responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1875

موضوع: شعور در هستي-1

تاريخ پخش: 6/10/69

بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحثي امروز داريم براي بعضي نو است و آن اين است كه هستي مي‌فهمد و عبادت مي‌كند. ما خيال مي‌كنيم كه ما و فرشته‌ها عبادت مي‌كنيم، اما خداوند مي‌فرمايد كه هر موجودي در اين جهان عبادت مي‌كند.

1- شعور و عبادت تمام هستي

كل هستي شعور دارد وحشت نكنيد از شنيدن اين حرف (أَلَمْ تَرَى أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ) (نور /41) پيغمبر نمي‌بيني كه هر كس در آسمانهاست و هركس در زمين است و پرنده تسبيح خدا را مي‌گويند. همه موجودات وقتي نماز مي‌خوانند اطلاع از نماز هم دارند. ممكن است يك كسي كاري مي‌كند اما حاليش نباشد مثل ساعت كه مي‌گردد اما حاليش نيست. قرآن مي‌فرمايد: حاليش است. يعني علم دارد به نماز و سبحان الله، هستي عبادت مي‌كند و به كار خودش هم آگاه است عبادت آگاهانه مي‌كند اينطور نيست كه مثل مجسمه سجده كند، ولي حاليش نباشد.
در كائنات عبادت هست فقط اين انسانها هستند كه وصله ناهمرنگ هستي هستند بعضي از آنها عبادت نمي‌كنند (إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ) (ص /18) ما كوه را مسخر كرديم بعد مي‌گويد اين كوهها سبحان الله مي‌گويند چطور ما نمي‌فهميم؟ مي‌فرمايد تسبيح دارند ولي شما نمي‌فهميد (تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا) (اسراء /44) هيچ چيزي نيست مگر اينكه تسبيح مي‌كند ولي شما تسبيح آنها را نمي‌فهميد.
(سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) (حشر /1) اين آيه سه مرتبه تكرار شده است كه آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح خدا را مي‌گويند.
در اين هستي همه چيز تسليم خداست، جز من انسان. در اين هستي همه چيز در حال تسبيح هستند جز من وصله ناهمرنگ هستي آدمهايي هستند كه تسبيح نمي‌گويند. كل هستي در مدار عبادت است. (يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا) (زلزله /4) اين آيه يعني اينكه زمين روز قيامت خبر مي‌دهد اخبارش را بيان مي‌كند پس پيداست خاك هم مي‌فهمد.
چرا گفته‌اند نمازتان را در جاهاي مختلف بخوانيد؟ جاهايي كه نماز خوانده‌ايد شهادت مي‌دهند اگر خاك شعور نداشته باشد كه شهادت نمي‌دهد (الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ) (يس /65) يعني مهر مي‌زنيم به دهان مجرم پوست بدنش حرف مي‌زند به پوست بدنش مي‌گويد «لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا» چرا عليه من حرف مي‌زني؟ مي‌گويد (قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) (فصلت /21) خدا من را به زبان در آورد اعضاي بدن شهادت مي‌دهند پا مي‌گويد مي‌دانم كجا رفتي دست مي‌گويد مي‌دانم توي سر كي زدي اينكه اعضاي بدن شهادت مي‌دهند بحث ما اين است تا ندانند نمي‌توانند شهادت بدهند پس همينكه قرآن مي‌فرمايد اعضاء شهادت مي‌دهند يعني مي‌دانند.

2- حضرت سليمان و شعور حيوانات

(فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا) (نمل /19) يعني سليمان از حرف مورچه خنده‌اش گرفت. جالب اينجاست كه مورچه دلش سوخت كه هم نوعهايش پامال نشوند آدم داريم از مورچه پست‌تر است هم نوع او پامال مي‌شود خم به ابرويش نيست (وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِي لَا أَرَى الْهُدْهُدَ‌ام كَانَ مِنْ الْغَائِبِينَ) (نمل /20) حضرت سليمان همين كه سان مي‌ديد احوال پرنده‌ها را مي‌پرسيد. اين خودش يك درس است براي مسئولين كه اگر سليمان هم شدي از پرنده غافل نشو، بعد مي‌گويد من چرا هدهد را نمي‌بينم نمي‌گويد هدهد كجاست، مي‌گويد من چرا خدمت شما نمي‌رسم، نمي‌گويد تو كجا بودي، يعني اگر با زير دستت حرف مي‌زني مودب حرف بزن،
حكومت سليمان خيلي قوي بود اما در حكومت سليمان هم يك مشت آدمها بودند كه دنبال شيطان مي‌رفتند. آخر بعضي‌ها مي‌گويند در جمهوري اسلامي چرا خلاف هست، قرآن مي‌فرمايد (وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ) (بقره /102) يعني وقتي سليمان حكومت مي‌كرد يك مشت دنبال شيطان مي‌رفتند. زمان حضرت مهدي(ع) هم زبان آزاد است و مردم اراده خواهند داشت يعني در زمان حضرت هم ممكن است دروغ بگويند ايشان خيال مي‌كند چون زمان امام معصوم است نسل گناه ور مي‌افتد.
(لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ) (نمل /21) او را شكنجه مي‌كنم اصلاً او را مي‌كشم مگر اينكه عذر موجهي بياورد كه چرا غايب است. از اين معلوم مي‌شود كه اخلاق خوب معنايش اين نيست كه آسان بگيرد. برود يا نرود كاري ندارد حضرت سليمان هم خوش اخلاق بود و هم حاضر و غايب مي‌كرد و هم اگر كسي غيبت غير موجه مي‌كرد گوش او را مي‌گرفت حكومت الهي هم گاهي شدت عمل دارد.
(فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ) (نمل /22) يكمرتبه ديدند هدهد آمد هدهد هم از قيافه سليمان فهميد كه ناراحت است فوري گفت يك چيزي بلدم كه تو هم كه سليمان هستي بلد نيستي اين خودش يك درس است كسي را تحقير نكنيد گاهي همين چيزي بلد است كه تو بلد نيستي، من از كشور سباء مي‌آيم (إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ) (نمل /23) زني آنجا ياد شاه است. سليمان خيال نكن كه فقط تو شاه هستي يك خانمي آنطرف هست كه همه چيزي دارد سليمان خيال نكن كه تو همه چيزي دارد. خيال نكن كه كاخ مال تو است آن خانم هم كاخ دارد.
(وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمْ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنْ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ) (نمل /24) آن خانم با دار و دسته‌اش خورشيد پرست‌اند و خدا پرست نيستند و شيطان كارهايشان را پهلوي خودشان قشنگ جلوه مي‌دهد خيال مي‌كنند خورشيد پرستي كار خوبي است، هدهد توي هوا مي‌پرد ولي مي‌فهمد كه كي روي زمين خدا پرست است و كي خورشيد پرست است.
در هستي حيوانات هم شعور دارند. مورچه شخصيت‌ها را مي‌شناسد، نسبت به همنوع هايش غيرت دارد. ما خيال مي‌كرديم كه هدهد يك پرنده الكي است نه خير من الكي هستم كه دنيا را الكي مي‌بينم. توي اين عالم خيلي خبرهاست.
ما رفته بوديم خانه يك شهيدي پدرش آمد گفت پسر من اهل كبوتر بازي بود به آنها عشق مي‌ورزيد. اين كبوتر را توي قفس كرده بود يك مدتي كه گذشت گفت چرا من براي كيف خودم اين پرنده را اسير كرده‌ام چون مي‌خواهم كه خودم كيف كنم حق پرواز را از يك پرنده گرفته‌ام. چرا بخاطر كيف خودم مردم را اسير كنم علاف كنم در قفسش را باز كرد و كبوتر را آزاد كرد بعد هم گفت خدايا من هم توي دنيا در قفس گير كرده‌ام من را هم آزاد كن رفت اسم نوشت و دوره نظامي ديد و رفت جبهه. مدتي گذشت كه شد ديديم كبوتر آمد ديديم كبوتر بچه‌مان است هي خواند و خواند آمد چند دور خانه پر زد رفت تاقچه و نشست پهلوي عكس و گردنش را به گردن عكس بچه‌مان مي‌ماليد. تا اين كار را كرد گفتيم بچه‌مان شهيد شده است همان زمان را يادداشت كرديم بعد فهميديم همان زمان بچه‌مان شهيد شده است.

3- توجه به شعور هستي درسي براي بندگان

توي اين عالم پرنده مي‌فهمد كه كي شهيد مي‌شود اگر شك داريد قرآن مي‌فرمايد كه هدهد مي‌فهمد كه كي خداپرست است. خدا مي‌داند كه چقدر زشت است پرنده‌ها شهادت بدهند كه ايشان شب‌ها پنج ساعت چرت و پرت گفت يك ركعت نماز نخواند اين شرمندگي است.
شرمندگي است كه همه خروسها اول وقت بخوانند و انسان در طول تاريخ اول اذان خواب باشد، اين شرمندگي است (فَإِنْ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسْأَمُونَ) (فصلت /38) گاهي مي‌فرمايد اگر شما نماز نمي‌خوانيد نخوانيد فرشته‌ها مي‌خوانند گاهي هم مي‌گويد بابا از مرغ و خروس پست‌تر نباشيد.
سگ چند تا استخوان چرب كه خورد به صاحبخانه و بچه‌هاي صاحبخانه كاري ندارد. سگ شعور دارد.
فرس يعني اسب چون تيزهوش است به آن فرس مي‌گويند فرس از فراست است. يك نفر از محققين مي‌گفت وقتي امام حسين(ع) تير خورد اسب فهميد كه آقا تير خورده است و ديگر رمقي ندارد آمد توي گودي كج شد بدن مقدس امام را بالاي گودي گذاشت بعد از گودي اسب آمد بيرون بدن امام سُر خورد و رفت توي گودي افتاد كه زير دست و پا نيفتد اسب تيز هوش است.

4- شعور هستي و برخورد گوناگون انسان‌ها

مردم چهار دسته هستند هم مي‌فهمند و هم باور مي‌كنند مثل حضرت سليمان كه حرف هدهد را فهميد حرف مورچه را فهميد. اولياي خدا اينطوري هستند. عده‌اي از مردم نه مي‌فهمند و نه باور مي‌كنند مي‌گويند علم همين است كه من مي‌فهمم چون من صداي بلبل را نمي‌فهمم پس با هم حرف نمي‌زنند، دنياي حيوانات دنياي عجيبي است. گوسفند از بچگي ممكن است گرگ را نديده باشد اما تا گرگ را مي‌بيند از خودش عكس العمل نشان مي‌دهد. شناخت دارد از حيوان گاهي دست به عمل ابتكاري مي‌زنند مار از درخت بالا مي‌رود سراغ لانه پرنده از پرنده هيچ عكس العملي از خودش نشان نمي‌دهد تا اين دهانش را باز مي‌كند يك تيغ مي‌زند توي دهان اين و اين هم برمي‌گردد. يعني قشنگ مي‌فهمد كه اين دشمن است و سراغ جوجه‌ها مي‌آيد بايد برود يك تيغ بردارد و زير نوك‌اش پنهان كند نشانه گيري كند دنياي عجيبي است.
بعضي مي‌فهمند اما باور نمي‌كنند مي‌فهمند كه اين معجزه بود اما زير بار نمي‌روند مي‌دانستند اين پيغمبر همان پيغمبري است كه در تورات و انجيل است اما باور نمي‌كردند. بعضي‌ها نمي‌فهمند اما باور مي‌كنند مثل مومن، ما صداي پرنده‌ها را نمي‌فهميم اما اگر قرآن مي‌گويد اينها با هم حرف مي‌زنند با اينكه ما نمي‌فهميم اما قبول مي‌كنيم. هواي همدان نمي‌دانيم چند درجه است اما اگر راديو گفت من قبول مي‌كنم امام صادق(ع) كه از راديو مهم‌تر است. يك گوينده مي‌گويد شما قبول مي‌كنيد ما اگر چيزي را نمي‌بينيم نفي نكنيم.

5- شعور عالمانه هستي

كل هستي شعور است (وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) (بقره /74) بعضي سنگ‌ها از خوف خدا پائين مي‌افتند در جايي ديگر مي‌فرمايد كه خشيت خدا مخصوص علماست (إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ) (فاطر /28) خشيت فقط مال علماست يعني سنگ هم از علماست، سنگ هم در نوع سنگي خودش يك نوع شعوري دارد مثنوي شعر قشنگي دارد مي‌گويد:
ما سميعيم و بصيريم و خوشيم *** با شما نامحرمان ما خاموشيم
يعني آنتن شما نمي‌گيرد اولياي خدا صداي ما را… (كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ) (نور /41) خودشان مي‌فهمند كه صلاة و تسبيح دارند شما نمي‌فهميد. آياتي داريم كه در حال سجده هستند آياتي داريم (كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ) (روم /26) كل هستي در حال قنوت است در حال تسبيح است. اين انسان است كه هستي را به باد فنا گرفته است و در عالم بي خيالي است قرآن ناله مي‌كند كه تو در دنياي باشعور هستي. پوست بدن كه شهادت مي‌دهد بايد ببيند كه بتواند شهادت بدهد. زمين كه شهادت مي‌دهد… زمان شعور دارد امام سجاد(ع) در دعا مي‌فرمايد: سلام بر تو‌اي ماه رمضان، پيداست زمان شعور دارد.
مكان شعور دارد. كل هستي شعور دارد كل هستي مقدس است نكند كه كل هستي در حال عبادت باشند و ما فراموشكار نكند كه ما وصله ناهمرنگ هستي باشيم.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1875
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست