responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1948
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته

در این جلسه بحثی داریم راجع به كلمه امر به معروف و نهی از منكر را زیاد شنیده‌اید منتها من هم در این زمینه كتابی نوشته‌ام دیشب فكر كردم یك بحثی را مطرح كنم كه عنوانش بشود منكراتی كه بیشتر باید نهی بشود و معروف‌هایی كه بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد چون گاهی وقت‌ها مردم تا می‌گوییم منكر می‌گوید همین منكراتیه، منكر را 3 یا 4 قلم می‌دانند خیلی مردم اینطور هستند. مثلاً می‌گوید كه من چه گناهی كرده‌ام؟ از دیوار كسی رفتم بالا؟ كسی را كشتم؟ اصلاً فكر می‌كند گناه یعنی دزدی یا آدم كشی ممكن است 500 رقم دیگر گناه كرده ولی وقتی می‌خواهد بگوید من گناه نكردم می‌گوید از دیوار كسی بالا نرفتم آدم نكشتم. یعنی گناه برایش دو تا چیز است دزدی و آدم كشی، بعضی گناه پهلویشان مثلاً گناه شهوتی است. بعضی گناه پهلویشان ربا است. بعضی بی حجابی است. هر كسی روی سن و سابقه و شرایطی كه دارد وقتی می‌گویی گناه، ذهنش می‌رود یك چیزی وقتی ذهن آدم رفت روی یك چیزی، از باقی گناه‌ها غافل می‌شود.
 یك خورده دید را باز كنیم ببینیم واقعاً گناه چی است جانم به فدای امام حسین می‌گوید خدایا نگرانم از این كه عبادت‌های من گناه باشد(إِلَهِی مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ) بحارالأنوار ج95 ص225- محاسن یعنی(حسن)٬ من می‌ترسم خوبی هایم فوتش كنم بعد معلوم شود گناه باشد من این را گفتم حالا یك بار هم تكرار كنم طوری نیست از حرم امام رضا آمدم بیرون درهای طلایی را بوسیدم آمدم توی صحن درهای چوبی را حال نداشتم ببوسم گفتم عجب عشق من به امام رضا عشق نیست عشق به طلاست و گرنه امام رضا اگر به خاطر امام رضا باشد آن در حرم است این هم در صحن چرا آن كه طلاست می‌بوسی پس پیداست كه امام رضا را نمی‌بوسی چی را می‌بوسی؟ طلا را، یعنی گاهی اوقات آدم عبادت هایش را فوت می‌كند می‌بیند توی عبادت هاش منكرات است یك آدم بد صدا كه اذان می‌گوید این اصلاً اذانش منكر است٬ یکی می گفت تو را خدا این پول را بگیر اذان نگو٬ یك دوستی داشتم می‌گفت كه بچه شیرخواره داشتم بچه از خواب بیدارم كرد برای شیر٬ می گوید پدر بزرگم هم بلند شد زار زار گریه می‌كرد و نماز شب می‌خواند گفتم بابا تو دیگر بگیر بخواب هم این نمی‌گذارد ما بخوابیم هم تو٬ گفت آخر از جهنم می‌ترسم٬ گفتم بگیر بخواب من شفاعتت را می‌كنم!
آقا پاشو نماز شب بخوان تق و توق چراغ روشن می‌كند سرفه می‌كند عطسه می‌كند بابا مردم خوابند شما حق نداری كه فقط یك جمله حق داد داری كه آن هم اذان٬ این هم خوش صدا٬ این هم سه دقیقه٬ سه دقیقه آدم خوش صدا اذان حق دارد داد بزند٬ حالا بیدار شدند شدند و الا قرآن خواندن پیش خوانی مناجات این‌ها هیچ كدامش اجازه نیست كه شما كسی را از خواب بیدار كنی. من یك خورده روی معروف‌هایی كه منكر است منكرهایی كه معروف است یك خورده می‌خواهم روی این دقت كنم.
نمونه‌هایی از منكرات امر به معروف و نهی از منكر را برایتان بگویم:
1ـ دون الله٬ حالا این دون الله یعنی غیر خدا چه طاغوت٬ چه دوست٬ چه همسر٬ چه مقام دنیا٬ مدال مدرك و. . . . هر چیزی كه شما را جذب كند دل شما را قلاب كند آن می‌شود(اله).
 ببینید فرق است بین(اله) و(الله) اله چیست و الله چیست؟ (اله) یعنی معشوق٬ یعنی دل من را غصب كرده(لا اله) یعنی هیچ چیز دل من را غصب نمی‌كند(الا الله) مگر الله(لا اله الا الله) یعنی هیچ چیز جاذبه برای من ندارد. حالا یك كسی برایش مدرك جاذبه دارد مقام جاذبه دارد زنگی می‌زند می‌گوید ببین اگر می‌خواهی مدیرعامل بمانی‌ها كار نداشته باش نه انتقاد كن نه هیچی این فكر می‌كند كه حالا مدیر كل شده این مدیر كلی برایش خدا شده٬ بت شده٬ همسرش برایش بت شده٬ بچه‌اش برایش بت شده٬ این منكر اصلی این است كه آدم بسیاری از وقت‌ها حكم خدا را زمین بگذارد برای غیر خدا. می‌گوید بچه‌ام غصه می‌خورد٬ بچه‌ام ضعیف است٬ بابا حكم خدا این است كه روزه بگیرد خوب ضعیف هم می‌شود٬ حالا ضعیف بشود٬ اصلاً خدا گفته روزه بگیر كه یك كیلو سبك بشوی كه یك كیلو سنگین شوی٬ رنگ بچه‌ام زرد می‌شود٬ حالا مریض كه نمی‌شود. بله اگر روزه ضرر طبی دارد بخورد اما صرف این كه آدم بی حال می‌شود٬ اصلاً خدا خواسته كه شما نروید حمام بچه‌ام‌تر می‌شود٬ إه! حمام این است كه‌تر شوی٬ اگر بنا باشد آدم روزه بگیرد بی حال هم نشود ضعیف هم نشود این حرف‌ها نیست. رضای خدا بیش از هر چیزی است.
اسراف از گناهان كبیره است چقدر ما اسراف می‌كنیم٬ در بنزین در آب در نان كه نانواها بد می‌پزند قلم و دفتر و كاغذ و كتاب در لباس كدام خانه است كه یك ساك لباس اضافه در آن نباشد یعنی ما الان 50 میلیون جمعیت هستیم 50 میلیون لباس اضافه داریم 50 میلیون ساك البته من تعاونی حساب كردم‌ها بعضی‌ها چندتا چمدان لباس زیادی دارند دیگر حالا خانواده‌های متوسط با یك لباس اضافه است حالا یا رنگش را نمی‌پسندد یا تنگ شده یا گشاد شده یا دوختش یا فرمش یا مدش٬ 50 میلیون ساك لباس در وقتی كه عده‌ای از سرما می‌لرزند اینها گناه نیست؟ یك حاجیه خانم رفته مكه گفت آقای قرائتی تو توی تلویزیون بگو كه این خانم‌ها فكلشان بیرون است گفتم چشم می‌گویم فكلتان بیرون نباشد گناه است اما حاجیه خانم مگر امام نگفت وقت نماز توی بازارهای مكه پرسه نزن تو هم كه گوش به حرف امام ندادی منتها تو حاجیه خانمی گناه كاری آن هم فكلی است و گناه كاره.
سفره می‌دهند مثلاً افطاری، روز عاشورا آقا با جوراب هایش تو سفره راه می‌رود بعد نان را جای پا می‌اندازد. رفتم حرم امام رضا(علیه السلام) دیدم كفشدار گقت آقای قرائتی یك مقدار نبات برداشت گفت بخور گفتم آقا صبح تا حالا دستت را به سیصد كفش زدی، گفت خاك كفش زوار امام رضاست، گفتم همان زهر امام رضا را كشت ما فكر می‌كنیم میكروب به امام رضا كاری ندارد٬ همان خنجر امام حسین را کشت٬ شما مسائل طبیعی را قاطی نكنید.
 بعد هم مثلاً غذا را اول به بزرگترها می‌دهند. یك پسر یازده ساله به من نوشت كه تا آخر عمر دیگر به مسجد نمی‌روم. چون در مسجد هرچه منتظر نشستیم به ما غذا ندادند. تو را به خدا این افطاری دادن منكر است یا معروف؟ این منكراتی كه ما یك چیزهایی را می‌بینیم و یك چیزهایی را نمی‌بینیم.
حضرت حجةالاسلام و المسلمین وارد مسجد می‌شود مردم را بلند می‌كند، پا از سر و دوش مردم برداشتن گناه خوب اینجا بنشین مردم آزاری گناه است چه حجة الاسلام٬ چه خادم٬ چه آیت الله٬ ولی ما فكر می‌كنیم برای سلسله جلیله روحانیت اگر مردم خودشان پا شدند یك چیز دیگر است.
 اما یك وقت یك كسی مردم احترام می‌گیرند بخاطر علم و تقوا، اما یك وقت یك روحانی وارد شده كه مردم نمی‌شناسند این خود روحانی از دوش مردم می‌رود٬ یا یك نفر هی با قلاب مردم را بلند می‌كند. بلند كردن مردم خلافِ اما اگر مردم به خاطر علم و تقوا پا شدند آن ادب یك چیز دیگری است.
اسراف، حدیث داریم هر كس با سه كیلو آب غسل به دلش نچسبد معلوم می‌شود از مرز بیرون است. هركس با ده سیر آب نتواند وضو بگیرد معلوم می‌شود از مرز بیرون است، اسراف گناه صغیره است یا كبیره؟ امام می‌فرمایند گناه كبیره است.
آبروریزی، الله اكبر چه راحت آبروی همدیگر را می‌ریزیم. البته وقتی اسراف می‌كنند یك اسمی رویش می‌گذارند مثلاً مسجد منار نمی‌خواهد البته گنبد غیر از منار است محكم ترین سقف‌ها سقف‌های گنبدی است. اما منار بالایش اذان می‌گفتند. الال منار می‌سازند برای شعائر مذهبی. می‌گوییم این پول منار را بگذار در صندوق چهار تا جوان داماد بشوند جهیزیه بخرند. از آن منكراتی كه منار می‌ سازیم یك نفر بالایش نمی‌روند.
بیت المال، تعصب، این جناح آن جناح حدیث داریم هركس تعصب به خرج دهد برای فكرش یا برای مرید و مرادش و هر كس خوشش بیاید از این تعصب، از مرز بیرون است.
تكاثر، افرادی هستند كه چند رقم پست دارند و همه اینها كه چند رقم پست دارند معمولاً خراب می‌كنند جز افراد نادر. عضو شورای فلان، جزو ستاد فلان، از این كمیسیون به آن كمیسیون. . بابا »أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ« التکاثر(1) یكی این است كه انسان پول جمع كند یكی این است كه انسان پست جمع كند البته حالا خود بنده هم هستم خودم چند تا پست دارم، هم رئیس بی سوادها هم رئیس بی نمازها. تكاثر عنوان جمع كردن و پول جمع كردن است.
تبرج، یكی از آن گناهان است، تبرج از برج است. آدم یك لباس بپوشد كه همه نگاهش كنند، بنده عمامه‌ام را یك جوری بگذارم كه همه نگاهم كنند. این آقا در عروسی كفشی به پا كند٬ پیراهنی تن كند، آن یك جوری سوت بكشد، هركسی كه چشمها را به خود جلب كند، تبرج این كارهایی كه مثل برج چشمها را به خودش خیره كند.
حضرت در مدینه در مسجد یك جوری می‌نشست كه وقتی یك غریبه می‌آمد نمی‌فهمید كدامیك پیغمبر است. (ایكم رسول الله) ما می‌گوییم این مدیر كل حتماً باید بالای سرش لوستر باشد. حتما باید ساختمان طبقه فلان باشد. ذره ذره داریم شاه می‌شویم بعضی از ما.
یك كسی یك قالی آورد و گفت می‌خوام امام روی این نماز بخوانند، امام یك نگاهی كردند و فرمودند بردارید. به صاحبش بگویید تشكر. چون هر كسی یك چیزی می‌آورد ذره ذره آدم متضاد می‌شود.
پیراهنی نپوشید كه همه نگاه كنند. ساختمانی نسازیم، ماشینی، اصلاً بعضی‌ها هیچی ندارند، یك جوری عطسه می‌كنند كه همه نگاهشان كنند، آمین توی مسجد یك جوری می‌گوید همه می‌گویند الله اكبر الله اكبر فرق می‌كند. اینها همه‌اش تبرج است. جلب نظر مردم با كفش و كلاه، با فكل و. .
تظاهر، متأسفانه خیلی گناه عجیب و غریبی است، خیلی اداره‌ها یك قیافه‌ای دارند كه آدك فكر می‌كند خیلی حزب اللهی است، بعد آدم می‌بیندش با خانمش می‌بیندش اوه! معلوم می‌شود آنجا در گزینش. . . دخترها سال اول دانشگاه همه با چادر مشكی می‌آیند یواش یواش معلوم می‌شود این چادر مشكی برای فرار از گزینش بوده. روزهای اول تظاهر خیلی خطرناك است ریاكاری.
خدایا، به آبروی همه كسانی كه پیش تو آبرو دارند، یاریمان بده معروف را بشناسیم و عمل كنیم.
ما را در فهم دین دچار انحراف نشویم. همه دعاها را مستجاب بفرما همه اموات بیامرز همه مریض‌ها را شفا بده.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1948
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست