حفظ اسرائيل، عزت اسرائيل، قدرت اسرائيل، محبوبيت اسرائيل همه شكست خورد. روز به روز اسرائيل ذليل‌تر مي‌شود، نه در ايران، در دنيا. نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌)

تحريم‌ها، از نخريدن نفت، ندادن وسايل يدكي هواپيما و … دارو، انواع تحريم‌ها بلكه اسلام بشكند، نشد! (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌) فتنه‌هاي پي در پي، انواع فتنه‌ها، بلكه انقلاب بشكند، نشد. (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌)

5- حمايت از مستضعفان، مسلمان يا كافر

يادتان نرود، لااقل يك آيه را حفظ كنيد. سؤال: حالا فلسطين اينها شيعه هستند كه ما كمك اينها كنيم؟ اسلام، ما تابع قرآن هستيم. قرآن مي‌گويد: در كمك شيعه و سني كه… سني‌ها هم مسلمان هستند. شيعه‌ها هم مسلمان هستند. دو فرقه هستند. حتي اگر كافر هم باشند، ما بايد كمك اينها كنيم. مشرك هم باشند بايد كمك اينها كنيم.

قرآن مي‌گويد: حمايت از مستضعف، كار نداشته باش شيعه يا سني، كار نداشته باش زن يا مرد، بچه يا بزرگ، خدا پرست يا بت پرست، بت پرست هم اگر مظلوم است بايد حمايت كرد. به چه دليل؟ قرآن مي‌فرمايد: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‌، إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ) (تكوير/1) زكاني كه نور خورشيد گرفته مي‌شود و مي‌خواهد قيامت برپا شود، (وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ) (تكوير/2) ستاره‌ها نورشان را از دست مي‌دهند. (وَ إِذَا الجِْبَالُ سُيرَِّتْ) (تكوير/3) كوه‌ها از زمين كنده مي‌شود و راه مي‌افتد. (وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ) (تكوير/4) سرمايه‌ها رها مي‌شود و مردم پا به فرار مي‌گذارند.(وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ)(تكوير/5) حيوانات وحشي در دل هم مي‌روند و به هم پناه مي‌برند. (وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ) (تكوير/7) روح‌ها به تن‌ها برمي‌گردد. (وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ)(تكوير/8) در آن روز سؤال مي‌كنند. (وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ) مَؤدُة يعني دختر مشركي كه پدرش زنده در گورش مي‌كرده است. زمان جاهليت بت پرست‌ها دختر بچه را در گور مي‌كردند. مي‌گويد: (بِأَىّ‌ِ ذَنبٍ قُتِلَتْ)(تكوير/9) چه گناهي كرده است؟ قرآن در سوره‌ي (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ) دفاع مي‌كند از دختر بت پرست چون مظلوم است. بت پرست هم اگر مظلوم است بايد از او حمايت كرد. شما ديدي يك بت پرست دارد كتك مي‌خورد. بايد بروي دفاع كني. آقا ولش كن بت پرست است. بت پرست باشد.

من تعجب مي‌كنم چطور بعضي‌ها مي‌گويند: ما مسلمان هستيم. در كمك مي‌گويند: چه كسي شيعه است؟ چه كسي سني است؟ چه كسي شهري است؟ چه كسي دهاتي است؟ چه كسي مقصر است، چه كسي بي‌تقصير است؟ اصلاً عرض كردم بالاترين انحراف‌ها سنگ پرستي است. بت پرست است. اما دختر بي گناه چه گناهي كرده كه دختر زنده را در گور مي‌كني؟ (وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ، بِأَىّ‌ِ ذَنبٍ قُتِلَتْ)دفاع از مستضعف كاري به شيعه و سني ندارد. ما يك خرده بايد برگرديم ببينيم قرآن چه مي‌گويد. سليقه‌هاي خودمان را كنار بگذاريم. كمك نه شيعه، نه سني! بايد انصاف داشته باشيم.

6- دستور اسلام براي تأليف قلوب كافران

قرآن مي‌گويد: زكات را وقتي مي‌گيريد بين هشت گروه تقسيم كنيد. (وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ)(توبه/60) مؤلفه از تأليف است. تأليف از الفت است، الفت يعني محبت. قلوب هم قلب است، يعني دل. يعني دل‌هايشان را به خودتان جذب كنيد. ما مي‌توانيم از مسلمان‌ها ماليات بگيريم، بدهيم به كفار كه دل آنها به ما جذب شود. گاهي وقت‌ها بايد تك اخلاقي زد. كار نداشته باشيم اين چه كسي است؟

يك جعبه‌ي گز نزد امام (ره) آوردند. امام يك خرده‌اش را خورد، ديد خيلي گز خوبي است. گفت: خيلي گز خوبي است. اين را به فلاني بدهيد. حالا فلاني كيه؟ اسمش را نمي‌خواهم ببرم. يك كسي بود كه اول انقلاب با انقلاب بود و كم كم كنار كشيد و براي خودش حزبي و مجله‌اي و مقاله‌اي و ديگر پايش را كنار كشيده بود گفتند: آقا شما چه فرموديد؟ گفت: هيچي اين گز را به فلاني بدهيد. گفتند: آقا مي‌دانيد اين آدم چند سال است با انقلاب نيست. اصلاً ديگر خطش از خط شما جدا شده است. گفت: گز چه كار به خط سياسي دارد؟ برويد به او بدهيد. گفتند: آقا در اين جعبه باز شده است و زشت است. گفت: نه اتفاقاً قشنگ است. برويد بگوييد: خوردم ديدم خوب است. مي‌خواهم باقي‌اش را هم تو بخوري. اگر درش بسته باشد مي‌گويند: لابد زيادي بوده، فرستادند. بگو: نه، درش را باز كرديم، ديدم خوشمزه است گفتم: شما هم بخوريد. دفتر حضرت امام يك خرده پا به پا كردند كه آخر يعني چه؟ ما در خانه‌ي ايشان را بزنيم. معلوم نيست رابطه‌اش با انقلاب و امام چيست؟ امام پيگيري كرد و گفت: برديد؟ گفتند: آقا شما نمي‌خواهيد تجديد نظر كنيد؟ گفت: نخير! گفتم: ببريد. گفتند: چشم! رفتند در خانه و در را زدند و آن بنده خدا آمد. گفتند: امام اين گز را خورده، خوشمزه بوده، گفته: باقي‌اش را به شما بدهم. گفت: خود امام گفت؟ خود امام گفت؟ خود امام گفت؟! اصلاً پوكيد! پشت در وا رفت. افرادي هستند كه سران يك خط سياسي هستند. با يك جعبه گز، با يك محبت.

حالا جذب هم نشد، نشد. دليل نيست كه حالا اگر كسي سليقه‌اش با ما بد است، نه افطاري دعوتش كنيم. نه عروسي دعوتش كنيم. نه وقتي مي‌خواهيم مسافرت برويم با او خداحافظي كنيم. هيچي هيچي! قبله‌ي شما كه يكي است. قرآن شما كه يكي است. خداي شما كه يكي است. پيغمبر شما يكي است. ايمان‌تان يكي است. معادتان يكي است. حالا در يك موضعي شما مي‌گويي: مثلاً من طرفدار اين آقا هستم. او مي‌گويد: من طرفدار آن آقا هستم. حالا يا در مرجع تقليد، يا در رئيس جمهور، يا در اين مقدار كينه خوب نيست. اين هم جواب كساني كه مي‌گويند: ما به سني كمك كنيم. ما به بت پرست هم كمك مي‌كنيم. آيه‌اش هم اين است، نصفش را كمك كنيد. (وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ، بِأَىّ‌ِ ذَنبٍ قُتِلَتْ) اين آيه به ما مي‌گويد: به بت پرست مظلوم هم بايد كمك كرد. مظلوم است. اين هم يك مورد.

منتهي بايد مواظب باشيم كه دست از مكتب برنداريم. يعني از دين نسابيم و كم نگذاريم. قرآن يك آيه دارد مي‌گويد: يهودي‌ها و مسيحي‌ها تا آخر عمر از تو راضي نخواهند شد. به فكر راضي كردن اينها نباشيد. (وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‌ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم‌)(بقره/120)، (وَ لَنْ تَرْضى‌) يعني هرگز راضي نمي‌شوند. يهود، نصاري، (‌حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم‌) مگر اينكه دينشان را بپذيري. تا دينشان را نپذيري، اينها از تو راضي نمي‌شوند. راه خودت را برو اما از مظلوم هم دفاع كن.

حتي در نماز مي‌گويد: از دشمن حواست جمع باشد. يك آيه داريم سوره‌ي نساء آيه‌ي 102. منتهي شما اين را همه را يكجا نخوان. جمله جمله بخوان. يك قصه براي شما بگويم.

در صلح حديبيه پيغمبر اسلام مي‌خواست وارد مكه شود. مكه دست بت پرست‌ها و مشركين بود. آمدند بيرون از مكه و گفتند: نمي‌گذاريم بياييد. پيغمبر را به مدينه برگرداندند. پيغمبر تا پشت مكه آمد راهش ندادند. ظهر شد مثلاً رفتند نماز بخوانند، پيغمبر پيشنماز، همه مردم اقتداء كردند. دشمن كه اين صحنه را ديد، گفت: ما بيخود مي‌جنگيم. صبر كنيم نماز عصري، همه اينها را به رگبار ببنديم. تا به سجده مي روند همه اينها را به رگبار ببنديم. اصلاً جنگ نمي‌خواهد. اينها خودشان اسلحه را كنار مي‌گذارند و سرشان را زمين مي‌گذارند. به اين راحتي اينها سجده مي‌كنند. در سجده رگبار مي‌بنديم. رئيس مشركين يك چنين طرحي را براي نماز عصري بست. آيه نازل شد پيغمبر اين رقمي نماز نخوان. روبروي دشمن كه كسي اين رقمي نماز نمي‌خواند. ولو نمازت شكسته و دو ركعت است. ولي در نماز دو ركعتي هم ركعت اول از اين دويست نفري كه فرضاً با تو هستند، صد تا اقتداء كنند، تا «بِحَوْلِ اللَّهِ» گفتي، خوب آن صد تاي ديگر، آن صد تا پست بدهند. صد تا اقتداء كنند و صد تا سر شيفت باشند. يك ركعت كه تمام شد، تا «بِحَوْلِ اللَّهِ» مي‌گويي، آنها كه اقتداء كردند قصد فرادي كنند. يعني ديگر نيت جماعت در دلشان نباشد. براي خودشان حمد و سوره را زودتر بخوانند، ركوع فوري، سجده، تشهد، سلام، بدوند تفنگ را از آنها بگيرند. شمشير را از آنها بگيرند. آن صدتايي كه سر پست هستند، خودشان را… نصفش را من مي‌گويم، نصفش را شما بگوييد. خودشان را به ركوع ركعت… با هم بگوييد… دوم برسانند. اين ماجراي نماز خوف است. ركعت اولي‌ها شمشير دستشان است. ولي ركعت دومي‌ها كه مي‌آيند به ركعت دوم برسند، غير از شمشير يك كلاه خود هم سر كنند. حالا يك قصه‌ي فني و نظامي است، امنيتي است. چرا ركعت اولي‌ها شمشير، و ركعت دومي‌ها هم شمشير و هم كلاه خود؟ ركعت اولي‌ها كه شمشير، چون دشمن غافلگير مي‌شود. آدمي كه غافلگير مي‌شود يك شمشير بس است. بين ركعت اول و ركعت دوم چون يكي دو دقيقه طول مي‌كشد، دشمن مي‌تواند فكر جديد بكند، از بلندي يك چيزي پرت كند، ولذا كلاه خود هم، يعني اگر دشمن فرصت حمله دارد، شما هم بايد حفاظتت را نصفش را من مي‌گويم، نصفش را شما بگوييد. بايد حفاظتت را بيشتر كني. ببين يك مقام رسمي كشور اگر سر زده وارد يك مسجد شد يا يك منطقه‌اي، يك محافظ بس است. همين مقدار كه هولش ندهند. اما اگر از قبل گفتند: فلاني مي‌آيد. بايد زير پل‌ها را هم ببينند، پشت بام را هم ببينند. چون اگر اطلاع قبلي بود بايد حفاظت را بيشتر كرد. ركعت اول فقط شمشير، ركعت دوم هم شمشير، هم كلاه خود. اين مسأله را ياد گرفتيد. حالا جمله جمله بخوان معنا كنم.

«وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ» اي پيغمبر وقتي در بين مردم هستي، (فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ) خواستي اقامه‌ي نماز كني، (فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ)طائفه‌اي از اينها كه با تو هستند، (فَلْتَقُمْ)اقتدا كنند. يعني صد تا اقتداء كنند، (وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ) اين صد تايي هم كه اقتداء مي‌كنند، اسلحه، شمشير، با آنها باشد. (فَإِذا سَجَدُوا) وقتي سجده كردند، (فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ) سجده كردند، ركعت دوم را فرادي بخوانند، سريع بروند سر شيفت، آنهايي كه سر شفيت هستند بيايند، (وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ» «طائِفَةٌ أُخْرى)يعني آن گروه ديگري كه ‌«لَمْ يُصَلُّوا» نماز نخواندند. آنها بيايند (فَلْيُصَلُّوا) خودشان را به ركعت دوم برسانند. (وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ) ركعت اولي‌ها اسلحه، ركعت دومي‌ها هم اسلحه، هم كلاه خود. (وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ)، (كفروا)‌ها، يعني كفار (وَدَّ) دوست دارند، شما از اسلحه غافل شويد. (فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً) يك جا به شما هجوم بياورند در سجده‌ي نماز عصر و همه را به رگبار ببندند.

خوب دشمن طراحي كرد و نماز عصر تا پيغمبر گفت: «اللَّهُ أَكْبَر» صد نفر اقتدا كردند. صد نفر هم سر شيفت. بعد از سجده اين صد نفري كه با پيغمبر سر نماز بودند قصد فرادي كردند. حمد و «قُلْ هُوَ اللَّه» و ركوع و سجود و تشهد و سلام، فوري دويدند اسلحه گرفتند و آن صد نفر ديگر آمدند. دشمن ديد طرحش از بين رفت. گفتند: دشمن مسلمان شد. گفت: چون اين طرح را به احدي نگفته بودم. معلوم مي‌شود در اين هستي يك خدايي است كه آن توطئه‌هايي ذهن مرا به پيغمبر خبر داد. كه نماز ظهر را آن رقمي خواندي، نماز عصر را اين رقمي بخوان. پس معلوم مي‌شود خدايي در كار است كه ذهن مرا خواند و آن توطئه‌ي مرا به پيغمبر اطلاع داد. چه قرآني داريم؟ تا حالا مي‌دانستي، تا امشب مي‌دانستي، ركعت اولي‌ها با شمشير، ركعت دومي‌ها با شمشير و كلاه خود. تا حالا مي‌دانستي، در كمك به مظلوم، شيعه و سني و يهودي و مسيحي و كافر ندارد. تا حالا مي‌دانستيم، خدا قول داده تمام توطئه‌ها را خنثي كند. (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌)، (مُوتُوا…)چه؟ (بِغَيْظِكُم‌)

چرا نگفته: (مُوتُوا بِغَضَبِكُم‌) غيظ و غضب چه فرقي مي‌كند؟ غضب يعني عصبانيت. غيظ يعني سر رفتن، در قرآن (غَضِبَ اللَّه‌)(نساء/93) يعني خدا غضب مي‌كند. ولي «غاظ الله» نداريم كه خدا غيظ مي‌كند. خدا غضب مي‌كند. (غير المغضوب)، (غَضِبَ اللَّه‌) در قرآن زياد داريم. خدا غضب دارد، غيظ ندارد. چرا؟ چون غيظ يعني سر رفت. يعني پوكيد، تركيد. خدا چون وجود بي‌نهايت است، وجود بي‌نهايت هيچ‌وقت سر نمي‌رود. ما هستيم كه محدود هستيم و سر مي‌رويم. مي‌پوكيم، ما چون محدود هستيم، سر مي‌رويم. خدا چون وجود بي‌نهايت است، هيچ‌وقت سر نمي‌رود. مي‌گويد: يك كاري كنيد، (مُوتُوا بِغَيْظِكُم‌)

7- راهپيمايي قدس نمونه‌اي از عمل صالح قرآني

اين راهپيمايي در قرآن هست؟ من اين را بارها در تلويزيون گفتم. يكبار ديگر هم بگويم. چون يك چيزي را بخواهيم فراگير شود بايد هي گفت، گفت، تا اين در ذهن‌ها جا بيفتد. قرآن مي‌گويد: هر حركت مانوري كه دشمن را عصباني مي‌كند، هر حركت دسته جمعي كه دشمن را عصباني مي‌كند، اين پيداست كه عمل صالح است. ما يك عمري هي مي‌گوييم:(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‌، وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ) (عصر/1-3) عمل صالح چيه؟ در قرآن بعضي جاها دست گذاشته و گفته: عمل صالح اين است. يكي از اعمال صالح اين است كه حركت كنيد كه دشمن عصباني شود. اگر حركتي كنيد كه دشمن عصباني شود، عمل صالح است. (وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّار) (توبه/120)، (يَطَؤُنَ)، يعني قدم زدن. (وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً)يعني حركت دسته‌جمعي كه (يَغيظُ الْكُفَّار) كفار را به غيظ دربياورد. يعني كفار بسوزند، بتركند، اين عمل صالح است. اين راهپيمايي عمل صالح است. فكر نكنيد راهپيمايي سياسي است، نماز جمعه عبادي است. اصلاً عبادت ما و سياست ما از هم جدا نيست. مثل شير مادر، شير مادر از قند جدا نيست. شير مادر از آب جدا نيست. شير مادر از چربي جدا نيست. شير مادر از ويتامين‌هاي ديگر جدا نيست. يك غذا است، شير مادر است اما در اين شير مادر همه چيز هست.

خوب حالا اين مرگ بر اسرائيل و مرگ بر آمريكاي ما فايده دارد؟ اگر فايده نمي‌داشت اينها اينقدر كينه‌ي ما را نداشتند. هركسي را مي‌خواهيد ببينيد چه خاصيتي دارد، ببينيد چه جوكي برايش درست مي‌كنند.

چند شب پيش ما يك جايي مهمان بوديم. آقاي جنتي بود. آقاي رحيم پور ازغدي بود، يك تعداد از اين آقايان فرهنگي و رجال كشور بودند. در طول ماه رمضان يك شب ما در جلسه‌مان رفتيم كه اين آقايان بودند. آقاي رحيم پور ازغدي به آقاي جنتي گفت: خبر داري جوك‌هايي كه برايت مي‌سازند؟ گفت: آره! گفت: از اين جوك‌ها مي‌فهميم كه دشمن از شما از همه بيشتر سيلي خورده است. چون مي‌آيد يك كاري ارائه بدهد، شوراي نگهبان جلويش را مي‌گيرد. دبير شوراي نگهبان كيه؟ آيت الله جنتي! گير تو افتاده است و لذا هي براي شما جوك درست مي‌كنند. اگر براي كسي هي جوك درست كردند، پيداست اين آدم مفيد است. اگر كسي را كاري نداشتند معلوم مي‌شود اين خاصيتي ندارد. آدم‌هاي بي‌خاصيت را هيچ‌كس كاري ندارد. همه مردم هم دوستش دارند. يك نفر به يك نفر مي‌گفت: تو را همه مردم دوست دارند. فقط پانزده مخالف داري؟ گفت: كيه؟ گفت: خدا و چهارده معصوم! (خنده حضار) اگر برايت جوك درست كردند، همين جوك‌ها نشان دهنده‌ي اين است كه وجودت مؤثر است. آدم ديگر اين را مي‌فهمد. پيشرفت‌هاي علمي‌اش را از طريق ماهواره به جوان‌هاي ايران نمي‌گويند، هرزگي هرچه بخواهي تحويل مي‌دهند. انواع سي‌دي‌ها، سكس‌ها، ماهواره‌ها، هرچه بخواهي به تو مي‌دهند، اما فرمول علمي‌اش را نمي‌‌گذارند شما ياد بگيريد. خوب آدم مي‌فهمد دشمن است يا دوست است؟ ديگر مي‌فهمد.

به هر حال «إِنْ شاءَ اللَّه‌»… حالا اين را هم دقيقه‌ي آخر بگويم. ما سه تا عذاب در قرآن داريم. عذاب اليم، با «الف» عذاب اليم، يعني دردناك. عذاب مهين، يعني اهانت. عذاب شديد، ببينيد گاهي وقت‌ها يك كسي در گوش يك كسي مي‌زند. صدايش زياد است. ولي گاهي وقت‌ها بي‌صدا مي‌آيد يك سنجاق فرو مي‌كند. صدا ندارد ولي اين اليم است، درد مي‌آيد. گاهي نه سنجاق مي‌گذارد، نه سيلي، تُف مي‌اندازد به آدم. تُف نه درد دارد نه صدا، اما به آدم اهانت مي‌شود. اسرائيل مسلمان‌ها را با عذاب اليم اذيت مي‌كند. ما چون دستمان به اسرائيل نمي‌رسد، نمي‌توانيم با عذاب اليم جواب بدهيم. با عذاب مُهين! همين كه پرچم اسرائيل آتش مي‌گيرد و مرگ بر اسرائيل مي‌گويند، اين عذاب مهين است. ببين يك وقت يك كسي لجن به لباس كسي مي‌ريزيد. اين لجن درد ندارد. ولي طرف خراب شد. اين پرچم سوزي‌ها و اين مرگ بر آمريكا و اينها، اين عذاب مهين است. عذاب مهين در مقابل عذاب… نمي‌دانم گرفتيد يا نه؟ عذاب مهين در مقابل عذاب اليم! گاهي يك بچه حريف يك بزرگ نمي‌شود. يا يك برادر حريف آن برادرش نمي‌شود. ولي مثلاً آب دهان به او پرت مي‌كند. اينها اثر دارد. منتهي در كنار اين حرف‌ها بايد دعا هم كرد.

شب جمعه‌ي‌ آخر ماه رمضان است. خدايا به آبروي مولود اين ماه امام حسن مجتبي و شهيد اين ماه اميرالمؤمنين و به آبروي تمام بندگان خوبت كه در تمام ماه رمضان‌ها عبادتي كردند و عبادتشان قبول شد، اسرائيل را روز به روز ذليل‌تر و تمام نكبت‌ها را بر سران آمريكا و اسرائيل نازل بفرما. مسلمين را روز به روز قوي‌تر، متحد‌تر، بصيرتر، مصون‌تر قرار بده. روح امام كه بنيان‌گذار روز قدس است، روح امام و شهدا را از ما راضي بفرما. اگر تا الآن به هر دليلي ما از لطف‌هاي رمضان دريافت نداشته‌ايم به آبروي امام رضا(ع) كه در خانه‌اش نشستيم، آنچه از دست ما رفته است، به دليل گناه، غفلت، عيب، نقص، يك عيبي داشتيم، خير و بركات از دست ما رفته است، خدايا آن عيب را از ما ببخش و توفيق جبران و تدارك مرحمت بفرما.

رو به قبله نشستيد، يكي از كارهاي شب جمعه زيارت امام حسين است با يك كلمه. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه»

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

«سؤالات مسابقه»

1- آيه 119 سوره آل عمران به چه امري اشاره دارد؟

1) برخي مؤمنان، دوست دارند با دشمنان رابطه داشته باشند

2) دشمنان، مؤمنان را دوست نمي‌دارند

3) هر دو مورد

2- بر اساس قرآن، آرزوي كافران درباره مؤمنان چيست؟

1) سلطه كافران بر مؤمنان

2) عدم رشد و پيشرفت مؤمنان

3) وابستگي مؤمنان به كافران

3- اولين ويژگي ياران پيامبر در قرآن كريم كدام است؟

1) ركوع و سجود

2) محبت به همنوعان

3) ايستادگي در برابر دشمنان

4- «آمريكا از ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير» اين جمله شهيد بهشتي، ترجمه كدام عبارت قرآني است؟

1) مُوتُوا بِغَيْظِكُم

2) أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار

3) فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوت‌

5- تعبير قرآن درباره هرگونه حركت جمعي و تظاهرات كه دشمن را عصباني كند، چيست؟

1) تعظيم شعائر

2) عمل صالح

3) حمايت از مظلومان

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2671
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست