responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2615
«بسم الله الرحمن الرحیم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی‏

بینندگان بحث را در روز و ایامی می بینند که روز رحلت شخص اول هستی پیامبر اکرم حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله وسلم) و شهادت آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام) است و ضمنا روز کارگر هم هست.
مطالبی که در این جلسه دوم، در این جلسه می خواهم بگویم یه خورده راجع به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یکی دوجمله هم راجع به امام حسن (علیه السلام) یه مقدار هم راجع به کارگر و کار و اصولا خدمت به مردم که مقام معظم رهبری هم فرمود. اما راجع به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ الآن هم بشر نیاز به انبیا دارد با آن همه پیشرفت تکنولوژی اگر دستش را در دست انبیا بگذارد دنیا نجات پیدا کند. دگر او می گوید آنقدر سلاح و سبب دارد که 20 مرتبه می توانم تمام مردم کره زمین را نابود کنم دیگر می گوید آنقدر دارم که 22 بار و او 23 بار، پس آنچه سهمیه قطعی ما این است که این بمبها برای نابودی ما ساخته شده است. یعنی اگر بشر تکنولوژی اش جلو رفت ولی دستش در دست نبود و عدالت نبود جامعه این رقمی می شود که شده و خواهد شد، بشر نیاز به نبوت دارد.
 خداوند آیه در قرآن دارد خطاب به زن‏های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
 «ولاتبرجن تبرج الجاهلیة الاولی» تبرج، از برج ساختمان بلند، یعنی خودتان رانشان ندهید، یعنی جلوگری «الجاهلیة الاولی» که این کلمه در قرآن است. جاهلیت پیشین را جلوه گری نکنید، جلوه‏های جاهلیت غربی. امام باقر (علیه السلام) وقتی این آیه را می خواند می فرماید از اینکه می فرماید: «الجاهلیة الاولی» پیداست که یک جاهلیت ثانی هم هست. یک جاهلیت دوم هم هست. اگر ما آمدیم خانه شما گفتیم این کیست؟ گفتی بچه اول من است معلوم می شود یک بچه دوم هم بالفعل یا بالقوه دارید.

دوره ی جاهلیت جدید

اینکه می گوید جاهلیت اول یعنی یک جاهلیت دوم هم هست جاهلیت دوم هم همین الان است. در جاهلیت اول چه می کردند که در جاهلیت دوم نیست.
1-دختر را زنده به گور می بردند. الآن که بمب می اندازند دختر و پسر و زن و مرد همه با هم زنده به گور می روند صد رحمت به گور پدر جاهلیت اول. تمدن چی؟ دنیا باغ وحش است. بله ایران می تواند بگوید گفتگوی تمدن‏ها ما روشنفکریم، ما متمدنیم، دموکراسی هستیم، انتخابات، یعنی باز هم اگر در دنیاام حسابی باشد اول همه ایران است.
 2-در جاهلیت اول با شمشیر و یکی به یکی می کشتند، حالا یک خلبان ممکن است، خلبان اگر از تقوی جدا شد بگویند می زند دیگر نمی پرسد چرا بزنم. ایران وقتی خلبان هایش یک جایی را بمباران می کنند توجیهند. او می گوید نه دستور است. ما دستور داریم که؛ «لاطاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» یعنی اگر یک مخلوقی به شما دستور داد که این دستور در راستای معصیت خالق است شما بله قربان نگو، ما هر امری را نباید اطاعت کنیم. امری را باید اطاعت کنیم که در آن معصیت نباشد، ما خط قرمز داریم، اگر این فرمان معصیت خداست انجام نمی دهم هر کس می خواهد باشد.
 درباره والدین می فرماید: اگر پدر و مادرت تو را منحرف می کنند گوش به حرف آنها نده؛ «و ان جاهداک» اگر پدر و مادر با تو تلاش کردند «لتشرک» تو را به سراغ غیر خدا ببرند «لی ما لیس لک به علم» اگر خواستند تو را مشرک کنند «فلا تطعهما» اطاعت نکن. درست است که چهار بار در قرآن فرموده: «و بالوالدین احسانا» اما اگر همین پدر و مادر که بعد از خدا بیشترین حق را به گردن شما دارد اگر خواستند منحرف کنند گوش به حرف آنها هم نده. ما پدر و مادر هم خط قرمز داریم «لاتطعهما» لا،لا،لا،لا، می گوید: لا این خط قرمز است. نمی شود گفت رئیس است باشد معصیت دارد گوش نده نه پدر و مادر نه رئیس. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. الان هم دنیا نیاز به نبوت دارد، به ده دلیل ما نیاز به پیامبر داریم؛
1-نمی دانیم، هر نادانی نیاز به معلم دارد، انبیاء یک خبرهایی از غیب باید به ما بدهند که ما خبر نداریم
2-گیجیم، و هر گیجی نیاز به راهنما دارد.
3-معصوم نیستیم یعنی آسیب‏پذیر هستیم پس باید دست بگذارد در دست کسی که آسیب‏پذیر نباشد «معصوم» یعنی آسیب‏پذیر نیست و غیر معصوم آسیب‏پذیر.
4-علم ما محدودیت دارد. باید دست در دست کسی بگذاریم که محدودیت ندارد.
دکتر 10 رقم،100 رقم دارو بلد است و می رسد به دردی که دیگر قدرت تشخیص ندارد. هر سوالی را علامه بلد است می رسیم به جایی که دیگر علامه هم می ماند. ما همه محدودیت داریم پس باید دستمان را بگذاریم توی دست کسی که بند به علم بی نهایت باشد.
 پس به دلیل محدودیت بی نهایت می خواهیم و به دلیل گیجی رهبر می خواهیم، و به دلیل جهل. از همه گذشته چرا خدای حکیم برای هستی یک راهی را تعیین کرده که شک نکنند و بشری که گل سرسبد است یک راه بی خطر و بی شک. یعنی تخم هندوانه وقتی می شود هندوانه در مسیر هیچ شک و سهو و خطایی ندارد و این بته کدو تا برسد به کدو هیچ در مسیر رشدش شکی نیست، تنها کسی که در مسیر رشدش شک است انسان است علامه طباطبائی (ره) می فرماید: قشنگ است خیلی حرف قشنگی است می گوید.

هدایت بشر در مسیر تکامل‏

آن خدای حکیمی که برای تمام موجودات راه تکاملی بی شک و سهو قرار داد باید برای این بشر هم یک راه تکاملی شک و سهو قرار دهد. و آن خط نبوت است. رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بحث را می بینم، ما نیاز به انبیاء داریم، راجع به پیغمبر یک تکه هایی هست می فرماید: پیامبر کی مبعوث شد؛ «و اهل فی الارض» زمانی پیامبر مبعوث شد که اهل زمین «یومئذ ملل متفرقه» ملت‏های متفرقه بودند «و اهواء منتشره» هر کس دنیا هوای خود بود، «و طرائق متشتته» راه‌های متشتت هواهای مختلف «بین مشبه لله بخلقه» بین کسانی که خدا تشبیه به انسان می کرد. الآن هم هست الآن؛ اینجانب، بنده در کشوری رفتم که ده‌ها میلیون بت پرست بود خواستم بتخانه را ببینم، رفتم، گفتند کفشها را بکن، گفت: خدا خواب است یواش قدم بزن گفتم چشم، گفتند این دسته گل را گردن کن خواستم ببینم ما را بردند در یک اطاقی مجسمه گاوی بود، پارچه روی آن کشیده بودند و گفتند الان هم خواب است پرسیدم تا کی می خوابد خدا می داند ساعتش را نگاه کرد گفت تا 6 بعد از ظهر می خوابد خنده‏ام گرفت مترجم گفت نخند گفتیم چشم. الآن هم فکر نکنید بت پرست تمام شد، الآن ایسم پرستی، آرم پرستی، حتی وطن پرستی که ما در اسلام نداریم که شرک است، وطن دوستی داریم. پرستش مخصوص خداست بله وطنمان را دوست داریم اما اگر آخر اگر وطن پرست شد هر کس هر حرفی زد ضد ایران باشد قبول ندارد این همان ناسیونالیست است می گوید که تعصب‏های قومی، محله بالا محله، ما قبول نداریم قوم عرب، قوم عجم، مادر نماز می گوئیم «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» درود بر بندگان صالح خدا. نمی گوئیم السلام علینا و علی ایرانی‏ها، ترک‏ها، عرب‏ها، لرها و علی اندونزی‏ها، زن‏ها، مردها، ارتش بازاری، سپاهی، تاجر، پس کی؟ «و علی عباد الله الصالحین»، «السلام علینا و علی» تمام قومیت‏ها.

نقش پیامبر در مسیر اصلاح جامعه‏

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی کار کرد. از غارت آورد تا ایثار خیلی کار است از غارت تا ایثار، شما مقایسه کنید الله اکبر، الله اکبر روز رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر چه کرد؟
– از غارت تا ایثار اول کجا و این کجا؟ در ایام جنگ یک هواپیما، یک هلیکوپتر، یه چیزی زده بودند چند نفر افتادند توی آب دو سه نفر که شهید شدند چند نفری که دست و پا می زدند، هلیکوپتر نجات آمد یکی گفت من توانش را دارم اول این را نجات بده، این از ماست. از غارت تا ایثار،
– از بخل تا سخاوت.
– از جهل تا علم.
– از تفرقه تا وحدت.
– از بت تا خدا.
– از هرزگی تا تقوا.
 این‏ها فکر نکنید شعار است. من نمی دانم چه دانشکده و حوزه‏ای بگویم شما یه جایی که خیلی خوب است اجازه بدهید من اسم نبرم چون می ترسم خلاف بگویم شما خودتان یه جایی را در نظر بگیرید. بگو اون روزی که اول آمدی ایمانت بیشتر بود یا بعد، مثلا یه جایی که قبل فکر می کنید این‏ها درجه یک‏ها هستند بگو بیا راستش را بگو یه ورقه بده بگو بی امضا، امضا کن (؟) آن روزی که شما وارد این منطقه شدی ایده‏ات نسبت به مدیر و مسئول و، اصلا ساعت اول که او را دیدی عاشقش بودی یا ساعت روز چهار سال بعد، وقتی فارغ التحصیل شدی، توی بازار که آمدی بازاری‏ها را چه جور دیدی و بعد از چهارسال بودی چه جور دیدی و در اداره، روزهای اول استخدام یا بعد از پنج سال. شما الان که این همه اینترنت و نمی دانم کتاب و ماهواره و کامپیوتر و وسائل فرهنگی و ارتباطات قوی هست، الان کدام موسسه را می توانی دست بلند کنی، آقا توجه، توجه جستم، جستم پیدا شد یه جایی پیدا کردم که آقایان وقت ورود بعد از چهار سال که ماندند ایمانشان به همکارانشان بیشتر شد یه جایی را پیدا کنید. خود پاسدار بنده از پاسدار بنده بپرسید که راستش را بگو روز اولی که آمدی پاسدار قرائتی شدی با آقای قرائتی ایمانت بیشتر بود یا حالا که چند سال پهلوی او هستی. ما با همه ادعاهایمان نمی توانیم این کار را بکنیم. زنده باد پیامبر (صلی الله علیه و آله) که روز رحلتش بحث را گوش می کنید که مردم را از غارت تا ایثار آورد از جاهلیت تا علم) علم را آنگونه جاسازی کرد که در تمام کارها علم هست. مرجع تقلید باید اعلم باشد. قاضی باید عالم باشد، نمی دانم دادستان باید عالم باشد، یک پست را بر اساس پول و قبیله، نگفته این پست بر اساس اینکه نژادش عرب باشد، این مقام، قاضی، وزیر، وکیل، شهردار، یکی از پست‏های اسلامی بر اساس نژاد و قبیله و مال و شکل و شهرت نیست تمام ملاک‏ها، قرآن است دیگه. یازده تا ملاک در قرآن هست تا آنجایی که من بلدم که یازده تا یکی اش قبیله نیست.
– «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» – تقوی
– «هل یستوی الذین یعلمون» – علم
– «فضل الله المجاهدین» – جهاد
– «والسابقون السابقون» – سابقه
– «ان خیر من استئاجرت القوی الامین» – قوی و امین بودن
– «اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم» – حفیظ بودن امین بودن و قوی بودن
– «و زاده بسطه فی العلم و الجسم»- علم و قدرت و تقوا و سابقه و هجرت
– «و الذین امنوا ولم یهاجروا»
(در نظام اسلامی، این پست را بدهید چون خوشگل‏تر است چون قبیله‏اش سرشناس‏تر و مشهورتر یا پولدارتر است این نیست. الان در دنیا نگاه به خودتان نکنید که بر اساس یک ملاک‌هایی ارزشی شما رأی می دهید به یک کسی. از ایران پا بیرون می گذاری یا تعصب نژادی است، یا قرارداد و گاوبندی اوه متاسفانه گاهی توی ایران هم از این چیزها می شود اما هنوز بدنه سالم است اگر هست مارمولکی بعضی‏ها این کار را می کنند، اصل بافت ما بافت خوبیه، توی هر خانه‏ای هم چهارتو موش و سوسک هست ولی بدنه، بدنه است که اگر امت بفهمد تقوا ندارد، هرزه هست و ایران را، وطنش را می فروشد این ناکسی است، یعنی نامردی اش را بدانند به او رای نمی دهد کسی نمی گوید چون محله ما هست پس به این رای بدهیم، روضه می شود محرم گاهی از اینور شهر می رود آن طرف شهر، می گوییم چرا می گوید او روی منبر حرفهای بهتری می زند ما از منبرش بیشتر استفاده می کنیم گر چه هیئت محله مان این است آقا محله و همشهری این است نه فکر همشهری و نه هم محله‏ای می روم یکجایی که استفاده بیشتری. الان با موتور و دوچرخه و ماشین خودش را، حتی در یک ساعت سخنرانی می خواهد خودش را به کسی که بهتر حرف می زند،
 الحمد لله ایران فعلا از همه کشورها بهتر است. ولی با همه عیب‌هایی هم که داریم. عیبها را می فهم، عیب هم داریم اما هنوز بدنه، اسکلت سالم است. چون ماشین ما اسلام و راننده امام خمینی (رحمه الله علیه) و مقام معظم رهبری است حالا این مسافر آروغ می زند و او بوی سیر از دهانش می آید و اون پیاز خورده و سیگار می کشد و پوست پرتقال و تخمه پرت می کند بله مسافرها هر کسی یه‏ گیری دارد ولی بالاخره ماشین و راننده گیر ندارند باقی‏ها ماشین اش صدام است، بوش است راننده است‏ها، طالبان است (خنده حضار) باز رحمت به گور پدرخودمان به هر حال ماشین و راننده مان خوب است مسافرها گیردارند. اما آنها یا ماشین و یا راننده گیر است.) سیمای دموکراسی: بمباران این دموکراسی به هر حال ما الان هم نیاز به نبوت داریم. هر کسی ادعایش این است که الان دنیا پیشرفت و دنیا متمدن شده و رشد عقلی و علمی و تکنولوژی، هر کسی از این شماره‏ها رای دهد بگو بیا بزرگترین منابع تکنولوژی و دستگاههای علمی بهترین، بهترین کشورها شما از یک دانشجو بپرس آن وقتی که با اینها رفتی و بعد از چهارسال چه دیدی داری اینطور نیست که انسان می رود جلو می بیند بدتر است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی کار کرد. «بعثه» پیامبر مبعوث شده «والناس ضلال فی حیره» مردم گیج بودند یه مقداری از پیامبر فاصله شد در فیلم امام علی (علیه السلام) هم نشان داد البته توی تاریخ هم هست شیعه و سنی این را نقل کرده‏اند توی فیلم هم آوردند پیشنماز از خلیفه بنی امیه نماز صبح را سه رکعت خواند بعد دیدند دهنش بوی عرق می دهد گفت امروز حالم خوب است می خواهی بیشتر هم بخوانم (خنده حضار) ببینید وقتی آدم دستش را از دست انبیاء. یه کسی آمد پهلوی منصور دوانیقی پایش را دراز کرد گفت با پای من بیعت کن ایشان هم با پای او بیعت کرد و گفت بله کسی که با دست امام صادق (علیه السلام) بیعت نکند باید با پای منصور دوانیقی بیعت کند الله اکبر.

شرایط جامعه در هنگام بعثت‏

«والناس فی فتن» مردم در فتنه‏ها بودند. همینطور می گوید، می گوید: «والعمی شامل» کوری همه را گرفته بود «عصی الرحمن» خداوند رحمن معصیت می شد «نصرالشیطان» شیطان یاری می شد. خوب. «خذل الایمان» هر کسی مؤمن بود خوار می شد این وضع سیمای جهانی است که پیامبر مبعوث شد. می فرماید، می فرماید «طائعون» گیج بودند، «حائرون» سرگشته بودند «جاهلون» «مفتونون» «نومهم سهود» از نا امنی خواب نداشتند «کحلهم دموع» سرمه چشمشان اشکشان بود. «عالمها ملجم» عالم دهنش بسته بود «جاهلهم مکرم» جاهلها احترام داشتند و تحصیل کرده‏ها دهانشان بسته بود، سیما. خیلی قشنگ امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید: «فال الله سبحانه بعث محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ایام رحلت است ببینیم پیامبر چه کرد؟ پیامبر مبعوث شد در حالی که «امین احد من العرب یقرأ کتابا» امیر المومنین «علیه السلام» در نهج البلاغه خطبه 4 خطبه 4-1 می فرماید: «لیس احد من العرب یقرأ کتابا» یک نفر در عرب پاسدار نبود. زمانی که یک نفر با سواد نبود آیه نازل شد آن وقت این آیه ببینید چقدر بحث کتاب می کند الله اکبر آدم مقایسه می کند یه صلوات دیگه بفرستید(صلوات حضار) یه آیه داریم توی قرآن بزرگترین آن است از اینجا شروع و اینجا تمام ما در قرآن آیه یک صفحه‏ای نداریم و آن هم برای مسائل حقوقی است بزرگترین آیات حقوقی را کسی آورد که یک نفر باسواد در عرب نبود و در این آیه چند مرتبه می گوید کاتب، حالا بخوانم ببینید.
 – و به هم بدهکارید «ولیکتب» بنویسید «فاکتبوه» بنویسید، اگر سواد ندارید «کاتب» نویسنده پیدا کنید «یأب کاتب» نویسنده ناز نکند دوباره می گوید: «فلیکتب» بعد می گوید که اگر، یه وقت شمردم بارها در این آیه گفته «ولیکتب» «کاتب» «لایأب کاتب» یعنی هی کاتب کاتب گفتند مثل خونه‏ای که اصلا زعفران نیست بگوییم چای می ریزی زعفران هم بریز، برنج را هم زعفران، آبگوشت زعفران، زعفرانی نیست. زمانی که کاتبی نیست آیه هی گفت کاتب، کاتب و همه محورها را روی علم گذاشت، این‏ها خیلی مهم است در آن زمان قحطی.
 «و لیس احد» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) همچنین کاری کرد دیگه چه کرد؟ «لیخرج عباده من عباده الاوثان الی عبادته» از بت پرستی تبدیل به خدا پرستی شد.
 بعد می فرماید که «علی شردین» بدترین مکتب‏ها را داشتید. «و شر دارد» بدترین خانه‏ها را داشتید و بین سنگ‏های خشن زندگی می کردید «تشربون الکدر» آب آشامیدنی شما کدر بود «تأکلون الجشب» خوراکتان کذایی بود. «تسفکون الدماء» خون ریزی داشتید. («جشب» اینکه گفتم کذا می دانید چرا؟ برای اینکه بد نبودم و زشت است در تلویزیون بگویم بلد نیستم اینکه گفتم کذایی جیم شدم یادتان باشد «تشربون الکدر» معنایش را بلد هستید این تأکلون الجشب» الان نمی دانم یعنی چه؟ بسمه تعالی بلد نیستم و لذا گفتم که غذایتان ناجور بود بالاخره هر چه هست ناجور توش هست مثل آدمی که می گوید و غیره بالاخره هر چی هست و غیره هست. حالا) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی به گردن ما حق داشت.
 و الان هم نجات بشر این است که دستش را از دست لیبرال و کمونیست‏ها، سیمای کمونیست را دیدیم و سیمای سرمایه داری و لیبرال، دموکراسی، این بشر همه توسری هایش را که بخورد «بعد ما ملئت ظلما و جورا» خوب که دنیا پر از ظلم و جور شد بشر آماده این است که دستش را بگذارد توی دست یک منجی بشریت و انشاءالله دست ما باید توی دست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و انبیاء و دست امام زمان (علیه السلام) بگذاریم و راه نجات ما هم همان است. الان هر منطقه‏ای یک عالم ربانی داررد آمار فساد در ان منطقه کمتر است روستاهایی که عالم ربانی دارد و آنجایی که ندارد آمارش را از مردم بپرسید.
 هرجا یک عالم ربانی، ایران رمز نجاتش وجود امام خمینی (رحمه الله علیه) بود تازه امام برسد تا امام زمان (علیه السلام) خیلی فاصله است و امام زمان (علیه السلام) تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خیلی فاصله است نقش انبیاء را هنوز همه دنیا حس می کند. برویم راجع به امام حسن (علیه السلام) دو سه حدیث بخوانم چون مقام معظم رهبری فرمود: نهضت خدمت رسانی راجع به خدمت رسانی و کمک به مردم تحقیقی کرده‏ام و انشاءالله چند تا بحث تلویزیونی خواهم داشت. منتهی صبحی در تحقیقاتم دو سه تا حدیثی که مال پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است روز رحلت پیامبر حدیث‏های پیامبر را بخوانم که تناسب هم داشته باشد، که حالا ببینید روز کارگر، معلم‏ها، خدمت فرهنگی و بازویی و نظامی.

سفارش پیامبر در مورد خدمت به مردم‏

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود «انسک الناس» بیشترین کسی که عبادت می کند «انفعهم جیبا و اسلمهم حلبا» بیشترین کسی که خدمت می کند «تسک» «مناسک حج» تسک یعنی عبادت. عابدترین مردم کسی توی مردم بیشتر از همه عبادت می کند ما می گوییم کسی که بیشتر نماز می خواند اما نه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود کسی که نماز می خواند نه آنکه جیبش بازتر است که مردم پول می خواهند بردارند بروند «انفعهم جیبا» جیب همان جیبی است که می گوییم هم فارسی و هم عربی است یعنی از نظر جیب خیرخواهی کند. یعنی کسی که برای دلسوزی مردم در جیبش بازتر است این عبادتش از همه بیشتر است، این خطاب به آن هایی است که نماز می خوانند ولی جان به ملک الموت نمی دهند شبی دو لیتر هم گریه می کنی پول هم در بانک داری و کلی فامیلهای فقیر هستند و می توانی با یک میلیون مشکلشان را حل کنی، دو لیتر، دو لیتر گریه می کنی ولی یک قران به کسی نمی دهی، فکر نکن که عابدی عابد کسی است که درب کیسه‏اش باز است. البته باز معنایش این نیست که نماز نخوانیم.
حدیث دوم: باز از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) است. «ابلغونی حاجة من لایقدر علی ابلاغ حاجة» یعنی اگر کسی دستش به من نمی رسد شما وساطت کنید حاجتش را به گوش من برسانید. این هم مال کسی که گاهی وقت‏ها طرف صدایش به کسی نمی رسد می گوید من به تو و تو به فلانی بگو. (البته این هم هست که گاهی مردم ما می گویند این نامه را بده به رهبر می گویم من که مرتب خدمت ایشان نمی رسم گاهی می رسم حالا فرض کن چی چی می خواهی بگویی من که نامه می دهم باید محتوای نامه را هم، چی چی نوشته‏ای می گوید نوشته‏ام دو تا پسر بیکار دارم نوشته سر کار وادارد. می گویم این نامه نمی خواهد چندمیلیون جوان بیکارند ایشان باید تذکراتش را بدهد مسئولین هر چه می توانند تلاش کنند رهبر این نیست که دختر و پسر تو را استخدام کند که. گاهی هم می گوید من می خواهم به خودش بگویم حالا اینها راست می گویند بعضی هم دروغ می گویند یه کسی آمده می گفت امام زمان (علیه السلام) یک پیغامی داده گفته این را در گوش فلانی بگو. (خنده حضار) (من گفتم من تو را امتحان می کنم اگر دروغ گفتی همین الان پلیس می گیردت دستش را گرفتم دیدم فرار کرد (خنده حضار) البته من هم بلوف زدم چه امتحانی می توانم بکنم (خنده حضار) ولی برای اینکه اون را، گفتم الان امتحانت می کنم اینطوری است. حالا از این را می کنیم «ابلغونی» اگر یه حاجتی است که باید من بدانم حرفها را به گوش من برسانید. «فانه من ابلغ سلطانا حاجة من لا یقدر علی ابلاغها ثبت الله قدمه یوم القیامه» اگر کسی نامه یکی را به مسئول بالا رسانید که این نمی تواند ولی اگر شما وساطت کنی روز قیامت آنجا که پاها می لغزد پاهای شما نمی لغزد) «و مایأتی النبی احد حرا اوعبد» امه، برده کنیز، حر یا آزاد بود هر کسی بود «قام معرفی حاجة» پا می شد کارش را راه می انداخت، نهضت خدمتگزاری. آخه گاهی وقت اگر گفتند کیه فلانیه بده ببینیم گوشی را، فلانی است (بگو نه) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود عبد یا امیر یا هر کسی باشد من پا می شوم و کارش را راه می اندازم. «و لایستکبران لمیش مع الطنه و المسکین حتی یقضی لهم» زن بیوه باشد مسکین باشد همه‏اش یکجور است ما گاهی وقت لب در اگر شخصیتی بود می گوییم بفرما اما اگر یک گمنامی بود، اگر به او هم بگوییم بفرما طوری می شود؟ (حالا بنده مشهورم و یک سرباز نیست لب در به سرباز گفتم بفرما البته من خودم هم این عیب را دارم، نمی خواهم بگویم من این عیب را ندارم ولی چه اشکالی دارد یه آدم مشهور به یک آدم گمنام هم بگوید. مثلا می خواهد آب بخورد حالا یک بچه نشسته آقا بفرما اشکال دارد. خیلی کارمان باقی دارد تابه آنجا که باید برسیم. من رفتم دیدم که دانشجوها توی صف هستند تربیت معلم بود مثل اینکه و یه جایی هم نوشته بود دستشویی مخصوص اساتید. آمدم دیدم استادها هم که ادار ندارند دیدم آنجا بسته و اینجا صف است، گفتم ادرار استاد و شاگرد فرقی می کند؟ (خنده حضار) بابا درب را باز کن صف را کم کن همینکه دوتا کتاب بیشتر خوانده، در ادرار هم امتیاز می خواهد (خنده حضار) ما خیلی فرق داریم تا به اسلام واقعی برسیم.)
 پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برده باشد یا بزرگ، هر چه باشد من پا می شوم همه یه جور. بس است خدمت به مردم اگر سیل بیاید جلو سیل را بگیر،آتش گرفت آتش را خاموش کند. «من رد علی مسلم دیةاونار» اگر آب یا آتش تجاوز کرد و شما جلو سیل یا آتش را گرفتی «وصیت له الجنه» بهشت بر او واجب می شود.
حضرت فرمود یک نفر را خداوند به بهشت می برد برای اینکه در جاده می رفت در جاده تیغ بود آن را کنار گذاشت که به پای کسی نرود. خدا به خاطر همین کار، خدمت به مردم. رد شویم. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چی بود و ما چی هستیم البته ما امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستیم خط ما خط و سیره حضرت باید باشد و اهلبیت پیامبر علیهم السلام باشد و ما خودمان را گام به گام به اخلاق او نزدیک کنیم.
«السلام علیک یا رسول الله» ولی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را خیلی به او جسارت کردند ولو وقت تمام شد ولی من این جمله را بگویم فرمود: یک قلم و کاغذ بیاورید من یه چیزی بنویسم، خیلی لطیف است فنی است اگر فنی گوش ندهید متوجه نمی شود. فرمود چیزی می خواهم بنویسم که «لن تضلوا» هرگز گمراه نشوید منتهی جسارت کردند به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و جسارت کننده هم معلوم است و ما او را می شناسیم خداوند عذابش را زیاد کند گفت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)چرت و پرت می گوید نعوذبالله ابن عباس می سوخت که دقیقه آخر بزرگترین جسارت‏ها را به کسی کردند که «ما ینطق عن الهوی» یه کلمه‏ای از روی هوی و هوس حرف می زند.

موضوع نامه ی ننوشته ی پیامبر

ولی صاحب المراجعات یک لطیفه‏ای دارد می گوید گر چه قلم و کاغذ نیاوردند و جسارت کردند اما من می دانم می خواهد چه بنویسد از کجا می دانی من علمی دارم که خط ننوشته را هم می خوانم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ننوشت ننوشته را می خوانم. پیامبر بارها و بارها فرمود دستتان را بگذارید توی دست قران و اهل بیت (علیهم السلام) اگر هر دو را گرفتید «لن تضلوا» چون جاهای دیگر همه‏اش در باره قران و اهل بیت (علیهم السلام) گفت «لن تضلو» اینجا هم که گفت می خواهم بنویسم چیزی که «لن تضلوا» حتمامی خواستند در باره تمسک به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) بنویسند از آن «لن تضلوها» ما این را هم می فهمیم مثل مادری که هر وقت بچه‏اش بیرون می رود، می رود به کتابخانه صدبار که می رود، می رود کتابخانه بعد یه بار دوست پسرش می پرسد آقازاده هست می گوید رفته کتابخانه گرچه پسر نگفت اما چون هر وقت رفته بیرون، رفته کتابخانه این دفعه هم که رفته، رفته کتابخانه. چون هم جا «لن تضلوا» از قران و اهلبیت است پس اینجا هم برای آنهاست.
خدایا! تو را به محمدو آل محمد (علیهم السلام) ما را از بهترین امت پیامبر قرار بده.
آن‏ها که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت کردند آن به آن بر عذابشان بیفزا.
امت پیامبر اسلام را سرفراز بفرما.
نقشه‏های سوء بر علیه امت اسلامی و طراحان خائن را نابود بفرما.
ما را مشمول شفاعتش در آخرت و زیارت با معرفتش در دنیا قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2615
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست