responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 190
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحث مان را در مورد ظلم بود که گفتم ظلم باعث بوار در دنیا و هلاک در قیامت قرآن راجع به ظلم می‏گوید: «فانظر کیف کان عاقبه الظالمین» نگاه کن پایان ستمگران چی شد عاقبت فرعون چی شد عاقبت یزید چی شد عاقبت بنی امیه چی شد عاقبت بنی عباس چی شد عاقبت شاه چی شد عاقبت صدام چی شد خدا نابود می‏کند منتهی سه رقم نابودی داریم انواع هلاکت‏ها، بحث مان راجع به ظلم است خداوند در باره ستمگران ظالمان را نابود می‏کند حالا نابودی چند جور است حالا یا 1-ثروتشان را یا خودشان را یا هم خود و هم ثروتشان را توی همه‏اش نمونه داریم یک جا خداوند ثروت را می‏گیرد مثل ماجرای که در سوره «ن و القلم» شنیده‏اید و گفتیم که مرد نیکوکاری از میوه‏های باغش به فقرا می‏داد همین که مرد بچه هایش گفتند ما نمی‏دهیم گفتند آخر فقرا خبردار می‏شوند گفتند سحر میوه‏ها را می‏چینیم تا فقرا صبح از خواب بیدار شوند میوه‏ها را برده‏ایم در خانه نیت کردند که به فقرا ندهند بلند شدند دیدند که اصلا باغ شان سوخت خودشان زنده ماندند اما ثروتشان سوخت این قصه ثروت سوختن در سوره «ن و القلم» است باغی که سوخت. بعضی وقتها خدا خودش را می‏گیرد ولی ثروتش را می‏گذارد مثل فرعون، فرعون و لشکرش توی دریا غرق شدند اما سرمایه هایشان ماند. بعضی وقت‏ها هم خودش و هم ثروتش با هم می‏روند فرو. مثل قارون «فخسفنا به و بداره» هم خودش و هم خانه‏اش. بعضی هم قارون نما هستند ولی پیدا نیست قارون مدرن گیر قارون و بعضی دیگر این است که قارون خودش و پولهایش با هم رفتند فرو. اما افرادی هستند اول خانه می‏سازند یعنی زمین پولهای آقا را می‏گیرد هش می‏کشد خانه‏اش که خوب شد حالا خودش می‏میرد یعنی داغ خانه‏اش هم روی دلش می‏ماند این چیز دوبله است یعنی اگر خودش و سرمایه‏اش با هم توی خاک فرو برود دردش کمتر است اما یک ذره یک ذره با حرص خانه درست می‏کند البته خانه درست کردن کار خوبی است مرد باید خانه درست کند منتهی این خانه‏هایی که روی چشم و همچشمی طبقه چندمش استخر، طبقه چندمش چنین است خانه‏ام مشابه‏اش د رمنطقه نیست مثلا توی یک روستا توی یک شهر توی یک خیابان جوری می‏سازد که هر که می‏آید هو… هو!!! اصلا دلش می‏خواهد مردم سوت بکشند این آقا بعد هم توی آن خانه خواب راحتی ندارد و کامی هم از آن خانه نمی‏برد این از قارون بدتر است چون قارون دیگر زجر… یعنی یک ذره یک ذره پولش را زمین خورده بعد هم خودش را خورد.

ظالم، در دنیا و آخرت یاور ندارد

ظلم، حالا، روز قیامت ظالم هیچ یاوری ندارد در دنیا ممکن است 4 نفر… در دنیا هم یاور ندارد مثلا آنهایی که می‏گفتند جاوید شاه کجا هستند؟ و چه حمایتی کردند از شاه اصلا امریکا چه حمایتی از شاه کرد؟ شوروی چه حمایتی از صدام کرد؟ توی دنیا وعده حمایت می‏دهند ولی واقعا روز مبادا خطر پیش می‏آید کسی به کسی نیست قرآن می‏گوید قیامت که پیش می‏آید. می‏فرماید خطر که پیش می‏آید «تذهل کل مرضعة عما ارضعت»  قیامت که پیش می‏آید زنی که بچه بغلش است شیر می‏دهد بچه را دور می‏اندازد خطر را ببین! در زلزله بم پیدا کردند مادری که جان خودش را فدا کرده بود اما بچه‏اش سالم بود خطر قیامت جوری است که «تذهل کل مرضعة عما ارضعت»، «و تضع کل ذات حمل حملها» (2) خطر قیامت جوری است که هر حامله‏ای سقط می‏کند و هر بچه شیرخواری بچه‏اش را پرت می‏کند خطر که پیش می‏آید مادر نیست که کمک بچه بکند دیگر حالا امریکا کمک شاه کند شوروی کمک صدام کند همه اینهایی که دور شما هستند تا مادامی که شماهستید مرد توی خانه‏اش از دنیا می‏رود دیگر زن و بچه‏اش تلفن می‏کنند که آقا این را بردارید ببرید امشب توی خانه خواب راحت… بابا 30 سال پهلوی شما بوده بله امشب نباید باشد بابا صبر کنید صبح آمبولانس بیاید نه خیر همین امشب یک شب تحمل نمی‏کنند بیخود ما با غیرخدا رفیقیم آن کسی که همیشه با ما بوده و هست خدا خواهد بود دیگران مثل ظرف بستنی یکبار مصرف دو روز مصرف 10 سال مصرف بخاطر پدرو مادر با کسی دیگه رفیق نشویم پدر و مادر… داشته‏اند او همیشگی است رفیق‏های دیگر فصلی هستند خوب.

ظلم اعتقادی، بالاترین ظلم‏ها

اقسام ظلم را بگویم ظلم یکی ظلم اعتقادی است ظلم سیاسی است ظلم مدیریتی است ظلم اقسامی دارد اول ظلم اعتقادی قرآن می‏فرماید« ان الشرک لظلم عظیم» غیرخدا ظلم است چطور؟ برای اینکه بله قربان گوی کی بوده‏ای؟ خوب جناب آقای مدیر، رئیس، شاه، نمی‏دانم به هر حال اگر آن آقایی که مطیع اش هستی در راه خدا خوب بنده خداست قانون خدا را گفته هیچی اما اگر بنده خدا نیست قانون خدا هم نیست نظر شخصی اش است شما هم می‏گوئید بله قربان اطاعت از غیر خدا شرک است و شرک هم ظلم بزرگی است چرا؟ برای اینکه هستی برای بشر است آن وقت دست بشر توی دست غیر خدا، دست غیر معصوم ظلم است بگذارید یک چیزی بگویم وزارت آموزش و پرورش می‏آید فضای آموزشی، کتابخانه، آزمایشگاه، مدیر، مدرسه، استخدام، کامپیوتر تمام امکانات را جور می‏کند بعد ما همه بچه‏ها را که جمع کردیم سرکلاس به جای یک معلم با سواد و عاقل یک دیوانه بفرستیم یا یک معلم بی سواد بفرستیم این ظلم به آموزش و پرورش است نه ظلم به بچه است ظلم به همه پولهایی است که توی آموزش و پرورش خرج شد این همه پول خرج کردیم که بچه درس بخواند آنوقت معلم دست بچه را گذاشته توی دست کسی که سواد ندارد دست بشر توی دست غیر معصوم ظلم است چون ابر و باد و مه و خورشید برای بشر است بشر هم برای اینست که این راه تکامل معنوی پیدا کند آنوقت این تکامل معنوی دستش را بگذاریم توی دست طاغوت بله قربان گوی طاغوت شده‏ای ظلم است «ان الشرک لظلم عظیم» این ظلم اعتقادی است «والکافرون هم الظالمون» کسی که حق را می‏فهمد (کفر) سرپوش می‏گذارد لج بازی می‏کند می‏داند حق است اما زیر بار نمی‏رود این هم ظلم است به خودش ظلم می‏کند ما روز قیامت خیلی خواهیم فهمید که ظلم کرده‏ایم اصلا عجب! من توی خانه نماز خواندم یک رکعت، یک رکعت می‏رفتم مسجد چند متری است می‏شد میلیاردها رکعت.
 نماز جماعت اگر تعدادش از 10 نفر رد بشود ثوابش را هیچ فرشته‏ای نمی‏تواند حساب کند یعنی حتی فرشته هایی که حساب قطرات باران و دانه‏های شن را دارند حساب این جماعت را نمی‏توانند داشته باشند عجب! من با 50 متر می‏توانستم یک همچین ثوابی ببرم باختم باختم. من اگر سلام کنم ثوابش بیشتر است تا اینکه او به من سلام کند نه خیر، من پدربزرگم این بچه‏ها باید بیایند به من سلام کنند بابا جان هر که سلام کند چند برابر ثوابش بیشتر است آن کسی که جواب می‏دهد. تو این ثواب را بگیر، نه خیر من فوق لیسانسم او دیپلم او باید به من سلام کند چه ثوابهایی تا حالا از دستمان رفت ظلم کردیم به خودمان شما گاهی وقتها خانه ات را می‏دهی به دست کسی که نقشه‏اش خوب نیست بعد می‏بینی دوستانت چه نقشه‏ای کشیده‏اند، حرص می‏خوری غصه می‏خوریم چرا لباس به این خوبی را دادیم به این خیاط چرا زمین به این خوبی را دادیم به این آقا خراب کرد خانه را خراب کرد لباس را اصلا من چرا رفتم به این آرایشگاهی زلف‏های من را خراب کرد بابا این زلف یک هفته دیگر جایش پر می‏شود ما برای یک هفته حرص می‏خوریم ولو اینکه پشم هم هست یعنی به خاطر پشم یک هفته‏ای حرص می‏خوریم اما حساب نکنیم عجب! بنده چند ساعت نشستم یک چیزی را تماشا کردم که هیچ به دردم نمی‏خورد.

تحقیق و پژوهش، یا بازی با الفاظ؟

حتی بعضی تحقیقات من یک چیزی بگویم برای اساتید دانشگاه و روحانیون عزیز تلخ تلخ است ولی شیرین شیرین هم هست اخیرا هم یاد گرفتم من تا دو سه شب پیش این نکته را بلد نبودم توی قرآن لهو و لعب داریم یعنی بازی اما توی قرآن آیه‏ای را پیدا کردیم که محقق بازیگر یعنی تحقیق و پژوهش می‏کند اما تحقیقات و پژوهش اش هم بازی است ببینید گاهی کنار دریا بچه کوچک‏ها می‏روند گوش ماهی جمع می‏کنند یا سنگ‏های کنار دریا را جمع می‏کنند یا توی آب با دست یا پاهایشان چلپ و چلوپ می‏کنند این یک بازی می‏کند آب بازی می‏کند گوش ماهی جمع می‏کند کنار دریا این یک بازی است گاهی نه، غواص است دوره‏های فنی می‏بیند می‏رود قعر اقیانوس ولی آنجا هم باز سنگ‏های رنگاورنگ جمع می‏کند آن هم سنگ جمع می‏کند آن هم گوش ماهی، هر دو بازی می‏کنند منتهی یکی اشت پژوهشگر است یکی اش بچه بازیهایی که ما می کنیم قرآن می‏گوید «انما الدنیا لهو و لعب» لهو و لعب است یعنی بازی می‏کنند اما آنهایی که به اسم تحقیق بازی می‏کنند آیه اینست قرآن می‏گوید که «یخوضوا» یعنی فرو می‏روند پژوهش، عمیق می‏شوند ولی «ویلعبوا» فرو می‏روند ولی بازی می‏کنند یا آیه دیگر می‏گوید «فی خوضهم» یعنی در وسط عمق کارهایش «فی خوضهم یلعبون» در لابلای قعر تحقیق اش دارد بازی می‏کند این چه می‏خواهد بگوید؟ می‏خواهد بگوید تحقیقاتی که واقع اش جز بازی چیز دیگری نیست مثلا بیائیم تحقیق کنیم اولین پرده کعبه را در شام بافتند یا یمن بیائیم بگوئیم که مثلا این سفالها مال زمان احمد شاه است یا مظفرالدین شاه بیائیم بگوییم آجرهای سی و سه پل اصفهان از شهرضا و قمشه و از نجف آباد آمد یا از خود اصفهان بود بیاییم بگوئیم که این آقا چند کیلو است. تو می‏گویی چند کیلو است 80 کیلو ای بابا! از 100 کیلو هم بیشتر است بابا ولش کنید چند کیلو است. بعضی حاجی‏ها می‏روند مکه من دیده‏ام که پایه‏های مسجد النبی را می‏شمارند اه!! بابا این پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را ول کرده دارد پایه می‏شمارد! بعضی‏ها می‏آیند زیارت امام رضا (علیه السلام) امام معصوم آنجاست هی به لوسترها نگاه می‏کند یک کسی می‏خواست روضه علمی بخواند می‏خواست بگوید شمر روی سینه امام حسین (علیه السلام) نشست گفت «و جلس» یعنی جلوس کرد نشست «و جلس علی صدر الحسین» مردم هم گریه می‏کردند گفت در بعضی از کتب خطی قدیمی نوشته «فجلس» حالا آقاجان یا «وجلس یا…» این چه پژوهشی است که تو کرده‏ای. یک مشت محقق می‏نشینند دور هم می‏نویسند خندقی کندند می‏گوید در یکی از نسخه‏ها نوشته خندقی بکندند بعضی از نسخه‏های خطی نوشته خندقی بکندندی آقا گوشت کیلویی چند هزار تومان عمر مردم، بابا ول کن «یخوض» تحقیق می‏کند ولی بازی می‏کند خیلی از رساله‏های فوق لیسانس و دکترا اگر ثمره عملی نداشته باشد تحقیق اش هم بازی است ما تحقیق کنیم که زینب بزرگتر بود یاام کلثوم (علیها السلام) حالا مثلا می‏خواهی چه کنی؟ علی اکبر 18 سالش بود یا 22 سال می‏خواهی چه کنی؟ بوعلی سینا چند کیلو بود؟ حسینیه جماران چند تا موزائیک دارد؟ مثلا می‏خواهی چه کنی؟ خیلی از تحقیقات تحقیق می‏کنند عمر را تلف می‏کنند سر یک چیزهایی که هیچ باری ندارند مادر شمر اسمش چی بود؟! سوالهایی می‏کنند حضرت عباسی در گزینش‏ها البته گزینش‏ها عوض شده اول‏های انقلاب یک سوالهایی می‏کردند که چه عرض کنم؟ آقا مرده را چطور می‏شورند؟ مگر من مرده شورم! حالا اگر من مرده را بلد نیستم بشورم آنوقت بی دین هستم ایدئولوژی رد می‏شود. قبر حر کجاست؟ نمی‏دانم مگر من… حر عمده‏اش اینست که توانست یک تصمیم بجا بگیرد در یک وقت خطرناک آنکه مهم است اینست که آدم در مقابل حق و باطل بتواند دل از باطل بکند و حر اینست حالا قبرش کجاست مادرش کیه قبلا چی بوده. سفرنامه می‏نویسند دل آدم را به هم می‏زند 3 بعداز ظهر وارد اتریش شدیم من چه خاکی به سرم کنم، حالا یا سه یا دو یا پنج یک قهوه خوردیم حالا یا قهوه یا چای من چه خاکی به سرم کنم، سپس پرواز کردیم رفتیم کجا خوب من چه خاکی به سرم کنم، سفرنامه‏ها 300 صفحه است ولی 30 صفحه بیشتر حرف به درد بخور توی آن نیست زندگی علما، ایشان در 18 کیلومتری کاشان متولد شد حالا 17 کیلومتری بود چی می‏شد؟ 10 کیلومتری بود چی می‏شد؟ از خانواده هایی بود که پدرش نجار بود حالا پدرش قصاب بود ما چه خاکی به سرمان می‏کردیم درشمال شرقی کاشان حالا جنوب غربی بود چه خاکی به سرمان می‏کردیم. آقا من این کتابها را می‏خوانم وحشتام می‏گیرد از بس که این حرفهای غیر ضروری توی آن هست.
 حالا فهمیدیم که چرا دعایی که هر روز پیغمبر (صلی الله علیه و آله) می‏خواند یعنی سالی 365 بار پیغمبر (صلی الله علیه و آله) این دعا را می‏خواند می‏گفت «اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع» خدایا پناه می‏برم به تو از علم بی خاصیت. یک کسی آمد پهلوی من گفت آقای قرائتی می‏توانی به من یک عمره جایزه بدهی؟ گفتم که چه کرده‏ای؟ اول که من رئیس عمره نیستم اما حالا فرض کنم عمره دارم، تو چه کرده‏ای؟ گفت من قرآن را از این طرفی می‏خوانم هر که از این طرف حفظ است من از… گفتم راست می‏گویی، گفت والله مثلا می‏گفت «ضالین مستقیم، نستعین…» از این طرف می‏خواند من لای قرآن را باز کردم دیدم این خیلی زحمت کشیده خورد کرده خودش را این رقمی بعد گفتم به نظر من جنابعالی خلی گفت چرا؟ گفتم قرآن برای پنج تا کار نازل شد 1-تلاوت اول همه باید تلاوت کنی چون می‏گوید (فاقرا) قرائت کنید بعد از تلاوت می‏گوید تدبر فکر کن روی آن بعد از اینکه فهمیدی می‏گوید عمل بعد از عمل می‏گوید به دیگران برسان تبلیغ قرآن نازل شد برای چی؟ 1-تلاوت 2-تدبر 3-عمل 4-تبلیغ.
 البته کسی هوش اش خوب است حفظ هم بکند عیبی ندارد من سفارش برای حفظ نمی‏کنم ولی حفظ کار خوبی است حفظ قرآن کار خوبی است اما اینکه بگوئیم این آیه سطر سوم کلمه نهم تشدید هیجدهم ولله به صد و بیست و پنج هزار پیغمبر انحراف است اسمش هم بگذاری پژوهش… بنده در یک جلسه‏ای دعوت شدم در یک سالن اجتماعاتی جایزه بدهم نفر هفتم که جایزه می‏دادم گفتم ببخشید ما را آورده‏اید اینجا جایزه بدهیم چه کرده‏اند اینها؟ گفتند کارهای پژوهشی، تحقیقی قرآن، ایدئولوژی گفتم بابا اسمش زیاده به من بگو چه کرده‏اند من را گرفتار این اسم‏ها نکن گفت کارهای فرهنگی، ایدئولوژی، پژوهشی گفتم بابا ولم کن چه کرده‏اید؟ آخرش فهمیدیم رئیس این جلسه گفته توی قرآن آیه‏ای است 11 تا (قاف) دارد از اول تابستان تا آخر تابستان یک مشت جوان رفته‏اند قاف شماری ببینید چه به روز قرآن آمد؟ «فی خوضهم یلعبون» اسمش را می‏گذارند پژوهش… به اسم پژوهش دارد منحرف می‏شود.

هدر دادن عمر، ظلم به خود

مواظب باشید ظلم به خودتان نکنید به عمرتان ظلم نکنید آقا موسیقی حلال است یا حرام؟ بابا اگر تمام مراجع هم بگویند حلال است من گوش نمی‏دهم چون این خواننده… من می‏توانم یک دانشجو بشوم مغز یک کسی که می‏تواند دانشمند بشود در اختیار یک خواننده باشد ظلم است بابا شما یک نوار کاست بخرید هر صدایی روی آن ضبط نمی‏کنید من اجازه نمی‏دهم شما هر صدایی را روی آن ضبط کنید کار به حلال و حرامش هم… گیریم که حلال باشد مغر من حیف است ورزش ارزش است اما تماشای ورزش… من نگاه کنم تو ورزش کنی؟ من چه؟ هیچی مثل اینکه شما نگاه کن من پول‌هایم را می‏شمارم! خود ورزش ارزش است اما تماشای ورزش من برای شما هیچی، نشسته‏ای نگاه می‏کنی عمرتان را تلف نکنید ظلم به خودتان نکنید ظلم به عمرتان نکنید ظلم به بچه هایمان نکنیم. ظلم گاهی ظلم اعتقادی است «ان الشرک لظلم عظیم» «والکافرون هم الظالمون» گاهی در قضاوت است «من لم یحکم بما انزل الله» کسی اگر قضاوتش قضاوت خدایی نباشد «فاولئک هم الظالمون».

حزب گرایی، ظلم در مسائل سیاسی‏

گاهی ظلم در مسائل سیاسی است ببین می‏گوید اگر با من هستی تو بروی مجلس من را استاندار می‏کنی یا نه؟ تو بروی مجلس سیبیل ما چرب می‏شود اگر گاوبندی شیر را توی پستان تقسیم می‏کنند این ظلم است. حدیث داریم هر که نمره 16 را می‏بیند و می‏شناسد به نمره 5/15 رای می‏دهد خیانت کرده تو که می‏دانستی فلانی نمره‏اش 16 است چرا به نمره 15… بابا این خویش و قوم من بود رفیقم بود هم شاگردیام بود همسایه مان بود جزو حزب ما بود پس خدا نیست حزب است اصلا کسی که می‏داند معیارهای قرآن چیست به خط سیاسی خاصی در مقابل قرآن رای می‏دهد این مشرک است چون خدا گفته کسی که با این ملاک‌ها باشد با تقواترین، لایق‏ترین باسوادترین انقلابی‏ترین، درخشان… سابقه‏اش درخشان‏ترین یعنی سابقه‏اش بهترین سوادش بهترین خان… کسی که بهترین‏ها را سراغ دارد اما جزو حزب ما نیست می‏رود می‏گوید… ولو نمره 14 ولی از خودمان است او نمره 15 ولی از ما نیست کسی که… این هم باز ظلم است گاهی یک مسائل پیش می‏آمد می‏گفتند برویم ببینیم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) چه می‏گوید می‏گفت برویم ببینیم پیغمبر به نفع ما است یا ضرر ما اگر می‏دیدند قانون پیغمبر(صلی الله علیه و آله) به نفع آنهاست… آقا مگر تو دین نداری برویم هرچه آقا گفت چون خاطرش جمع است که مساله به نفع اش است اما اگر گفت که برویم خانه آقا می‏بیند اگر آقا برویم آقا به نفع این حکم نخواهد داد خواهد گفت خیلی خوب آقا روی چشم ما خوب خودمان هم قوانین بین الملل هست و نمی‏دانم سازمان ملل هست و قوانین حکومتی هست و بالاخره وجدان اجتماعی هست وتمدن بشری هست و از همه تمدن بشری، وجدان انسانی در مقابل قانون خدا، هر که هرچه می‏خواهد بگوید بگوید قرآن راجع به زن چی گفته ما حکم خدا را پیدا می‏کنیم هرکه هرچه می‏خواهد بگوید راجع به استاد چی گفته راجع به شاگرد چی گفته راجع به جنگ چی گفته راجع به صلح چی گفته. دنیا محکوم کند توی اینترنت‏ها بیاید نیاید علیه ما بشاند نباشند «قل الله ثم ذرهم» بگو خدا باقی را بریز دور آنهایی که یک عمری عقب آنها دویدند چی شد؟ چقدر جوان تکه تکه شد به خاطر صدام، صدام چه خدمتی کرد به شما چقدر آدم نابود شدند به خاطر شاه، شاه چه خدمتی کرد آمریکا چه خدمتی کرد والله دیگران خدمتی نخواهند کرد قرآن می‏گوید «ان یکن لهم الحق» اگر به نفع شان باشد حق «یاتوا الیه مذعنین» با اذعان می‏آیند اما اگر علیه او باشد یک خورده سنگین است «ا فی قلوبهم مرض» قرآن می‏گوید در قلب اینها مرض است «ام ارتابوا» یا شک دارند «ام یخافون» یا می‏ترسند «ان یحیف الله رسوله» می‏ترسند خدا و رسول مثلا به اینها ظلم کند. اینها چه فکر می‏کنند که می‏گویند حالا قانون اسلام را ول کنیم برویم سراغ قانونهای دیگر. بدترین ظلم‏ها چه ظلمی است؟ سه تا ظلم داریم که از همه بدتر است 1-ظلم به ضعیف بدترین ظلم است ظلم به ضعیف. ظلم به آدم‏های با شخصیت آدم هایی هستند محترمند توهین به آدم‏های محترم بدترین ظلم است ظلم به کسی که تسلیم است می‏گوید آقا اختیار با شماست حالا که این گفته اختیار با شماست آقا هرچه خودت می‏دانی قیمت کن من نرخ را نمی‏دانم برو قیمت کن هرچه هست بردار می‏گوئیم خوب حالا که این تسلیم است برویم ارزان قیمت کنیم بابا از فقر می‏خواهد خانه‏اش را بفروشد می‏گوئیم خوب حالا که مجبور است بفروشد ما هم هی نرخ را بیاوریم پائین این فعلا چاره‏ای ندارد جز اینکه به ما بفروشد حالا که چاره‏ای ندارد جز به ما بفروشد ما هم تا می‏توانیم… یا یک خانه‏ای است مثلا می‏دانیم که این پارچه برای ایشان خوب است می‏گوئیم حالا که اینطوره بکشیم بالا قیمت را ظلم کسی که مستسلم است یعنی حالا راه به جایی ندارد تو هم از این راه به جایی ندارد سوءاستفاده می‏کنی بدترین ظلم، کسی است که خیال کند ظلمش عدالت است این خیلی مهم است بعضی سرشان را از ماشین در می‏آورد آی فلان! یک چیز بدی می‏گوید می‏گوئیم داداش این حرفی که به او زدی زشت بود گفت آقا این فحش برای اینها از نان شب واجب‏تر است ای بابا! بعد هم می‏گوید این حقش است. اسم فحش را می‏گذارد حق اسم فحش را می‏گذارد نان شب بدترین ظلم اینست که آدم ظلم بکند بعد هم خیال بکند که کارش درست است.

ظلم به فکرو فرهنگ، در ژست علم گرایی

ظلم به فکر، می‏تواند یک جوری حرف بزند که مردم بفهمند مخصوصا یک جوری حرف می‏زند که مردم نفهمند یکی از مشکلاتی که ما با بعضی از نویسندگان داریم اینست می‏گوئیم آقا جان روان بنویس می‏گوید اگر روان بنویسم خواهند گفت کتاب چی؟ علمی نیست ما یک خورده عبارتها را پیچ می‏دهیم که بگویند ه ه!! دنبال چی چی می‏گردیم؟ یک لقمه نان خدا به سگ‏های ولگرد روزی می‏دهد خدا به سوسکهای روزی می‏دهد من برای یک لقمه نان اینقدر بازی با مردم، نکنیم. یک کسی به من می‏گفت آقای قرائتی تو توی تلویزیون خیلی ساده حرف می‏زنی می‏گویی حالا بگو در این مقطع حساس خوب در این مقطع حساس هم یعنی حالا می‏گوید نه شما می‏گوئید همینطور که پیش می‏رویم این خیلی قهوه خانه‏ای است بگو در روند تکاملی تاریخ می‏شود علمی آقا تو را به حضرت عباس ولم کن. می‏گوئیم آقا روان بنویس این کاشی کاری‏ها روان بنویس که هر کسی می‏آید توی مسجد بفهمد خطر کوفی خط سیخی میخی از مردم گدا پول می‏گیریم احیا خط کوفی می‏کنیم مردم هم آداب مسجد را بلد نیستند گیریم آقا گیریم «فی خوضهم یلعبون» به اسم تحقیق داریم ور می‏رویم بسیاری از درس هایی که می‏خوانیم بار ندارد بسیاری از پولهایی که خرج می‏کنیم بار ندارد بسیاری از پولها و بسیاری از وقتها هدر می‏رود اینها ظلم به خودمان است. «ظلمت نفسی» که در دعای کمیل می‏خوانیم، ظلم کردم به خودم می‏توانستم از دقیقه‏های عمرم، لیسانس‏های ما بیش از لیسانساند می‏توانستند علاوه بر لیسانس هفته‏ای یک کتاب هم مطالعه کنند شما باید شماره تلفن یک اسلام شناس در جیب تو باشد یکوقت یک شبهه‏ای داری سوال کن اگر با یک عالم ربانی، عالم ربانی یا هر کسی که دوستش داری با یک عالم ربانی اگر تماس نگیری ممکن است با یک اشکال شما را از اسلام جدا کنند از عقیده جدا کنند تو را ممکن است ضربه فنی کنند از نظر فکری و اعتقادی یک شماره تلفن داشته باش از توی خانه ات بگو الو آقا ببخشید یک شبهه‏ای یک کسی توی ذهنم انداخته جوابش را توی تلفن برای من بگو اگر دستتان توی دست یک اسلام شناس متقی نباشد به خودت ظلم کرده‏ای یعنی دین تو در معرض دزد و خطر است کسی که اگر طلا دارد درش را قفل نکند به طلاها ظلم کرده مغز شما طلاست نگذار مغزت را بدزدند نگذار فکرت را بدزدند نگذار عفت ات را بدزدند عفت برای دختر سرمایه است اگر عفت را دزدیدند ظلم به شما کرده‏اند.
 خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) وقتی که کلاه سرمان می‏رود خودت یک نهیب غیبی به ما بزن خودت ما را بیدار کن «نبهنی لذکرک فی اوقات الغفلة» آن وقت هایی که ما غافل می‏شویم البته اسم هایش قشنگ است توی مسجدها ولخرجی می‏کنیم می‏گوئیم چرا این همه خرج کرده‏ای؟ می‏گوید شعائر مذهبی فکر می‏کنند که اگر بگویند شعائر مذهبی دیگر ولخرجی‏ها حلال می‏شود می‏گوئیم توی اداره چقدر خرج کرده‏ای توی یک اداره می‏روی می‏بینی همه میزها چرخ دارد بابا این آقا روزی 8 ساعت می‏خواهد بنشیند روزی 8 ساعت میز چرخ دار طوری نیست اما یک سالن درست می‏کنند هر دو ماه یک ربع می‏خواهد یک کسی بنشیند گرانترین صندلی‏ها می‏گوئیم چرا؟ می‏گوید اینجا جزو چیز… عزت نظاممان است یک دزد را گرفتند لباس‌هایش را لباس چی… گفتند چرا؟ گفت ببین این زیر زمین توی این تولیدی لباس تولید می‏کرد مارک خارجی می‏زد من دیدم این تضعیف جمهوری اسلامی است که تولید است ولی درعوض… من چون دیدم تضعیف نظام است در عوض لباسش را دزدیدم به اسم تضعیف نظام به اسم دیپلمات به اسم شعائر مذهبی، زنها توی خانه چقدر ولخرجی می‏کنند می‏گویند آبرو داری داریم این فکر می‏کند مثلا آبرویش به اینست که شوهرش از همه بانکها قرض کند از همه بانکها قرض کند چه خبره؟ آبرو داری دارد حالا آبروی شوهرش هم رفت، رفت من پز بدهم به اسم دیپلمات، حفظ نظام، شعائر مذهبی اینها الفاظی است که زیر سایه الفاظ داریم به بیت المال و به عمرمان ظلم می‏کنیم خدایا وقت‏های خطرناک دست ما را از هر رقم انحراف بگیر و همه ما را حفظ بفرما.
ظلم هایی که کرده‏ایم خدایا ما را ببخش.
خدایا ایمانی قوی به ما بده که وقت گناه آن ایمان قوی ما را حفظ کند.
(و السلام علیکم و رحمة الله)
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 190
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست