responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2498

موضوع بحث: نعمتهاي خدا – 6، عاطفه – 1

تاريخ پخش: 71/12/16

بسم الله الرحمن الرحيم

در ماه رمضان بحثمان درباره‌ي آشنايي با نعمتهاي الهي است.
يكي از نعمتهايي كه خداوند به ما داده نعمت رحم و عاطفه است كه اگر به اين نعمت توجه كنيم، رحم و عاطفه يك نعمتي است و نداشتن رحم و عاطفه يك خطر. با رحم خيلي از مشكلات حل مي‌شود و با بي رحمي خيلي از مشكلات بوجود مي‌آيد.

1- نعمت محبت و عاطفه

مادر اگر محبت و رحم به بچه نداشته باشد بچه‌اش را دور مي‌اندازد. اصلاً وجود ما بر اساس آن زحماتي است كه مادر به خاطر رحم و محبت و عاطفه كشيده است.
زن و شوهر اگر فقط قانوني با هم برخورد كنند زندگيشان متلاشي مي‌شود آن چيزي كه زن و شوهر را به هم گره مي‌زند آن رحم و عاطفه است. رابطه كارگر و كارفرما اگر بر اساس قوانين خشك باشد، يك وضع دارد.
اين عشق و محبت و عاطفه خيلي كار مي‌كند. بك نجار كه بر اساس عشق در مي‌سازد، در مسجد را. ساختمانهاي مذهبي خيلي محكم و قرص است. بهترين ساختمانهاي كره زمين ساختمانهاي مذهبي است. حالا چه بتخانه باشد چه كليسا باشد چه مسجد. هر جا كه بوي مذهب دارد را محكم ساخته‌اند، چون سازنده‌اش يك رقم انگيزه دروني هم درش داشته. به خاطر اعتقاداتش محكم مي‌سازد. بهترين ساختمانهاي كره زمين كه از قرنها قبل باقي مانده، ساختمانهايي است كه بنايش و باني‌اش يك نوع عشق به كار، محبت به كار درش بوده، اين رحم و عاطفه يك نعمت خيلي مهمي است. در رابطه با اين موضوع حرف زياد است ولي خيلي فهرست وار به شما بگويم.

2- تبليغ و كمك كردن به ديگران براساس عاطفه باشد

مبلّغ وقتي تبليغش موفق است كه شروع تبليغاتش بر اساس عاطفه باشد.
قرآن به غيرمسلمانها مي‌گويد: (وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِد) (عنكبوت /46) خداي ما و شما يكي است. اين خودش برخورد با عاطفه است. يا مثلاً فرض كنيد كه مي‌گويد شما كه به خانمت دادي چرا مي‌خواهي پس بگيري. (وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‌ بَعْضُكُمْ إِلى‌ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غَليظاً) (نساء /21) شما كه در هم ادغام شديد روي يك تن و روي يك روح شديد، رويت مي‌شود مهر خود را پس بگيري. داريم اگر سلامتان كردند جواب گرم بدهيد. اين جواب گرم عشق را زياد مي‌كند. داريم اگر مي‌خواهيد كمكي به محرومين كنيد پولي ميخواهي به فقير بدهي پول خرده و سياه و پتو و لباس كهنه نده دست دوم نده. يك چيزي بده كه اگر خودت فقير بودي به تو اينها را مي‌دادند، راحت مي‌گرفتي.
(وَ لَسْتُمْ بِآخِذيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فيهِ) (بقره /267) شما كه كت يا پتو مي‌دهي به فقير يا سيل زده يا جنگ زده، آورده اگر خودت جاي آنها بودي اين پتو را قبول مي‌كردي، آيه قرآن است مي‌فرمايد: چيزي ندهيد كه اگر به خودت مي‌دادند قبول نمي‌كرديد. قرآن براي اينكه قلقلك بدهد مردم را، كمك كند محرومين را مي‌گويد: يتيمها بعد مي‌گويد: (يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ) (بلد /15) يعني فاميل تو هم هست. يعني يتيمي يكي «ذا مَقْرَبَةٍ» فاميل هم هست. (أَوْ مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ) (بلد /16) مسكين يعني فقير است اما «ذا مَتْرَبَةٍ» يعني روي تراب روي خاك نشسته. اين تعبيرات «ذا مَتْرَبَةٍ» «ذا مَقْرَبَةٍ» اين به خاطر اين است كه تشديد كند كه عواطف را بيشتر به جوش بياورد. گاهي قرآن روي عواطف انسان، روي غيرت انسان فشار مي‌گذارد. مردي كه زنش را طلاق مي‌دهد، خب يك بار، دو بار، سه بار، اسلام كوتاه مي‌آيد. اما دفعه چهارم مي‌گويد: (حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ) (بقره /230) ديگر حق نداري با خانمت ازدواج كني. ازدواج، بازي نيست كه تو هي طلاق مي‌دهي و بعد رجوع مي‌كني. اگر تا سه بار اين كار را كردي ديگر دفعه چهارم نمي‌تواني و خانمت مي‌تواند با يك مرد ديگر زندگي كند. بعداً اگر آن مرد طلاقش داد مي‌تواند با تو ازدواج كند. قرآن براي اينكه به ما بگويد رحم بايد در ما زياد باشد مي‌گويد: (بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ) (آل عمران /195) من از شما هستم، شما از من هستيد. بني آدم اعضاي يكديگرند. اين آيه قرآن است سعدي به شعر در آورده. اگر باور كنيد كه شما از من هستيد و من از شما، دليلي ندارد كه كلاه سرش بگذارم چون كلاه سر خودم مي‌گذارم. امروز به شما گران فروختم وقتي ما گرانفروشي كرديم مردم در فشار قرار مي‌گيرند از كجا پول بياورد فردا كه گرفتار او مي‌شوي او هم به شما. . . يعني امروز خياط از بنا، پول كت و شلوار زياد مي‌گيرد، فردا هم كه اين خياط نياز به بنا دارد. اين بنا هم از خياط پول زياد مي‌گيرد. اين گرانفروشيها به جايي برخورد نمي‌كند چون هر چي مردم را بچاپي مردم هم تو را مي‌چاپند. «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ»، از همديگر هستيم. براي اينكه ما به پدرزادي و مادرزادي عنايت داشته باشيم قرآن مي‌گويد: (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‌ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ في‌ عامَيْن) (لقمان /14) يعني مادر با زجر و وهن تو را تحمل كرد با سختي و فشار به سر دل كشيد شما را.

3- توجه به عاطفه حتي در مورد قاتل

قرآن مي‌گويد: اگر كسي، كسي را كشت قصاص كنيد. قاتل را بكشيد. تازه مي‌گويد: (فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ) (بقره /178) باز در قصاص مي‌گويد برادر اگر مي‌خواهي از برادرت بگذري، بگذر. به قاتل گفته: «أَخيهِ»، خيلي مهم است. در مورد قاتل هم مي‌گويد اگر مي‌خواهي بكشي، بكش قاتل است اما «أَخيهِ» برادرت است يعني مي‌تواني او را ببخشي و پول بگيري. يعني حتي اخوت را در مورد قتل به كار برده. اين خيلي مهم است. توجه به عاطفه در اسلام به قدري است كه قرآن به قاتل مي‌گويد: «أَخيهِ»، كلمه داداش به كار برده گفته اگر خواستي از داداشت بگذري، بگذر. اين خيلي مهم است كه با اينكه قاتل است باز مي‌گويد: برادر.
«فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخيهِ»، انبياء كه مي‌آمدند همه‌اش مي‌گفتند: (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلا تَتَّقُونَ) (شعراء /124) (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَلا تَتَّقُونَ) (شعراء /142) انبياء به مردم مي‌گفتند: برادر، چون پدر و پسر يك تفاوتي دارند. برادر بهترين تعبير است.

4- بهترين نعمت‌ها نعمت رحم و محبت است

يكي از نعمتهاي خداوند، نعمت رحم و محبت عطوفت است. اگر قدر اين نعمت را داشتيم و از خدا خواستيم بيشتر به ما بدهد اين نعمت را، خيلي از مشكلات حل مي‌شود. شما حساب كنيد در نيمه شعبان تنها در شهر مشهد 200 تا دختر را عروس مي‌كنند. شهرهاي ديگر هم همينطور. اگر هر خانواده‌اي احساس كند مثلاً وضع ماليشان خوب است دخترهاي ديگر را هم دختر خودشان بدانند. بچه‌هاي ديگر را هم بچه خودشان بدانند. اصلاً چرا برف را بيندازيم پشت خانه شما؟ مگر پشت خانه‌ي شما با پشت خانه ما فرق مي‌كند؟ اگر بناست مسلماني بيفتد زمين، پشت خانه من بيفتد زمين يا پشت خانه شما. اگر رحم ما بيشتر شود، يك سري از اين زرنگ بازيهايي كه ما مي‌كنيم، نمي‌كنيم.
يكي از فلسفه‌هاي روزه، رحم است. حديث داريم: به شما گفتيم روزه بگيريد تا گرسنه شويد تا درك كنيد گرسنه‌ها چه مي‌كشند. تشنه‌ات شود تا بفهمي تشنه‌ها چه مي‌كشند. يكي از دلايلي كه مي‌گويند روزه بگير اين است كه مزه گرسنگي و تشنگي را بچشيم. نعمت رحم، چه نعمت خوبي است. اگر خداوند رحم را از كسي بگيرد، بزرگترين نعمتها را از او گرفته.

5- چيزهايي كه باعث سنگدلي يا رحم و نرم دلي مي‌شود

به ما گفته‌اند: دنبال شغلهايي كه رحم را از تو مي‌گيرد، نرو. قصابي شغل خوبي نيست چون سروكار آدم با خون و چاقو است كم كم آدم سنگدل مي‌شود. كفن فروشي خوب نيست براي اينكه آدم منتظر است كسي بميرد تا دو متر از او پارچه بخرند. بعضي غذاها را گفته‌اند نخور براي اينكه سنگدل مي‌شويد. خون خوردن حرام است براي اينكه سنگدلي مي‌آورد. پرخوري حرام است براي اينكه سنگدلي مي‌آورد. مصرف زياد گوشت، سنگدلي مي‌آورد. گفتگو با آدمهاي هرزه سنگدلي مي‌آورد. رفت و آمد با آدمهاي پولدار مرفه و تاجر، سنگدلي مي‌آورد. برعكس، چيزهايي كه رحم آدم را زياد مي‌كند. نشستن با كودكان رحم آدم را زياد مي‌كند. نشستن با محرومين رحم را زياد مي‌كند. رفتن به مزار مردگان احساس ترحم را زياد مي‌كند. رفاقت با آدمهاي سنگدل، سنگدلي مي‌آورد. رفاقت با آدمهاي نرم دل، نرم دلي مي‌آورد. خيلي ما بايد مواظف قلب خودمان باشيم. امام سجاد(ع) در دعاي خمسه عشر يك دعايي مي‌كند، مي‌گويد: «إِلَهِي إِلَيْكَ أَشْكُو قَلْباً قَاسِياً»(بحارالأنوار، ج‌91، ص‌143) خدايا! من گله مي‌كنم من دلم سفت شده. سنگدلي و سفت دلي يك مرض است «وَ عَيْناً عَنِ الْبُكَاءِ مِنْ خَوْفِكَ جَامِدَةً»(بحارالأنوار، ج‌91، ص‌143) خدايا! من گله مي‌كنم چشمم اشك ندارد. اگر كسي گريه‌اش نمي‌گيرد، مريض است. اگر كسي دلش نمي‌تپد مريض است. اگر كسي صحنه‌هايي از مسلمانهاي بوسني، فلسطين، لبنان، افغانستان و جاي ديگر مي‌بيند اگر مظلومي را در تلويزيون ديد به فكر نيفتاد، معلوم مي‌شود مريض است. و مرضهاي قلبي مهمتر از مرضهاي جسمي است. داريم: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ»(نهج‌البلاغه، حكمت 388) بدتر از مرض بدن، مرض قلب است. آدمي كه رحم دارد، سالم است، چشم گريان، دل لرزان، زبان ذاكر دارد، اين آدم سالمي است. خيلي مسئله رحم مهم است.

6- اخلاق در فرهنگ اسلام

براي برخوردهاي عاطفي مواظب شخصيت افراد باشيد. نابينا وارد شد در جلسه‌اي، پيامبر(ص) تشريف داشتند افرادي بودند، تا نابينا وارد شد يك نفر چهره‌اش را عبوس كرد، فوري يك سوره نازل شد، (عَبَسَ وَ تَوَلَّى) (عبس /1) چرا عبوس كردي؟ حالا خوشمزه اين است كه براي آدم نابينا چه بخندي چه عبوس باشي فرقي نمي‌كند او كه نمي‌بيند. اما در عين حال مي‌گويد او كه نديد اما تو چرا عبوس كردي؟ آخر بعضي وقتها ما مي‌گوييم خوب شد نديد. ما كاري به فهميدن او نداريم او نابينا است اصلاً نفهميد. اما تو چرا عبوس كردي. اين عبوس تو عيب از تو است.
ده تا آيه قرآن انتقاد مي‌كند به خاطر عبوس. اين هم نه عبوس بر بينا، عبوس بر نابينا. از اين معلوم مي‌شود اخلاق در فرهنگ اسلام غير اخلاق در فرهنگ اروپا است. اروپاييها وقتي بحث اخلاق مي‌كنند مي‌گويند: اگر اخلاق خوب باشد توليد پيش مي‌رود. ما كاري به توليد نداريم ما مي‌گوييم: اگر بداخلاقي باشد تو آدم بدي هستي گر چه اصلاً او نفهمد و در توليد هم هيچ اثر نگذارد. در مسائل اخلاقي خود كمال مهم است نه كه او فهميد يا نفهميد. بعد از فهميدن در توليد اثر گذاشت يا نگذاشت. اخلاق اسلامي يك كمالي است كه ارزشش ذاتي است. خود تواضع ارزش است. يعني اگر يك نابينا وارد شد حالا براي نابينا چه بنشيني چه بايستي، ممكن است شما نشسته بگويي ياالله حال شما چطور است؟ ممكن است هم بلند شويد. اما باز هم پاشدن جلوي پاي يك نابينا ثواب دارد. براي اينكه تواضع يك ارزش است كه كار به فهميدن او ندارد.
اصلاً به آدم كر سلام كني ثواب دارد. ولو او نمي‌شنود و جواب شما را هم نمي‌دهد. اماخود سلام كردن يك ارزش است. حالا اگر بفهمد و خوشش بيايد و جواب بدهد آن هم يك ارزش ديگر دارد. شما مي‌آييد در خانه مؤمني ببينيدش. طرف خانه نيست، اما همين آمدن شما يك ارزش است. منتهي اگر ديدي و رفتي، خانه‌اش پذيرايي هم شد، آن هم يك ارزش ديگر دارد. ولي اگرهم آن ارزشها نيست خود ديدن مومن، زيارت مؤمن يك ارزش است. هديه بردن يك ارزش است گر چه مي‌گويي كه او براي ما نياورده. بابا! مگر معامله مي‌كني كه مي‌گويي او نياورده است. ارزشهاي اسلامي خودش ارزش است. كار به فهميدن مردم و قرارداد با مردم ندارد. خود ارزش، ارزش است، (وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ) (همزه /1) واي به كسي كه سربه سر مردم مي‌گذارد. نيش مي‌زند. مي‌داني چرا نيش مي‌زند؟ (الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ) (همزه /2) پول دارد و پول او را مست كرده آن وقت به آدمهايي كه پول دار نيستند سر به سرشان مي‌گذارد.
(وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب) (حجرات /11) لقب همديگر را بد نبريد. ما خيلي پول بي رحمي مي‌دهيم. دودتمام ضررهايش به چشم خودمان مي‌رود. قشنگ آشغالهاي مغازه كله پاچه، جگرفروشي، سيراب فروشي، بقالي، عطاري. . . سرمغازه هر چه آشغال دارد صبح مي‌ريزد در جوي آب. و جوب مي‌گيرد و آب از خيابان سر مي‌رود بعد چند تا ماشين مي‌آيند آبها را مي‌كشند مي‌برند در بيابان خالي مي‌كنند. شهردار هم بايد تك تك اين مغازه‌ها را جريمه كند. و پول ماشين شهرداري را از خودشان بگيرد. (وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها) (اسراء /7) بد كردي دودش به چشم خودت مي‌رود.
مسائل عاطفه و مسائل رحم خيلي روايات دارد. مي‌گويد: به خاطر اين كه بعضي افراد وضع ماليشان خوب شده مي‌گويد: يادت نرود (أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى‌) (ضحى /6) يادت مي‌آيد خودت هم يتيم بودي؟ (وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‌) (ضحى /8) يادت مي‌آيد خودت هم پول نداشتي؟ (وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى‌) (ضحى /7) يادت مي‌آيد خودت هم گمگشته بودي؟ يادي از روزگارها.
هيچ مشكلي براي ما نيست اگر مسئله رحم را در خودمان شكوفا و تازه كنيم. سر سفره‌هاي افطاري چه كساني را افطاري دعوت مي‌كنند. من متاسفانه جايي كه افطاري مي‌روم افرادي كه محروم باشند را كم مي‌بينم. يك گروهي هستند خودشان به خودشان رحم نمي‌كند

7- بايد قرباني‌ها، افطاري و اعمال قربة الي الله باشد

يك كسي مثلا فرض كنيد كه افرادي از غيرنژاد خودشان، البته حالا آن هم كار بدي است نيست صله رحم، همكار، شريك، برادر خانم، داماد. افطاري دادن به اينها كار خوبي است اما يك افطاري باشد كه هيچ رنگ نداشته باشد.
عيد قربان يك كسي به ما تلفن زد كه آقا من مي‌خواهم قرباني بكشم دعاي قرباني چيست؟ گفتم، دعايش اين است كه گوشتهاي كبابي آن در يخچال خودت نباشد. قرباني يعني دل بكَن. تو سر از آن مي‌بري ولي دل از آن نمي‌كَني. اصلاً قربان يعني دادم در راه خدا.
ما خيلي فقير داريم برادرها و خواهرها! و الآن تشكيلاتي هم كه بنيانگذارش امام خميني بوده كميته امداد است و كميته امداد هم حضرت عباسي خوب عمل كرده. من در نهادها دو تا نهاد را كم از آنها انتقاد شنيدم. يكي كميته امداد است يكي نهضت سوادآموزي. البته نگوييد از خودش تعريف مي‌كند. علتش هم اين است كه آن با بي پولها سروكار دارد و اين با بي سوادها. بي سوادها و بي پولها، پستي مقامي عزل و نصبي درش نيست يك مشت بي پول و يك مشت بي سواد. دعوا در اينها نيست دعوا در جاهاي بزرگ بزرگ است. مثلا هيچ كس تا به حال دعوا نكرده بگويد بگذار من اذان بگويم. اذان مال خداست بو ندارد رنگي ندارد چيزهايي كه مال خداست خيلي غريب است.
هي مي‌گويند امام حسين(ع) غريب است امام رضا(ع) غريب است، غريب‌تر از هر غريبي خود خداست. ما اصلاً براي اينكه خدا چقدر غريب است غصه مي‌خوريم؟ روزي هفتصد تا سلام مي‌كند ولي دوتاي ازآن براي خدا نيست. چند تا به خاطر رئيس يا به خاطر. . . يك كسي را ببينيم هيچ رنگ و آبي ندارد فقط به خاطر اينكه مسلمان است مي‌گوييم سلام عليكم. زنها ‌آش مي‌پزند ببينيد به چه كساني مي‌دهند به اين خانم به آن خانم. يك كاسه‌اش «قُرْبَةً إِلَى اللَّهِ» اين خانم به يك فقير نمي‌دهد. همه‌اش افطاري‌ها ميهماني‌ها و. . . هارت و هورت است حتي شب قدر مي‌خواهيم برويم گريه كنيم نگاه مي‌كنيم رفقايمان كجا مي‌روند. كجا جايش گرم است كجا صدايش خوب است كجا بچه‌هاي محله‌مان مي‌روند. كجا برويم كه نگاهمان كنند. آخر بعضي‌ها وضعشان خوب شده از پايين شهر رفتند بالاشهر. آن وقت بالاشهر مسجد بروند كسي آنها را تحويل نمي‌گيرد چون همه‌شان پولدار هستند مي‌آيند پايين شهر مي‌گويند: حاج آقا آمده امشب اين مسجد. و پشت ماشين خودش هم مقداري زولبيا و نخود و كشمش هم مي‌آورد كه بگويد بله صدقه سري آورده‌ام محل. نيستيم كه برويم به مسجدي كه ما را نشناسند. يك قطره اشك بريزيم كسي نبيند. يك قرآن سر بگيريم كسي نفهمد. يك پولي بدهيم كسي نشناسد.
ديوار نهضت سوادآموزي بلند بود ما گفتيم يك چيزي بنويسيم پشت ديوار. از يكي از نمي‌گويم حالا نهاد بود ارگان بود سازمان بود دولت بود ملت بود اسمش را نمي‌برم آبروريزي است گفتيم يك جرثقيل بدهيد ما يكي از جملاتي را كه امام در مورد نهضت گفته بنويسيم. گفت: به شرط اينكه آرم من هم باشد كه اين جرثقيل را من به تو دادم. باني خير شديد بگذاريد كسي شما را نشناسد. البته آدمهاي مخلص هم داريم. حتي زمان طاغوت يك كسي در كلاس گفت: بچه‌هايي كه اصول عقايد در امتحان خوب قبول شوند، با هواپيما دوسره مي‌برمشان مشهد. شاگرد اولها را. گفتند: اجازه بدهيد بنويسيم. گفت: مي‌ترسم اگر بنويسيد خداوند در روز قيامت پاك كند. اسم نمي‌برم آبروريزي مي‌شود شخصي بيمارستان، زايشگاه، مدرسه و خيلي چيزها ساخته ولي روي كاشيهايش هم نوشته باني اين چيزها كيست. از دنيا رفت خوابش را ديدند كه گفت: بسيار دارم بشدت حسرت مي‌خورم. هر كاري كردم مي‌گويند: چون با كاشي كاري نوشتي، خداوند در قيامت پاك كرده. گفته پز دادي. آخرش من ماندم ديدم هيچ كاري نيست كه من با پز نكرده باشم بي رنگ نباشد. گفتند: چرا كنار خيابان ايستاده بودي يك جوان آمد به شما گفت: شما كه خيلي خدمتها مي‌كني من جوان هستم به خاطر اينكه همسر ندارم به گناه مي‌افتم. 10 هزار تومان به ما بده و مرا داماد كن. شما 5 هزارتومان به او دادي و اين را يادت رفت يادداشت كني. چون يادت رفت يادداشت كني، خدا يادداشت كرده.
(وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم) (يس /12) نگو خودم پول مي‌دهم به فقرا. بده به كميته امداد آنها بدهند. ميداني چرا؟ چون من كه پول دادم به فقير، فقير مرا ديد مي‌گويد سلام عليكم. خداوند سايه‌ات را از سر من كم نكند پولدار بده يك واسطه بدهد و مردم مشكلشان حل شود و نفهمد دهنده پول كيست. اين كميته امداد راهي است كه مردم از خوديت بيايند بيرون، مشكل حل شود خوديت هم در كار نباشد. چون كميته امداد همه مي‌دانند مال خودشان نيست امام تأسيس كرده. باز مي‌گويند خدا رحمت كند امام را. امام كه از دنيا رفته و حق هم به گردن ما خيلي دارد و امام هر چه بزرگ شود حق دارد بزرگ شود. خودت را بزرگ نكن.

8- نعمت رحم و خطر بي رحمي

يك كسي گفت: من چند تا بچه دارم درعمرم آنها را نبويسده‌ام. تا از در بيرون رفت، پيامبر (ص) گفت: او جهنمي است. براي اينكه معلوم مي‌شود خدا در قلبش رحم قرار نداده. حضرت ديد يك حيواني بار رويش است و صاحبش نيست و ولش كرده رفته. پيامبر (ص) تا آن را ديد فرمود: صاحب اين حيوان خودش را آماده كند براي جهنم. حيوان را زير بار نگه داشته و خودش رفته. و لذا حديث داريم روي حيوان نشستي تا مي‌خواهي حرف بزني بپر پايين. بعضي جاها بايد بيايي پايين بعضي جاها بايد بايستي. تلفن را بايد بايستي. بخصوص در خانه‌ها صندلي زير خانم باشد دو ساعت حرف مي‌زند. يك جا بايد ايستاد حرف زد يك جا بايد نشست. وقت تمام شد دنباله بحث جلسه بعد.
برادرها و خواهرها! بيايد در ماه رمضان رحم كنيم. خدابه شما صدتومان داده 20 تومان مال شما نيست مال محرومين است. بارها گفته‌ام يكي از مشكلات ممكلت ما اين است به بزرگها هم گفته‌ام. مردم ما خيلي از آنها خمس سهم امام را مي‌دهند ولي متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه كشاورزهاي ما زكات را فراموش كرده‌اند. باز در بازار اكثر بازاريها خمس مي‌دهند اما كشاورزها شايد 5 درصد زكات بدهند. البته به خيلي از كشاروزها زكات تعلق نمي‌گيرد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2498
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست