responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2519
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

بینندگان عزیز بحث در آستانه اربعین حسینى مى‏بینیم مى‏بینید بد نیست كه یك سلامى به امام حسین (ع) بكنیم چون علامت مؤمن چند تا چیز است یكى زیارت اربعین است و حالا كه ما راهمان دور است به كربلا از اینجا سلام بدهیم چون بُعد منزل نبود در سفر روحانى همانطور كه قرآن سلام كرده یكى از كارهاى قرآن سلام به بزرگان است. «سلام على‏ ابراهیم» «سلام على‏ نوح فى العالمین» «سلام على‏ موسى‏ و هارون» پس خود خدا هم سلام مى‏كند ما هم سلامى در آستانه اربعین داشته باشیم (السلام علیك یا ابا عبدالله و على الارواح التى حلت بفنائك علیك منى سلام اللّه ابدا ما بقیت و بقى الیل و النهار و لا جعل اللّه الاخر العهد منى لزیارتكم السلام على الحسین و على على بن الحسین و على اولاد الحسین و على اصحاب الحسین و رحمة اللّه و بركاته).
 بحث ما در این جلسه راجع به زینب كبرى (ع) خیلى صحبت كرده‏اند یكى از دوستانمان كه تقریباً 20 سال است كه همكارمان است جناب آقاى بهشتى دیروز به من گفت من راجع به حضرت زینب (ع) از نظر مدیریت بحران فكر كرده‏ام دیدم عجب چیز خوبى است چون توى دانشكده مدیریت حتىمن به یكى از آقایان كه دكترى‏ مدیریت دارد از آمریكا و اینجا هم از قهرمانان دكتراى مدیریت است در ایران كلاس و برنامه و اینها گفتم شما توى دانشكده‏تان مى‏شود تحت عنوان مدیریت بحران.. آخر بعضى چیزها در زمان عادى مى‏شود مدیریت كرد مدیریت بحران مهم است مثلاً بم زلزله مى‏شود اینجا دیگر مدیریت عادى فرماندار و استاندار عادى نمى‏تواند فكر كند چون همه چیز به هم ریخته آیا اول زنده‏ها را بیرون بیاوریم اول اینهایى كه از دنیا رفته‏اند دفن‏شان كنیم تا بوى آنها مثلاً منطقه را چیز نكند بچه‏هاى بى سرپرست را جمع كنیم آب بدهیم نان بدهیم آمبولانس بیاید خاكبردارى بیاید اطلاعات تبلیغى را چطور كنیم جلوى فشار و موج مردم را به بم بگیریم اصلاً یك وقت جورى به هم مى‏ریزد كه 20 تا استاندار باید با هم بنشینند فكر كنند چون این مدیریت بحران است.
 شما راجع به زینب كبرى (ع) مدیریت بحران امروز صحبت كنید حالا من تقاضا مى‏كنم اساتید دانشگاه اگر پاى تلویزیون هستند كه رشته‏شان رشته مدیریت است یا كارشان كار مدیریت است حالا یا مدیر مدرسه، فرماندار، شهردار، استاندار هر كسى مدیر هر جا هست آقایان مدیر این بحث را دنبالش بروند ببینند باید چه كرد.
 (انسان عادى مختصر چیزى او را از پاى در مى‏آورد به ما گفته‏اند قاضى اگر كفشش تنگ است قضاوت نكند چون فشارى كه به پایش مى‏آید در قضاوتش اثر دارد به ما گفته‏اند جلوى درِ باز مكروه است نماز بخوانیم چون اینهایى كه مى‏آیند و مى‏روند حواس تو را پرت مى‏كنند حتى روى پرده گل نباشد چون ممكن است چشم تو به گل بیفتد در نماز حواست پرت بشود به ما مى‏گویند زنها آرایش توى خانه داشته باشند براى شوهرشان بیرون خانه آرایش نكند چون بیرون خانه هیجان را تحریك مى‏كنند یكى دارد درس مى‏خواند یكى دارد رانندگى مى‏كند یعنى تمركزها را از بین مى‏برد كارى به حرام و حلال بودنش هم نداشته باشیم یعنى فرض كنید آرایش زن بیرون خانه جایز، جایز هم باشد این رقم آرایش و این رقم لباس‏ها یك تنش‏هایى و یك اضطراب‏هایى و یك دغدغه‏هایى در یكى كسى… یعنى شوكه وارد مى‏كند یك جوان یك تیكه خیابان را مى‏خواهد برود 10 بار به رویش شوكه وارد مى‏شود حلال هم باشد این همه شوكه وارد كردن به یك جوان جایز نیست از نظر علمى انسان طبى عاطفى. گیرم حلال هم باشد. غذا خوردن حلال است ولى حالا كه مردم یا گرسنه‏اند یا روزه‏اند گیرم هم كه روزه بر شما واجب نباشد مریضى یا مسافرى وقتى مردم روزه هستند كنار پیاده رو چرا دارى غذا مى‏خورى این هم غذاى بودار و عطردار هر كه مى‏بیند دهانش پر آب مى‏شود ایجاد شوكه خلاصه ما چند دقیقه‏اى… البته ما روى این كار نكرده‏ایم از اصل طرح من خوشم آمد شما بیایید زینب كبرى (ع) را بررسى كنیم تمام مسائلى كه داشته و بعد بیائیم تحت عنوام مدیریت بحران مسئله را حل كنیم.) خوب بحران‏هاى حضرت زینب (ع) چیه؟ یكى‏اش در تحصیل كردگان و مدیران و برجسته‏گان ما یكى باشد به هم مى‏ریزد خیلى بساط جز آنهایى كه دلشان دست خداست «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب». مسئله كمى نفرات خودش یك بحران است چند نفر بین ده‏ها هزار نفر در كربلا خیلیه. مسئله گرسنگى و تشنگى. مسئله قساوت دشمن مسئله انواع داغ‏ها چقدر داغ دید چند تا برادر.

مصیبت هاى حضرت زینب سلام الله علیها در روز عاشورا

 شرائط خودش زینب كبرى (ع) مادرش شهید شد پدرش شهید شد برادر بزرگش شهید شد برادر دیگرش امام حسین (ع) امروز شهید شده مثلاً یعنى عاشورا ابوالفضل (ع) شهید شد برادر دیگرش دو تا پسرهاى زینب كبرى (ع) خیلى قشنگه در كربلا دو تا جوان داشت آمد پهلوى امام حسین (ع) گفت این دو تا جوان مرا بعنوان قربانى قبول كن.
 یك چیزى برایتان بگویم خیلى مهم است اللّه اكبر امام حسین (ع) جوانش شهید شد زینب كبرى (ع) دوید توى معركه هم برادرش را تسلیت داد هم فریاد زد دو تا جوان‏هاى خودش كه شهید شد از خانه بیرون نیامد مى‏دانید چرا؟ تا امام حسین (ع) خواهرش را نبیند و از خواهرش خیلى است دو تا جوانش شهید شده از خیمه بیرون نمى‏آید ولى جوان برادرش كه شهید مى‏شود مى‏آید اینجا این خیلى مهم است.
 مسئله حفظ رهبر آینده باید امام سجاد (ع) را حفظ كند ریختند توى خیمه كه امام سجاد (ع) را بكشند زینب كبرى (ع) افتاد روى امام سجاد (ع) گفت اول من را بكشید هم جان امام زین العابدین (ع) را نجات داد پاسدارى، پاسدارى اینها چه پاسدارهایى هستند.
 بعد هم علم امام سجاد (ع) را از بن بست كشید بیرون چون مردم مى‏خواستند رابطه پیدا كنند با امام معصومشان امام سجاد (ع) هم در محاصره بود با كسى ملاقات نداشت بخصوص بعد از حادثه كربلا آن وقت زینب كبرى (ع) پهلوى امام سجاد (ع) علوم را مى‏گرفت مى‏آمد به مردم… یعنى هم واسطه فیض بود علمى هم جان یعنى هم جان امام زمان (ع) هم شخص‏اش هم شخصیت‏اش.
 بى خوابى یك بى خوابى باشد اصلاً استاد دیگر نمى‏تواند درس بدهد شاگرد هم نمى‏تواند درس بخواند همه چیزى به هم مى‏ریزد. كودكان، یك مشت بچه دور آدم را مى‏گیرند… یك چیزى برایتان بگویم شاید تازگى داشته باشد زینب كربى (ع) در كربلا چند بار غش كرد اما بعد از شهادت دیگر اصلاً گریه نكرد چون مى‏دید اگر گریه كند بچه‏ها مى‏پُوكند یعنى مقابل بچه‏ها هى خودش را نگه مى‏داشت.

صبر و پایدارى حضرت زینب سلام الله علیها در واقعه عاشورا

 خیلى بحران است امام حسین (ع) شب عاشورا بود وقتى دید () مى‏گوید و امام حسین (ع) دارد خداحافظى مى‏كند معنایش اینست كه دیگر فردا شب نیستم زینب كبرى (ع) غش كرد ولى بعد از شهادت دیگر مسأله غش كردن و مسأله… یكى از اینها بعضى از بزرگانمان را از پاى در آورده حالا من اینها را باز هم مى‏نویسم ببینید مدیریت بحران را ببینید.
 زینب (ع) یك زن داغدیده نیست بت شكن است. به جا ماندن جسد شهدا این خودش یك بحران است اگر به ما بگویند جنازه پدرت… یك كسى توى خیابان تصادف كرده مثلاً ماشین خورده به خانمت به برادرت به پسرت اصلاً ما دیگر نمى‏توانیم طبیعى رانندگى كنیم یعنى فقط بدانیم یك ماشینى خورده به یكى از نزدیكانمان و توى خیابان افتاده اگر شما سر كلاس باشید و بگویند ماشین به یكى از بستگانتان خورده و توى خیابان افتاده اصلاً شما دیگر درس مى‏فهمید استاد دیگر مى‏تواند درس بدهد؟ خودت، جنازه توى بیابان مسأله مهمى است. خطر گم شدن اطفال (شما سه تا پرتقال دیده‏اید اینهایى كه توى تلویزیون هى بازى مى‏كنند سه تا پرتقال را… تمركز مى‏خواهد یك لحظه غافل بشوى یكى‏اش مى‏افتد یك مشت بچه، بچه‏هاى كوچولو. شنیدن نیش اصلاً یك كسى صبح یك متلك به آدم بگوید اصلاً من مى‏آیم سخنرانى كنم یك كسى لب در یك كاغذى به من بدهد یك متلك بنویسد آقاى قرائتى اصلاً من همه سخنرانى‏هایم به هم مى‏ریزد یك متلك كافى است كه. نیش و دشنام دیدن شادى‏ها مثلاً من دارم سخنرانى عمامه‏ام بیفتد اگر شما نخندید بر مى‏دارم روى سرم مى‏گذارم و باز صحبت مى‏كنم اما اگر عمامه‏ام از سرم افتاد و همه خندیدید من دیگر حرف‏هایم یادم مى‏رود یعنى كافى است كه مثلاً روى منبر یك كسى یك كلمه اشتباه بگوید مثلاً بگوید شمر علیه السلام یك كلمه این را اشتباه بگوید و پا منبرى‏ها به او بخندند این تا آخر منبر نمى‏تواند خودش را جمع كند یك متلك یك نیش یك لبخند.)
 سر بریده جلوى چشم: یك استاد دانشگاه دارد درس مى‏دهد یك فرمانده نظامى توى جبهه است یك مرتبه عكس عزیزش را كه مثلاً سرش بریده شده نشانش بدهند این به هم مى‏ریزد بحران هست یا نه؟ یكى‏اش كافى است حالا دیگر چى؟ حالا این بحران است وظایف زینب (ع): واقعاً اینهایى كه دكتراى مدیریت دارند اگر امشب پاى تلویزیون باشند دیگر هر كدام خدا یك دختر به آنها بدهد اسمش را مى‏گذارند زینب (ع) دكترایش را ما داریم او مدیریت كرد.
 1- توجیه آسیب دیدگان، توجیه و تحلیل براى خود و دیگران یك حادثه‏اى كه رخ داد آدمى بود كه خودش را توجیه كند و مردم را هم توجیه كند چرا هم چنین شد، من اینجا دارم سخنرانى مى‏كنم اگر 5 نفر از شما پاى منبر من بلند شوید و بروید من روى منبر دست و پایم را گم مى‏كنم كه چرا اینها از پاى منبر من رفتند. یك استاد دارد درس مى‏دهد یك مرتبه 10 نفر از سر كلاس بلند شوند و بروند استاد حرف‏هایش را گم مى‏كند.

زیبایى شهادت در راه خدا

 10 تا مشترى بیایند درِ دكان یك یكى قیمت كنند نخرند و بروند تاجر حالش گرفته مى‏شود. توجیه خود بگوید (ما رأیت الا جمیلا) هر چه مى‏بینم زیبایى است تلخى‏ها هم زیبایى است من یك وقت مثل زدم حالا یا توى تلویزیون بود یا جاى دیگر نمى‏دانم كجا بود ببینید سر سفره بچه فلفل را دوست ندارد ترشى را دوست ندارد حلوا را دوست دارد اما مادر بچه كه به سفره نگاه مى‏كند فلفل و حلوا هر دو پهلویش زیباست بچه مى‏گوید فلفل بد است حلوا خوب است اما مادر بچه چى؟ پیاز، بچه دندان روى پیاز مى‏گذارد دور مى‏اندازد بزرگ مى‏شود دور نمى‏اندازد مى‏خورد بزرگتر مى‏شود اصلاً پول مى‏دهد پیاز مى‏خرد اصلاً این كه این سختى‏ها در عالم هستى ارزش است توجیه خود.
(اطلاع رسانى به مردم ما الان روابط عمومى‏ها چه مى‏كنند فقط سالروز یك جشنى را تبریك مى‏گویند به یك پارچه این پارچه هم یك پارچه‏اى را نوشته‏اند بعد با یك میخ مى‏چسبانند یا تبریك مى‏گویند یا تسلیت مى‏گویند حالا بعضى‏هایشان هم كارهاى بهترى مى‏كنند بعضى‏هاشان هم واقعاً كارهاى ابتكارى مى‏كنند اما خود اطلاع رسانى، تازه خود روابط عمومى خطاطش یك كسى دیگر است نقاشش یك كسى دیگر است خیاطش كه این پارچه را بدوزد یك كسى دیگر است این پارچه را… زینب كبرى (ع) باید ببیند 1 بشنود 2 تحلیل بگذارد 3 سخنرانى بكند 4 یك وقت یك كسى مطالعه مى‏كندد به من مى‏گوید مى‏آیم این آسان است یك وقت مى‏گویند خودت هم باید مطالعه كنى خودت هم باید سخنرانى كنى خودت هم قبل از آن كه فیلم‏ات پخش بشود باید بازبینى كنى كه اگر نقطه ضعفى هست بگویى تا آن تكه‏اش را قیچى كنند خود سانسورى یعنى تحقیق، تبلیغ، نظارت مسأله تفقد از داغدیدگان مسأله غافل نشدن از نماز چون دیگر كم كم هوا گرم مى‏شود وقتى هم هوا گرم مى‏شود وضع بى حجابى توى مملكت ما بیشتر مى‏شود. یك چیزى مى‏گویم خواستید گوش بدهید نخواستید گوش ندهید آخرین كلمه امام حسین (ع) راجع به عفت بود توى گودى قتلگاه افتاد شك كردند كه حضرت شهید شده یا هنوز نشده گفتند امتحان كنیم گفتند به خیمه‏ها حمله كنید اگر ایشان یك ذره یك هزارم رمق توى بدنش باشد از حریم و عفت خودش دفاع مى‏كند. رفتند سمت خیمه‏ها ایشان پا شد آخرین كلمه‏اش این بود گیرم دین ندارید مرد باشید به بچه‏هاى من چكار دارید آخرین سخن حضرت راجع به عفت همسرش بود چطور بعضى مردان ما این رقمى دخترشان را مى‏فرستند توى خیابان ما دین هم نداشته باشیم غیرتمان نباید اجازه بدهد كه دخترمان و پسرمان آسیب‏پذیر باشند. البته نمى‏خواهم بگویم هر كس بد حجاب است آسیب‏پذیر است ولى بد حجابى زمینه آسیب پذیرى هست ممكن است كسى بد حجاب باشد عفیف هم باشد آدم خوبى هم باشد نماز خوان هم باشد خیلى هم كمال داشته اما ما مى‏گوییم تو كه این همه كمال دارى چرا مى‏گذارى این كمال كمرنگ بشود. بعد هم ممكن است شما بخاطر كمالات دیگر این كم حجابى چون كمالات دیگرى دارى این كمالات تو را حفظ كند همه دخترها كه این طور نیستند ممكن است دخترها نگاه به شما بكنند آن كمالات شما را نداشته باشند ولى از فرم لباس شما تقلید بكنند یعنى كار شما را یاد گیرند. مثل اینكه كسى بیاید جوكى از من یاد بگیرد این مى‏گوید اما آیه و حدیث من را یاد نمى‏گیرد مى‏گویند قرائتى چه گفت جوك را مى‏گوید بعضى‏ها هستند این طوریند ما داریم آدم‏هایى را كه كمالات زیاددى دارند حجابشان آن طورى كه خدا مى‏خواهد نیست ولى كمالات دیگر دارند بعد دخترهاى دیگر نگاه به این كمال مى‏كنند آن كمالات این را ندارند اما آن فرم لباس آن را… اینطورى است. توجه به حجاب.)
 مسأله قبول نكردن صدقه، كنترل هدایا بالاخره توى كوفه، شام، مى‏آمدند به این‏ها غذا مى‏دادند بچه داغدیده گرسنه آن وقت باید مواظب باشد چیزى نگیرند از دست كسى خود… یك بچه مى‏خواهد چیزى را از كسى بگیرد شما مى‏خواهید جلویش را بگیرید توجیه مى‏خواهد كه…
 این شرح وظایف اما خطبه‏ها: رسوا كردن حكومت هفتم بیدار كردن مردم، زنده كردن عقل‏ها و عاطفه‏ها این هم شرح وظائف است مدیریت بحران 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، حالا این‏ها از باب نمونه است من تحقیقى نكرده‏ام 10، 12 بحران دو سه تا وظیفه دارد بسم اللّه مرد بیاید ببینیم كى مى‏تواند این را حل كند آن وقت زینب كبرى (ع) چه سخنرانى كرد یك خورده سخنرانى‏اش را برایتان بگویم.
خ

طبه حضرت زینب سلام الله علیها براى مردم کوفه

 عرض كنم كه اول توى سخنرانیش رسوا كرد این رسوا كردن جایز است یا نه؟ بله قرآن مى‏فرماید یكى از وظایف انبیاء اینست كه طاغوت‏ها را رسوا كنند «و لتستبین سبیل المجرمین» یعنى پیغمبر تو باید راه مجرمین را براى مردم بگویى حالا بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اول جمله‏اش این بود (الحمدللّه) خدا را شكر خیلى است! این همه آدم داغ ببیند بعضى وقت‏ها یك كسى عصبانى بود و ناراحت بود گفتند شكر خدا را بكن بله خوب الحمدللّه یعنى الحمدللّه‏اى گفت كه از صد تا فحش بهتر است این الحمدللّه‏اى با تمام وجود.
 یكى از این كوچولوها مى‏خواست الحمدللّه بگوید این رقمى گفت، گفت (الحمدللّه عدد الرمل و الحصاء) به عدد دانه‏هاى شن الحمدللّه ما خوب خوب‏هایمان درجه یك‏هایمان وقتى بخواهند الحمدللّه بگویند وقتى شكمش سیر شد دو تا هم آرق زد مى‏گوید 100 هزار تا شكر یعنى بیش از صد هزار مخ‏اش بالا نمى‏رود آن وقت كوچولوى امام حسین (ع) این همه داغ دیده اسیر شده كتك خورده مى‏گوید به عدد دانه‏هاى شن الحمدللّه آدم گاهى احساس خجالت مى‏كشد كه او… امام سجاد (ع) فرمود (لقد حَسُن بلائهُ عندنا) بلاهاى خدا نزد ما زیباست همان (ما رأیت الا جمیلا) بعد از حمد گفت (و صلاة على ابى رسول اللّه) درود بر پدرم پیغمبر (ص) نگفت درود بر پدرم على بن ابى طالب (ع) زینب كبرى (ع) دختر على (ع) است ولى چون جدش پیغمبر است و مى‏خواست بگوید شما امت پیغمبرید چرا هم چنین كردید خیلى مهم است. مى‏خواست احساسات مردم را به جوش بیاورد.
 (یا اهل الكوفه و اهل الخطل و الغدر و الخزل) اى اهل كوفه اهل خطل خُدعه غدر خیانت تحقیر (اتبكون) حالا گریه مى‏كنید چون مردم كوفه شروع كردند به گریه كردن فرمود حالا گریه مى‏كنید؟ برادرم كشته شد حالا وقت گریه است (فلا رقعه الدمعه) اشكتان خشك نشود (و لا حدائه رنه) ناله‏تان سكوت پیدا نكند (انما مثلكم كمثل الذى نقضت غزلها من بعد قوة انكاسا) یك زن احمقى صبح تا ظهر پشم و پنبه را مى‏ریسید ظهر تا غروب آنچه ریشته بود پنبه مى‏كرد مى‏گویند در ضرب المثل فارسى هم مى‏گویند رشته‏ها را پنبه كردى این آیه قرآن است كه این زن معروف شد به زن حمقاء معروف شد این مثلى است براى پیمان شكنى شما 12 هزار نامه اصلاً در تاریخ مهمانى كره زمین در هیچ زمانى و مكانى نداشته‏ایم مهمانى كه 12 هزار نامه دعوت داشته باشد این همه نامه دعوت این رقمى كردى اشكتان خشك نشود جیغ‏تان آرام نگیرد.

استفاده از آیات قرآن در خطبه کوفه

 «أتتخذون ایمانكم دخلاً بینكم» تا حالا یك آیه خوانده است اللّه اكبر فاطمه زهرا (ع) اینطور كه توى ذهنم است اگر اشتباه نكرده باشم یك سخنرانى كوتاه كرد بیش از 50 آیه قرآن خواند.این خطاب به ما آخوندها است ما روى منبر باید بدنه و به قول كاشانى‏ها مى‏گویند بوم، مى‏گویند بوم قالى قرمز است یعنى… ما باید بدنه سخنرانى‏هایمان قرآن و نهج البلاغه باشد گاهى اگر یك چیزى مى‏گوییم در حد ترجمه تفسیر تحلیل.
 الان سخنرانى‏ها این طور نیست الان سخنرانى‏ها اكثراً سخنراین است گاهى هم یك آیه قرآن توى آن پیدا مى‏شود مى‏گفت ما دو تا آبگوشت داریم بعضى آبگوشت‏ها همه‏اش آب است گاهى یك گوشت توى آن پیدا مى‏شود مثل خانه فقیرها آبگوشت بعضى آبگوشت‏ها آبگوشت همه‏اش گوشت است بدنه سخنرانى باید قرآن و نهج البلاغه است بعد حالا یك مقدارى هم توضیح بدهیم طورى نیست نه اینكه یك آیه را بخوانیم یك قطره چاى چهل لیتر آب زینب كبرى (ع) خیلى پر مایه حرف مى‏زد هنوز اول حرف (الحمدللّه) اینكه مال (الحمدللّه رب العالمین) است بعدش «نقضت  ها» آیه قرآن است بعد فرمود شما «تتخذون ایمانكم» آیه قرآن است «دخلاً بینكم أن تكون امة هى اربا من امة» شما پیمان را شكستید بخاطر اینكه «اُمة اربا» اربا از همان ربا كه مى‏گویند ربا گرفته یعنى یك میلیون شده یك میلیون و نیم بخاطر اینكه جمعیت فلانى بیشتر است رفتید آن طرف «امة هى اربا» بخاطر اینكه امت یزید جمعیتش بیشتر بود شما به آن سمت غلتیدید چقدر بد رفتار كردید.
 «و هل فیكم الى سلف» سخنرانى‏هایش ریتم دارد مثل قرآن، قرآن ریتم دارد سوره حمد ریتم دارد «رب العالمین، الرحمن الرحیم مالك یوم الدین، نستعین، مستقیم، ضالین» ریتم دارد «احد، صمد، یلد، یولد» ریتم دارد. سخنراین زینب كبرى (ع) ریتم داشت ببینید «هل فیكم الى سلف، و التنف و الشنف» ریتم دارد یعنى شماها اهل وقاحت و تملق و چاپلوسى هستید تنف) اهل فساد اخلاق و تهمت هستید شنف) اهل دشمنى نابجا هستید (ملق الاماء امرالعداء) باز ریتم دارد شما كنیز ذلیل و متملق هستید شما مثل دشمنان با زبان بدگویى مى‏كنید (كمرّها على دمنه) شما مثل گل قشنگى هستید كه ریشه‏اش توى كود است ظاهرتان نماز مى‏خوانید آخر عمر سعد هم نماز خواند لشكر امام حسین (ع) نماز خواندند نماز بى ولایت مى‏شود نماز عمر سعد نماز جماعت مى‏خواند تیراندازى مى‏كند به امام حسین (ع).
 هشدارى است براى ما وقت تمام شد وقت تمام شد، دو مرتبه قرآن مى‏خواند «على بئس ما قدمت لكم انفسكم أن سخط اللّه علیكم و فالعذاب انتم خالدون» چه بسیار بد انجام دادید در عذاب ابدى باز آیه قرآن است.
 من دیشب این خطبه را كه نگاهش مى‏كنم دیدم قدم به قدم هى قرآن مى‏خواند توبیخ مى‏كند یك زنى كه این همه بحران دارد این همه وظایف دارد سخنرانى‏اش كوبنده طوفان اصلاً سخنرانى نبود نارنجك بود.
(اصلاً ما هم باید نارنجك باشیم قرآن مى‏گوید شما چرا دینامیت نیستید خود قرآن مى‏گوید من دینامیتم آیه دینامیت را مى‏دانید چیه؟ آیه دینامیت را حفظ هستید الان من بگویم نصفش را مى‏خوانید «لو انزلنا هذا القرآن على جبل» اگر قران به كوه نازل بشود تكه تكه مى‏شود یعنى چه؟ یعنى من دینامیتم. قرآن دینامیت است سخنرانى نبود دینامیت بود منفجر كرد.) آن وقت نیتجه‏اش چى شد؟ در كوفه توابین پیدا شدند در شام گریه كردند در كاخ یزید زنِ یزید علیه یزید شورید خود یزید عذرخواهى كرد در مدینه مرم شورش كردند از شام تا مدینه این‏ها را با احترام بردند 7 روز عزاى عمومى در شام پایتخت یزید. كودتا كرد این زینب (ع) این را مى‏گویند مدیریت بحران یك زن این همه بحران این همه وظایف فاصله كمى توانست یك حكومت 30، 40 ساله را تاریخش را در هم بپیچد.
 بررسى كنید رساله دكترایتان را مدیریت بحران استفاده از زینبِ… زندگى زینب كبرى (ع).
 خدایا تمام كسانى كه در طول تاریخ انبیاء و اوصیاء و مؤمنین و مؤمنات را كشتند با علم و عمد آن به آن به عذابشان بخصوص قاتلین كربلا كه اهل بیت را كشتند امام حسین (ع) را كشتند آن به آن بر عذابشان بیفزا. (الهى آمین)
 تمام كسانى كه در طول تاریخ در جبهه حق حمایت كردند از خدا و قانون خدا و اولیاء خدا همه را با اولیاء خدا محشور بفرما. (الهى آمین)
(این دو سه روزى كه ما زنده هستیم همیشه ما را در حزبى قرار بده كه حمایت از راه تو و قانون تو و اولیاء تو ما را در حزب خودت قرار بده. (الهى آمین)
 آنى و كمتر از آنى ما را از راه مستقیم دور قرار نده. (الهى آمین)
 خدایا روز به روز بر معرفت ما 1، مودت ما 2، اطاعت ما 3، مودت باشد بى معرفت درست نیست معرفت باشد بى مؤدت درست نیست معرفت و مودت باشد ولى گوش به حرف‏ها ندهد باز هم درست نیست سه چیز اسلام از ما مى‏خواهد شناخت، عشق، اطاعت خدایا روز به روز بر معرفت و ولا… معرفت و مودت و اطاعت ما نسبت به خودت و اولیائت بیفزا. (الهى آمین)
 قلب آقا امام زمان (عج) را از ما راضى بفرما. (الهى آمین)
 خدایا طاغوت‏هاى دنیا را همین طورى كه طاغوت عراق صدام و طاغوت ایران شاه را شكستى و ما دیدیم خدایا جورى برنامه ریزى كن بدست بندگان صالحت روز به روز طاغوت‏ها را یكى پس از دیگرى در هم بشكن. (الهى آمین)
 به ما رهبر عاددل دادى رهبر عادل جهان امام زمان (عج) به جهان عرضه كن. (الهى آمین)
 گول خورده‏هاى ما را نجات بده. (الهى آمین)
 و السلام علیكم و رحمة اللّه‏
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2519
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست