responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2620

1- ضرورت آماده سازی جهان برای ظهور حضرت مهدی(ع)
2- نیّت و انگیزه الهی در کارها و به ویژه امور دینی
3- شناخت زمان حاضر و نیازهای نسل جوان امروز
4- فراگیری علوم مفید و مورد نیاز در تبلیغ دین
5- ملاک انتخاب کارها: واجب یا مستحب، نیاز فرد یا جامعه
6- قرآن و اهل بیت(علیهم‌السلام)، محور همه آموزش‌ها
7- خطر غرور دینی و خودبرتربینی در روابط اجتماعی

موضوع: نیاز جامعه به مبلغان دینی
تاريخ پخش: 05/05/96

بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

به مناسبت امام صادق(علیه‌السلام) و شهادت این امام عزیز من راجع به حوزه‌های علمیه و طلبگی صحبت می‌کنم. شما هم گوش بدهید، آنگونه که بتوانید نقل کنید. مثل من نباشید! من چند هزار ساعت با کم و زیادش در ماشین نشسته‌ام، اما چون دل نداده‌ام، رانندگی یاد نگرفته‌ام. اگر سی ساعت دل داده بودم، راننده شده بودم. یعنی فرض کنید که تمام حرف‌ها من را می‌خواهید نقل کنید. به این نیت گوش بدهید. چون معلم قرآن هم هستم، سعی می‌کنم از قرآن بگویم. سلیقه‌ای نباشد. چون حوزه‌ها علمیه گاهی روی سلیقه عمل می‌شود. دانشگاه روی سلیقه عمل می‌شود. آموزش و پرورش روی سلیقه عمل می‌شود. اگر یک وقت شک داشتید که این حرف من مبنا دارد یا ندارد، بگویید آقا از کدام آیه درآورده‌اید این حرف را تا بگویم که این حرف من مبنایش قرآن است. سلیقه‌ای نیست که بگویید این نظر آقای قرائتی بوده است. نظر من مخالف است.
به لطف خداوند در عمرم من پشیمان نشده‌ام. من پنجاه و پنج سال است که طلبه هستم. حتی برای یک دقیقه پشیمان نشده‌ام و این نعمت ویژه‌ای خداست. یک خطی را سیر کنیم که پشیمان نشویم. مدیریت ما طوری باشد که اگر کسی یک سال طلبه بود،‌ در این یک سال پشیمان شد، مریض شد، خسته شد، هر کجا رفت، نابود نشود. مثل کلمه‌ی ورامین باشیم. کلمه‌ی ورامین اگر همه‌اش بود می‌شود ورامین اسم یک شهر است. حالا اگر واوش هم قهر کرد می‌شود رامین اسم شخص است. ر هم قهر کرد می‌شود امین! معنا دارد می‌گویند فلانی آدم امینی است. الفش هم قهر کرد می‌شود مین! وسیله‌ی جنگی است. هواپیما است. میمش هم قهر کرد می‌شود ین واحد پول است. ی هم قهر کرد می‌شود نون تازه می‌خوریم. یعنی طوری مدیران مدارس طراحی کنند که اگر این دو سال طلبه بود، پنج سال طلبه بود یا آیت الله العظمی شد، کتابی که می‌خرید، کتابی باشد که از اول طلبگی تا آخر طلبگی نیاز به آن داشته باشید. مثل معجم، مثل مجمع البیان، مثل لمعه… بعضی کتاب‌ها مثل روزنامه است. امروز عصری دو ساعت اگر از تاریخش بگذرد، دیگر فایده‌ای ندارد. علمتان معجم المفهرسی باشد نه روزنامه‌ای!

1- ضرورت آماده سازی جهان برای ظهور حضرت مهدی(علیه‌السلام)


در قرآن یک آیاتی تکرار شده است، از جمله آیاتی که سه بار تکرار شده است این است. هر کجا که من ایستادم کمک کنید. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» (فتح/28) آیه قرآن است سه بار تکرار شده است. ترجمه‌اش این است. اسلام کره‌ی زمین را خواهد گرفت. برای اینکه اسلام کره‌ی زمین را بگیرد، سه چیز لازم است. اول رهبری می‌خواهیم که بتواند کره‌ی زمین را اداره کند. ذخیره شده است. امام زمان(علیه‌اسلام)! دوم قانونی می‌خواهیم که صد در صد سالم باشد. داریم، قرآن تحریف نشده! سوم آمادگی می‌خواهیم که آمادگی آن با حوزه‌های علمیه است. که امام زمان(علیه‌السلام) یار داشته باشد، آن هم یار فداکار و وفادار! بالای یک میلیار کافر در چین هستند. یک میلیارد کافر هر صد میلیونی یک آخوند خواسته باشیم داشته باشد، چند نفر حجت الاسلام می‌خواهیم که بتواند به زبان چینی حرف بزند؟ کتاب مسیحیت یعنی انجیل به حدود بیش از با کم و زیادش دو هزار زبان ترجمه شده است. قرآن ما تقریباً با کم و زیادش به پنجاه زبان ترجمه شده است. ما در تبلیغ عقب هستیم. وقتی می‌خواهید طلبه شوید، به قصد کره‌ی زمین طلبه شوید. نه به قصد اینکه قرائتی بشوید، بیایید در تلویزیون، یا امام جمعه بشوید، یا واعظ بشوید، یا پیشنماز بشوید. این‌ها خوب است، اما هدف شما میلیاردی باشد. اصلاً فکر صد میلیون و دویست میلیون هم نکنید. بالای میلیارد فکر نکنید. اگر خدا می‌خواست بالای میلیارد، زیر میلیارد فکر کنیم، می‌گفت سمع الله لحمدی! یعنی خدا حمد و ستایش من را می‌شنود. نمی‌گوید سمع الله لحمدی! می‌گوید: سمع الله لمن حمده! یعنی همه‌ی کسانی که حمد می‌کنند. این میلیاردی شد! چقدر فرشته و جن و انس حمد خدا را می‌کنند؟‌ سمع الله لمن حمده! میلیاردی شد. حتی زمانی که نماز شب می‌خوانی. یک وقت می‌گویی: اللهم اغفر لسید حسن نصر الله! خوب یک نفر است. بگو لسید حسن نصر الله و من احبه! تا گفتی من احبه، ده میلیون ده میلیون اضافه می‌شود. صدقه می‌دهی چرا فقط برای سلامتی خودت می‌دهی؟ خودت یک نفر هستی، بگو برای دفع بلا از کل هستی! یعنی نهنگ‌ها در اقیانوس شکمشان به کشتی نخورد که جر بخورد. یعنی حتی یک ریال که می‌دهید، ریالتان کم است، نیتتان که کم نیست.

2- نیّت و انگیزه الهی در کارها و به ویژه امور دینی


امام سجاد(علیه‌السلام) در مکارم الاخلاق می‌گوید: خدایا نیتم که می‌تواند زیاد باشد. السلام علیَّ نماز را باطل می‌کند. چرا علیَّ می‌گویی؟ درست است یک نفر هستی ولی باید بگویی: علینا!‌ ایاک اعبد و ایاک استعین نه! نعبد، نستعین! از اول نیتتان میلیاردی باشد. نیتتان اسلام شناسی باشد. پست و مقام و آیت اللهی و حجت الاسلامی و اینها چیزی نیست. شما اگر یک طلبه موفقی بشوی، مثل من می‌شوی. شاید در دنیا… در ایران که همینطور است، در دنیا را خبر ندارم. یک برنامه‌ای که سی و هشت سال در تلویزیون یک شب جمعه تعطیل نشده است، سی و هشت سال؟‌ یک شب جمعه؟ برنامه بنده است و از پر بیننده‌ترین یا پربیننده‌ترین بحث‌های تلویزیون بحث‌های من است. می‌خواهی قرائتی بشوی؟ وای به حالت!!! چرا می‌خواهی قرائتی بشوی؟ آخر تو را تلویزیون هر شب نشانت می‌دهد. تو توی همه‌ی کانال‌ها هستی جز کانال کولر! خوب حالا اگر تلویزیون من را نشان داد یعنی من آدم خوبی هستم؟‌ فیلم راز بقا شغال را هم نشان می‌دهد.
یک کسی نماز می‌خواند دید وسط نمازش دوربین آوردند. تا نگاهش به دوربین خورد، یک باره وسط قنوتش اینچنین کرد. نشان دادن در تلویزیون راز بقا سگ را هم نشان می‌دهد. بگو نه! عوضش آقای قرائتی مشهور هستی. همه‌ی ایران تو را می‌شناسند. می‌خواهی مشهور بشوی؟‌ بشو کوه هیمالیا! کوه هیمالیا را همه‌ی دنیا می‌شناسند. بگو نه بالا رفته‌ای! بگو دود مگر بالا نمی‌رود. دود هم بالا می‌رود ولی روسیاه است. بگو در خیابان راه می‌روی نگاهت می‌کنند. یک فیل هم راه برود نگاهش می‌کنند. نگاهت کردند،‌ فیلی. تلویزیون نشان داد، شغالی. مشهور شدی، هیمالیایی. بالا رفتی، دودی! مراقب باشید که از اول طلبگی نیتتان این‌ها نباشد. نه نیتتان آیت الله شدن باشد، نه نیتتان دکتر شدن باشد. ارشد، فوق لیسانس، ول کنید این‌ها را! قرآن می‌گوید همه‌ی باسوادهای کره‌ی زمین یک ذره سواد بیش‌تر ندارند. «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء/85)‌ یعنی همه‌ی شما با هم یک ذره سواد دارید.
ما فارغ التحصیل نداریم. از اول نیتتان خدا باشد. اگر نیتتان خدا باشد، هیچ وقت عقده‌ای نمی‌شوید. یعنی ببینید مردم سمت امام حسین(علیه‌السلام) رفتند. دیده‌اید که عاشورا چه می‌کنند؟ حسین! حسین! حسین! حسین! هیچ وقت امام حسن (علیه‌السلام) قهر نمی‌کند که یعنی چه؟‌خوب من هم حسن هستم. برادر بزرگ‌تر هستم. خوب یکی هم حسن! حسن! بگوید. اخلاص که شد اگر همه‌ی مردم کره‌ی زمین رفتند سمت امام حسین(علیه‌السلام)، امام حسن(علیه‌السلام) قهر نمی‌کند. اما اگر خدا نباشد، به یکی بگویند:‌ آیت الله به یکی بگویند: حجت الاسلام و المسلمین، ممکن است قهر بکنند. به یکی بگویند دکتر! به یکی نگویند، ممکن است قهر بکند. اگر می‌خواهید تا آخر عمرتان آب در دلتان تکان نخورد، «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) برای خدا اگر درس خواندید، خدا که می‌داند.
می‌خواستند سلمان را تحقیر کنند. گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ ‌می‌خواستند او را بشکنند! فرمود:‌ هر کدام که از پل صراط گذشت. ولی کسی که طی می‌کند که اینقدر پول می‌گیرم، حتماً اسم را اینطور ببرید، خودش را درمقابل مدرک‌ها باخته است، خوب این… برای خدا درس بخوانید. این از حرف اول!

3- شناخت زمان حاضر و نیازهای نسل جوان امروز


حرف دوم! در حوزه‌ها چیزهایی است که باید تقلید کرد، چیزهایی است که نباید تقلید کرد. در قرآن هم آیه داریم که اگر کاری حق است، تقلید کنید. «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِه‏» (انعام/90)‌ ای پیغمبر! تو به هدایت انبیای قبلی اقتدا کن. یعنی اگر حضرت ابراهیم «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً» (شوری/13) پیغمبر اسلام! آن چیزی که به تو گفتیم همان چیزهایی است که به نوح و موسی و عیسی گفتیم. چیزهای خوب حوزه را باید تقلید کرد. اما یک سری چیزها را نباید تقلید کرد. رمز توفیق طلبه این است که خوبی‌ها را تقلید کند، چیزهایی که دلیل ندارد، خودش اجتهاد کند. چون تمام مراجع فتوا داده‌اند که تقلید در احکام است. احکام یعنی واجبات، مستحبات، مکروه و حرام این‌ها را باید تقلید کرد. اما اینکه من عمرم را باید کجا خرج کنم من حق ندارم تقلید کنم. از اول طلبگی‌ام یاد ندارم که تابستان تعطیل کرده باشم. آقا گرم است، خوب گرم است می‌رویم سحرها درس می‌خوانیم. مگر نمی‌شود حوزه‌ی علمیه از دو بعد از نیمه شب، از ساعت ده شب باشد تا سه بعد از نصفه شب؟‌ هوا داغ است خوب شب درس بخوان. ما می‌گوییم نه! روی میخ نشسته‌ایم می‌گوییم:‌ آخ! کی گفت؟‌ خوب برو آنطرف بنشین. شما می‌گویی: بندر عباس داغ است! خوب ملایر بروند. هر چهل تا طلبه با یک مربی! مگر نمی‌گویی خوزستان داغ است؟‌ خوب اراک بروند. اراک در راه خوزستان است، قطار هم دارد. مشکل ما این است که اراده‌ی شکستن نداریم. از اول یک کسی آمد در حوزه و گفت: ضربَ زیدٌ عمراً! همه می‌گوییم:‌ ضربَ زیدٌ عمراً! خوب بگو:‌ ضربَ اللهُ مثلاً! از قرآن بگو. اصلاً چرا باید با ضرب شروع کنیم؟‌ بگو رحمَ اللهُ عبداً! خدا رحم کرد. چرا از کتک‌کاری شروع می‌کنیم؟ ‌چه کسی ضرب را در حوزه آورد؟‌ یک سری چیزها را باید لغو کرد.
طلبه باید انواع مهارت‌ها را داشته باشد. من یک نامه خدمت مقام معظم رهبری نوشتم. نوشتم که طلبه‌های ما خیلی‌هایشان یا بعضی‌هایشان مهارت ندارند. مثل لیسانسه‌ها. لیسانس است ولی هیچ… فقط لیسانس است. یک مهارت داشته باشد. چه مهارتی؟‌ لااقل مهارت پدرت را یاد بگیر. اگر پدرت نجار است، تابستان برو نجاری یاد بگیر. خیاط است برو پیراهن دورزی یاد بگیر. یک مهارتی را از پدرت یاد بگیر. آخر یادگرفتن مهارت از پدر دیگر سالن و تأمین اعتبار و بودجه و تجهیزات نمی‌خواهد. گزینش و اضافه کار و ایاب و ذهاب ندارد. پدرت هست، دوستت هم دارد. این هنرش را به تو منتقل کند. اشکال دارد؟‌ قصّه‌گویی مهارت می‌خواهد. عمامه پیچیدن مهارت می‌خواهد. این مهر نماز مهارت می‌خواهد. مهر نماز نباید گرد باشد، باید چهارگوش باشد. پیشنمازی مهرش گرد بود، ‌گفت: سبحان ربی الاعلی و بحمده! تا سرش را برداشت، مهر چسبیده بود، افتاد و همینطور رفت. می‌گفت: ‌چه خاکی بر سرم کنم؟‌ پیشنماز هستم، مردم به من اقتدا کرده‌اند، مهرم نیست. مهر هم مهارت می‌خواهد. این دستمال کاغذی، باید… مهارت می‌خواهد. دستمال کاغذی باید کجا باشد؟ دستمال کاغذی باید نزدیک‌ترین جا به چانه باشد. شما عطسه کردی، تا عطسه کردی فوری در بیاوری، پاک کنی. اما اگر دستمال کاغذی نمی‌دانی کجاست. عطسه کردی تف به ریشت افتاده است،‌ حالا دنبال دستمال می‌گردی. این‌ها مهارت است. ماه رمضان چه بگوییم؟ برای چه کسی چطور حرف بزنیم. چند دقیقه صحبت کنیم؟ ‌مکان جلسه کجا باشد؟ درباره همه این‌ها آیه داریم. موسی و ساحران گفتند کجا باشد که سحر و جادوها با معجزه موسی مطرح شود، مردم تماشا کنند. گفتند: «مَكاناً سُوىً» (طه/58)‌ یعنی وسط شهر باشد که همه‌ی شهر دسترسی داشته باشد. چه زمانی باشد؟ گفتند: «ضُحًى» (طه/59) چاشت باشد که مردم خوابشان را کرده باشند. چه زمانی باشد؟ ایام عید باشد. «يَوْمُ الزِّينَة» روزی که عید باشد و تعطیلات باشد که همه‌ی مردم شرکت کنند. ببینید همه‌ی اینها را در قرآن داریم. چه زمانی؟ چه روزی؟ چه مکانی؟

4- فراگیری علوم مفید و مورد نیاز در تبلیغ دین


چه درسی بخوانیم؟‌ چقدر عمر داریم؟ چقدر نیاز داریم؟ از کجا شروع کنیم؟‌ چیزهایی که مورد نیاز هست. سه رقم علم در قرآن است. 1- علم مفید. 2- علم مضر 3- علمی که نه مفید و نه مضر است. علم مفید اگر هست خدا به پیغمبرش می‌گوید فارغ التحصیل نیستی، نیستی، نیستی! «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» (طه/114) یعنی پیغمبر تو هم باید روز به روز علمت زیاد شود. فارغ التحصیل نیستی. اگر علم مفید است، پیغمبر هم فارغ التحصیل نیست. خدا به موسی در قرآن می‌گوید: برو پیش خضر چیزهایی را یاد بگیر. علم مفید را انبیاء هم باید بروند و شاگردی کنند.
آیه علم مضر کدام است؟‌ کسی هست که آیه‌ی علم مضر را بخواند؟ «وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ» (بقره/102)‌ این‌ها علم مضر است. بعضی چیزها را آدم نداند بهتر است. علمی که نه مفید است و نه مضر! آیه‌اش کدام است؟‌ اصحاب کهف چند تا هستند؟‌ «سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ» (کهف/22)‌ سه تا بودند چهارمی سگشان بود. پنج تا بودند ششمی سگشان بود. هفت تا بودند، هشتمی سگشان بود. بابا چه کار داری که اصحاب کهف چند نفر بودند. اصحاب کهف نسخه‌ای است که اگر مسلمان‌ها در آمریکا خواستند زندگی کنند چطور زندگی کنند. در کانادا و فرانسه و انگلیس چند تا جوان مسلمان داریم، در جامعه هر کدام خواسته باشند بروند در یک کوچه و در یک جامعه و یک محله و خیابان هضم می‌شوند. این بچه مسلمان‌ها جمع شوند و یک آپارتمان خودشان اجاره کنند، همه‌شان یک جا باشند. برای همدیگر افطار درست کنند، سؤال علمی جواب بدهند. به هم بگویند و بخندند. یک ایرانی اگر فرانسه رفت با یک ملاقات بتواند بچه مسلمان‌ها را در یک جا ببیند. چند تا خداپرست در جامعه فاسد هضم نشوید. بروید در بیابان غار پیدا کنید، اصحاب کهف! در غار زندگی کنید و دینتان را حفظ کنید. بهتر از این است که در شهر زندگی کنید و بی‌دین شوید. اصحاب کهف نسخه‌ی زندگی اقلیت‌های صالح در اکثریت‌های فاسد است.
یا آمارزدگی! لغو است. دو قبیله با هم دعوا داشتند. یکی گفت:‌ ما بیش‌تر هستیم. دیگری گفت: مابیش‌تر هستیم. گفتند: ‌دعوا ندارد، سرشماری کردند. یکی برنده شد و دیگر باخت. آنکه باخت طبق نقلی گفت زن‌های حامله را دوتا حساب کنید. دوباره سرشماری کردند. باز باخت. گفت: خوب بعضی از ما هم مرده‌اند بروید قبرستان مرده‌هایمان را هم بشمارید. رفتند قبرستان که گور پدرشان را بشمرند. تا ثابت کنند آمار ما بیش‌تر است. آیه نازل شد که خاک بر سرتان کنند. «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر» (تکاثر/1-2) سرگرم تکاثر و ما بیش‌تر و تو بیش‌تر هستی شدید، «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر» حتی زیارت کردید مقبره‌های پدرانتان را. قبرستان رفتید استخوان پوسیده‌ها را بشمرید؟ حالا یا پانصدتا یا ششصدتا! علم مفید داریم، علم مضر داریم. بعضی علم‌ها مفید نیست. بعضی علم‌ها مورد نیاز نیست. حتی اگر در رساله‌ی مراجع نوشته‌اند شما نخوانید. چرا؟‌ در رساله‌ی مراجع نوشته است که شک بین دو و پنج! هیچ جنی در تاریخ چنین شکی نکرده است. در همه‌ی رساله‌ها هم هست. نخوان شما! شما باید بفهمی… خودتان می‌فهمید که الان جامعه ما به چه چیزهایی نیاز دارد. یک چیزی بخوانید که به کار بیاید. بعضی از پایان‌نامه‌های دکتراهای ما… خدا از سر تقصیراتشان بگذرد. چطور جوانی‌شان را حرام می‌کنند. مثلاً تحقیق درباره‌ی آل اسحاق! الان کشور جمهوری اسلامی، یا امت اسلامی مشکلش آل‌اسحاق است؟ ‌تحقیق درباره‌ی گوشت خرگوش! الان در ایران چه کسی گوشت خرگوش می‌خورد تا ما ثابت کنیم که گوشت خرگوش حلال یا حرام است؟‌

5- ملاک انتخاب کارها: واجب یا مستحب، نیاز فرد یا جامعه


آقایانی که آمده‌اید طلبه شوید، حواستان را جمع کنید. دانشجوها، معلمین، اساتید! هر چه می‌خوانید و می‌گویید، و عمر شاگردانتان را صرف آن می‌کنید، باید چهار شرط داشته باشد. یا باید واجب باشد، یا حداقل مستحب! یا مشکل جامعه را حل کند، یا حداقل مشکل یک فرد را حل کند. از من پرسیدند که امام زمان(علیه‌السلام) زن و بچه دارد؟ به او گفتم:‌ واجب است این مسأله را بدانی؟ گفت: نه واجب که نیست! گفتم:‌مستحب است که بدانی؟‌ گفت: نه جزء مستحبات هم نیست. گفتم: الان مشکل شخصی باخانم امام زمان(علیه‌السلام) داری؟‌ گفت:‌ نه! گفتم:‌ الان جامعه‌ی ما مشکلش زن امام زمان(علیه‌السلام) است؟‌ گفت:‌ نه! گفتم: ‌پس سؤال شما احمقانه است. چون نه واجب است، نه مستحب است، نه مشکل فرد را حل می‌کند و نه مشکل اجتماع را! هر درسی می‌خوانید به استاد بگویید خلاصه این چیست؟‌ فلسفه برای بعضی لازم است. مثل جرثقیل در هر شهری چند تا چرثقیل می‌خواهیم. اما نباید هر عروسی یک جرثقیل در جهیزیه‌اش باشد. بعضی موقع‌ها همه فلسفه می‌خوانند… من یک دقیقه فلسفه نخوانده‌ام. در عمرم هم به مشکلی برنخورده‌ام. بله ممکن است سؤالات فلسفی بپرسند، بلد نباشم. مثل اینکه جرثقیل ندارم، می‌رویم و اجاره می‌کنیم. به یک فیلسوفی می‌گوییم بیا جواب بده! بعضی چیزها واجب است که بدانیم.
اولین هفته‌ی طلبگی‌تان باید نمازتان را درست کنید. بابا یک هفته هم نمی‌خواهد یک روز! آدم تحصیلکرده…  نماز هفده کلمه است، دوتایش را همه‌ی ایرانی‌ها درست می‌گویند. یکی الله اکبر را درست می‌گویند. یکی هم مالک یوم الدین را! آن پانزده کلمه گفتنش دقت می‌خواهد. ح جیمی را سفت بگویید. حا، حا، حا! الهمد غلط است، الحمد. کفوا اهد! احد! عین را غلیظ باید گفت. عالم! بگویی عالم یعنی سواد دارد. بگویی آلم یعنی مرض دارد. حمد و سوره‌تان را روز اول درست کنید. حالا اگر مدیریت گذاشت الحمد لله رب العالمین. اگر نگذاشت دور از چشم حوزه خودتان کار بکنید. چون بسیاری از برنامه‌ها در حوزه نبود و من خودم خط ویژه رفتم و به خاطر خط ویژه موفق شدم.

6- قرآن و اهل بیت(علیهم‌السلام)، محور همه آموزش‌ها


قرآن باید محور کارتان باشد. همه‌تان روزی نیم ساعت با قرآن رفیق شوید. تلاوت، تندخوانی، صحیح‌خوانی، با تجوید، مقدار کمی تجوید، نه حالا قاری بین المللی شوید. خوب قرآن بخوانید. قابل قبول باشد. حمد و سوره‌تان قابل قبول باشد. روزی نیم ساعت مطالعه‌ی تفسیر بکنید. اگر حوزه گذاشت، الحمد لله رب العالمین! اگر نگذاشت خودتان بخوانید. من جوان بودم، ‌طلبه شدم، تا لمعه که رسیدیم به آقای دری نجف آبادی گفتم: کسی به ما قرآن درس نداد. گرچه در مغنی آیات قرآن بود. ولی قرآن رسمی نیست در حوزه! ما یک صد میلیون پول داشتیم، گفتند این را خرج تفسیر کنیم. گفتیم یک خانه‌ی آپارتمانی بخریم، برای یک طلبه‌ای که یک دور تفسیر بگوید. پیدا نکردیم. هفده هزار نفر کفایه خوانده‌اند. یک نفر یک دور تفسیر پیدا نکردیم. خوب این بی‌اعتنایی به قرآن است. قرآن ذکر است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْر» (حجر/9) یعنی إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا القرآن! قرآن ذکر است. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكا» (طه/124) معاونت تهذیب داریم. من نفهمیدم که معاونت تهذیب چه خاصیتی دارد! اگر طلبه‌ها را می‌خواهیم که اخلاقی بار بیاوریم. آیات اخلاقی را بگوییم. در قرآن بسیاری از آیات آیات اخلاقی است. مگر نمی‌خواهی تهذیب کنی؟ «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» * «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» اگر می‌خواهید رستگار شوند، چندتا «قَدْ أَفْلَحَ» داریم. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى»، «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»، «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» سه تا «قَدْ أَفْلَحَ» داریم. مابقی را می‌گوید: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون‏» یعنی شاید. اما آنجایی که می‌گوید: «قَد» یعنی حتماً رستگار می‌شوید. سه تا «قد» داریم. «الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون» می‌خواهی تهذیب داشته باشی؟ ‌نماز باحال بخوان! برو مسجد نماز جماعت بخوان! بعضی از درس‌های اخلاق را واقعاً نمی‌دانم که چطور رویشان می‌شود که این‌ها را بگویند. عارف واصل متالهی ازدواج کرد، ببخشید، خربزه پیش او آوردند، خواست خربزه را بخورد دید شیرین است، طبق میلش است، خواست نفسش را بکشد،‌ بر ضد نفسش یک خورده نمک یا آب در خربزه ریخت که این جلوی نفسش را بگیرد. این اخلاق است؟ خوب این عالم واله متاله، وقتی داماد شد عروس آمد بغلش نشست، دید عروس خوشگل است، یک خورده کاهگل از جیبش برداشت مالید در صورتش؟ این چه اخلاقی است که شما می‌گویید؟ یک اخلاقی می‌گویید که فردا خودتان به ریش خودتان می‌خندید! زیبایی یک ارزش است چه کسی گفته است که زیبایی را بر هم بزنیم؟‌ قرآن می‌گوید که بعضی از میوه‌ها بهتر از بعضی دیگر از میوه‌هاست. خوب چرا میوه‌های خوب را شما آب در آن می‌ریزید؟‌ نعمت خدا را خراب می‌کنید؟‌ خیلی از اخلاق‌های ما ضد اخلاق است. حالا اگر یک بابی باز شود،‌ چیزهایی که به اسم اخلاق می‌گویند و الان هم به اسم عرفان‌های کاذب می‌گویند… اخلاق همان است که در قرآن و نهج‌البلاغه است. کج نروید.
آمده بود می‌گفت که من خواب فلان فقیه عارف را دیدم که گفت شما هر روز صبح بعد از نماز دعای توسل بخوان، این را در مسجدها باب کن. حالا شما تلویزیون دستت است این را توضیح بده. گفتم: به ما گفته‌اند «إِنِّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى» (بحارالانوار/ ج2/ ص103) خواب آیت الله در آن نیست. شما خواب دیده‌اید بروید و عمل کنید. من که نمی‌توانم دوربین تلویزیون را از شهداء گرفته‌ام بدهم به اینکه چه کسی در خواب دیده است که دعای توسل بخوانیم. دعای توسل را من خودم هم می‌خوانم. اما اینکه خواسته باشیم یک چیزی را رسمش کنیم. اخلاق یعنی وابسته نشویم. ظهر که می‌شود در هر مدرسه‌ای یک نفر اذان بگوید. اگر رویش نمی‌شود که اذان بگوید، از طلبگی بیرون برود. چون اینکه می‌خواهد انقلاب را در کانادا صادر کند، پهلوی عمه‌اش الله اکبر نمی‌گوید. اذان! هر روزی بین دو نماز در هر مدرسه‌ای که نماز جماعت هست، یک طلبه بلند شود و یک حدیث بخواند. ما ببینیم که طلبه… چون گاهی حدیث‌ها را طلبه می‌خواند ولی غلط است. مقدمه دارد، پیشوند دارد، پسوند دارد. «الغیبة اشد من الزنا» یک جوانی نشسته است می‌گوید غیبت از زنا بدتر است؟ پس برویم سراغ دخترها، خوشمزه‌تر است، گناهش هم کمتر است. خوب بیا و درستش کن. این «الغیبة اشد من الزنا» را مگر می‌توانی بگویی؟ این مثل شکر است، مگر شکر را می‌شود در حلق هر بچه‌ای ریخت؟‌ شکر را بریزی خفه می‌شود. بعضی از حدیث‌ها مقدمه دارد، مؤخره دارد، باید مواظب باشیم که چه می‌خواهیم بگوییم؟
چند دقیقه حرف بزنیم؟ اگر طرف گرسنه است، یک دقیقه! دعای دم افطار نیم دقیقه است. «اللَّهُمَّ لَكَ صُمْتُ وَ عَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ» (إقبال‏الأعمال، ص 117) چون گرسنه هستم دعا بر اساس شکم تنظیم شده است. بعد از افطار که… آدم دو چیز که بخورد می‌افتد. یکی گلوله یکی افطاری! بعد از افطاری هم آدم ول می‌شود. می‌گوید: دعای افتتاح بخوان!‌ اگر خوابیدی چند ساعت بیدار شدی، می‌گوید: حالا دعای ابوحمزه بخوان.
حرکت دست مهارت می‌خواهد. یک بنده خدایی سخنرانی که می‌کرد، چنین می‌کرد، یوسف در چاه رفت. پیغمبر هم معراج رفت. یعنی هر چه می‌گفت زبانش ضد دستش بود. خیلی کار دارد. من نمی‌دانم حالا شما روز اول طلبگی‌تان چه خواهید کرد. ما که 55 سال است که طلبه هستیم، حدود 40 سال است که در تلویزیون هستیم. هنوز در هر بحث تلویزیون چند تکه‌اش را قیچی می‌کنند. می‌گویند نه! نه! نه! این را قیچی کنید. این قابل پخش نیست. خوب حالا شما روز اول طلبگی‌تان می‌خواهید چه کنید. روم نمی‌شود یک شوخی کنم. طوری نیست شوخی کنید. یک کسی دیوانه شده بود، روز اول دیوانگی‌اش یک پرچم دست گرفتم و شروع کرد به خواندن که: های! های! های! می‌روم کربلا! یک دیوانه دیگر به او رسید گفت: کجا می‌روی؟ گفت: می‌روم کربلا! گفت:‌ کی دیوانه شدی؟ گفت: ‌امروز صبح! گفت:‌ من سی سال قبل از تو دیوانه شدم،‌ هنوز امامزاده شهر نرفتم، تو روز اول دیوانگی‌ات می‌خواهی کربلا بروی؟
واقعاً جوان‌ها ما نیازشان چیست؟ ‌به کدام مسأله‌ی مراجع نیاز دارند؟ همان را حفظ کن. به کدام حدیث؟ ‌با کدام بیان؟ چند دقیقه وقت دارد؟ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) اکثر سخنرانی‌هایش کلمات قصار بود. خطبه‌های طولانی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) شاید بیست مورد نباشد. اکثر سخنرانی‌های امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) کلمات قصار است. چرا مردم اینقدر الان ساندویچ می‌خورند؟ چون وقت پختن ندارند. اخیراً دیگر آب میوه می‌خورند، حوصله‌ی جویدن هم ندارند. شما زمانی طلبه شده‌اید که روحیه‌ها… کامپیوتر یک زمانی اندازه یک بشکه بود، الان شده است اندازه یک قوطی کبریت. مردم حوصله ندارند. هیچ کس شیشه‌ی گلاب را بغل نمی‌کرد و راه برود. عطرش می‌کنند و در شیشه‌ی کوچک و در جیب می‌گذارند.
یک: چقدر وقت دارید؟ دو: چقدر جامعه نیاز دارد؟ سه: برای چه کسی درس می‌خوانید؟ هدفتان چیست؟ اگر نیتتان این باشد که دکتر یا آیت الله یا امام جمعه یا قاضی بشوی، به نیتت نرسی نسبت به خدا کینه پیدا می‌کنی. لحظه‌ی مرگ می‌گویی که من با فلانی همدوره بودیم، فلانی به فلان مقام رسید من نرسیدم! چرا خدا به من نداد؟ با بغض خدا از دنیا می‌روی! برای خودتان خط و نشان نکشید. بگویید: آقا هر چه صلاح است. هر چه وظیفه‌مان باشد. وقتتان را صرف روزنامه‌ها نکنید. شما نه وزیر اطلاعات هستید، نه رئیس جمهور هستید و نه رهبر! تیتر روزنامه برای شما بس است. می‌گویند: آدم باید بروز باشد. نخیر نیازی نیست که بروز باشید. بنده در سال یک ساعت هم روزنامه نمی‌خوانم. بیش‌ترین سخنرانی در دانشگاه‌های کشور برای م است. می‌خواهید قبول کنید، نمی‌خواهید از نهاد رهبری بپرسید. عمامه به سری به اندازه من در دانشگاه‌های کشور سخنرانی نمی‌کند. یک ساعت هم روزنامه نمی‌خوانم. به روز بودن یعنی نیاز روز را بگوییم. نه اینکه یعنی بخوانی که سنندج قرص آکساد کم آمد. خوب به تو چه! در کاشمر یک روحانی را خلع لباس کردند. به تو چه! این اطلاعات که چیزی نیست. آخر چون جایگاه من معاون وزیر است، رئیس نهضت سوادآموزی، باید معاون وزیر باشد. معاون وزیر از نظر تشکیلات دولت روزنامه‌های محرمانه برایش می‌آید. صبح می‌آمدیم می‌دیدیم که چند کیلو مجله‌ی محرمانه! خواندم دیدم که قاطی می‌کنم! آخر من که نمی‌توانم مشکلات مملکت را کاری کنم. دیدم حرف‌های خودم را هم یادم می‌رود. هر چه لازم است. هر چه نیاز هست. تا واجب هست سراغ مستحب نروید. اصل است. تا کار ارزان هست سراغ کار گران نروید. انقدر به من گفته‌اند که چرا این تخته سیاه را ول نمی‌کنی؟ بابا تکنولوژی آموزشی آمده است. کامپیوتر آمده است. این تخته سیاه برای زمان مظفرالدین شاه است. می‌گویم: تخته سیاه در همه‌ی روستاها هست. ولی کامپیوتر همه جا نیست. با ساده‌ترین ابزار کار کنید. تا می‌گوییم: اذان بگویید. می‌گوید: آمپلی فایر می‌خواهد. تا می‌گوییم عطسه کنید. می‌گوید: کامپیوتر می‌خواهد.
علمای قدیم ما… امام فرمود فیض کاشانی بقدری کتاب نوشته است که ما از ورق زدنش مچمان درد می‌گیرد. فیض کاشانی کامپیوتر داشت؟ ما همه‌ی اتاق‌هایمان پر از کامپیوتر است هیچ خاصیتی بعضی از ماها نداریم. مواظب باشید که عمرتان را تلف نکنید. کار مقدسی است به شرط اینکه مدیریت خوبی بشود. ممکن است یک چیزی در یک زمانی ارزش داشته باشد. پوستین در همدان در زمستان قیمتی است. اما پوستین در تابستان بندرعباس به درد می‌خورد؟‌ نگویید آقا قدما خوانده‌اند. خوب قدما همدان بوده‌اند زمستان بوده است خوانده‌اند. الان این بحث به درد ما نمی‌خورد. الان بندرعباس است هوا داغ است. در بندرعباس پوستین مصرف ندارد. اگر یک چیزی بخوانید که نتوانید کاربردی باشد، فردا نسبت به آخوندی عقده‌ای می‌شویم. می‌گویید حوزه‌ی علمیه ما را برد و یک چیزهایی یاد ما داد و رفتیم در دبیرستان و دانشگاه نتوانستیم عرضه کنیم. ممکن است علمی باشد، تیرآهن هم خیلی کلفت است، اما در بدن نمی‌رود. اگر می‌خواهید در بدن برود باید آمپولش کنید. آمپولش کنید که در بدن برود. نگو نه! آمپول که چیزی نیست. روان حرف بزنید.

7- خطر غرور دینی و خودبرتربینی در روابط اجتماعی


خودتان را بهتر از دیگران ندانید. حالا فکر نکنید که طلبه شده‌اید خبری شده است. یک نماز شب خوانده‌اید خبری است. بعضی که نماز شب می‌خوانند این آستینشان را مرتب تکان می‌دهند که این ملائکه بیرون بریزند. نماز شب خواندم. بابا ول کنید این حرف‌ها را! تازه نماز شب که خواندید اندازه یک شن شدید. «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض‏» (جمعه/1) شن‌ها سبحان الله می‌گویند. تو هم سبحان‌ الله گفتی، شده‌ای یک شن! اینکه چیزی نیست. نماز شب بخوانی تازه شده‌ای اندازه یک شن! تمام هستی در حال سبحان الله گفتن هستند. نماز ما که چیزی نیست. کار خوبی است به شرط اینکه مدیریت خوبی باشد. محور همه‌ی کارهای ما قرآن باشد. قرآن 268 قصه دارد. همین قصه‌های قرآن… در قصه‌ی یوسف من 1400 نکته گیر آورده‌ام. سوره‌ی یوسف هم ده صفحه بیش‌تر نیست. چه کسی می‌تواند قصه بنویسد که در ده صفحه‌اش 1400 نکته باشد که تازه گیر من آمده است که من ملا هم نیستم. من مجتهد و فیلسوف و عارف و فقیه و اینها نیستم. یک طلبه‌ی معمولی هستم. منتهی یک مقداری روی قرآن کار کرده‌ام. قصه می‌خواهید بگویید: قرآن! استدلال می‌خواهید بیاورید، قرآن! مثل می‌خواهید بگویید، قرآن! البته اینکه می‌گویم قرآن منظور این است که قرآن و اهل بیت(علیهم‌السلام) قرآن و روایات! وقتتان را صرف روزنامه‌ها نکنید. خلاصه اخبار را گوش کنید. خلاصه بستان است، مگر خبر مهم باشد. یک وقت خبر مهم است دنبال کنید. اما اگر خبر مهم نیست، خلاصه اخبار بس است. حتماً ورزش بکنید. ورزش بدون پول! یعنی قدم زدن. تا می‌گوییم ورزش کنید، یک زمین می‌خواهند والیبال می‌خواهند و فوتبال می‌خواهند و جکوزی می‌خواهند و استخر می‌خواهند و… به مستحبات باید عمل کنید اگر نماز مغرب سه رکعت بخوانید و عشا هم چهار رکعت، خوب تمامی نجارها و بقال‌ها و نانواها هم سه رکعت و چهار رکعت می‌خوانند. پس چطور شما این وسط سلسله جلیله شدید؟ شما که می‌گویید من سلسله‌ی جلیله‌ی روحانیت هستم. خوب سلسله‌ی جلیله باید دو رکعت نماز اضافه بخواند. نافله را باید بخوانید. حالا نمی‌گویم که هر شب نافله بخوانید. لااقل گاهی بخوانید. لااقل نافله‌ی صبح را بخوانید. نافله‌ای را که خدا گفته است که بدون قل هو الله هم می‌شود خواند. با اشاره هم می‌شود خواند. دیگر دو رکعت بدون قل هوالله با اشاره… نافله حتماً بخوانید، ورزش حتماً بکنید. از اول طلبگی‌تان قلم و کاغذ دستتان باشد. یعنی سالی سی چهل تا دفتر پر کنید. چیزهای خوب را برای همدیگر نقل کنید. نذر کنید که اگر حرف لغوی زدید خودتان را جریمه کنید. نماز اول وقت بخوانید. تهذیب ما همین‌هاست. آیات اخلاقی به جای تهذیب! تحلیل سیاسی ما آیات سیاسی باشد. این ها را همه را من دارم. یک کتابی دارم آیات سیاسی. یک کتابی دارم که آیاتی است که مربوط به ساخت و ساز است. از اول طلبگی جهت‌گیرتان درست باشد. که بعداً عقده‌ای نشوید. وگرنه می‌گویید چه خواندیم، فراموش کردیم، به درد نخوردیم، چرا حوزه عمرمان را تلف کرد. حوزه حوزه‌ی خوبی است، به شرط اینکه برنامه‌های خوبی باشد بر اساس تا واجب هست، سراغ مستب نرویم، تا کار ارزان هست، مثل تخته سیاه سراغ کامپیوتر نرویم، تا کار میلیونی هست، سراغ کار فردی نرویم. مدیریت‌ها را هم بررسی کنید. بعضی مدیریت‌ها خوب است. در جمهوری اسلامی برای حج چند هزار نفر ثبت نام می‌کنند. برای زکات چند نفر؟‌ مگر زکات جزء ‌دین نیست؟‌ روایاتی که می‌گوید:‌ اسلام چند تا پایه دارد یکی می‌گوید: حج! یکی می‌گوید: زکات! چرا برای حج اینهمه در کامپیوتر ثبت نام می‌کنند؟‌ برای زکات کسی ثبت نام نمی‌کند؟ همه ما گندم زکات نداده در شکممان است. چون از این نانواها نان می‌گیریم. نانواها از سیلوها و سیلوها هم زکات نمی‌دهند. چرا اینقدر زکات دست کم گرفته می‌شود. سی و دو آیه راجع به زکات است. چرا زکاتی که در قرآن سی و دو آیه دارد اینقدر غریب است آن وقت حجی که یک آیه دارد، اینقدر در بورس است؟‌ این پیداست که مدیریت‌ها خوب نبوده است.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 28 سوره فتح بر چه امری تأکید دارد؟
1) غلبه اسلام بر ادیان جهان
2) اسلام آوردن مردم جهان
3) از میان رفتن ادیان غیر از اسلام
2- آیه 85 سوره اسراء درباره علم و دانش بشری چه می‌فرماید؟
1) دانش بشر بی‌ارزش است
2) دانش بشر اندک و ناچیز است
3) دانش بشر بر خطا و اشتباه است
3- بر اساس قرآن، آرامش و اطمینان قلبی، در گرو چگونه کاری است؟
1) خدمت به خلق خدا
2) کار خالصانه برای خدا
3) کار همراه عبادت و خدمت
4- آیه 114 سوره طه بر چه امری تأکید دارد؟
1) بی‌نیازی پیامبران از فراگیری علم
2) نیاز مردم به علوم پیامبران
3) نیاز پیامبران به علوم الهی
5- بر اساس قرآن، فلاح و رستگاری قطعی در گرو چه امری است؟
1) ایمان به خدا
2) تزکیه نفس
3) هر دو مورد

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2620
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست