responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1585
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی‏

بینندگان عزیز بحث را در ایامی می‏بینند که هم روزگار کارگر و هم کارگر معلّم، و هم روز معلّم، و هم شب اربعین آقا امام حسین (علیه السلام). کار ارزش دارد. عده‏ای خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدند؟ از آنها احوال کرد یک نفر گفت: من کار نمی‏کنم، تا گفت من کار نمی‏کنم امام صادق (علیه السلام) فرمود: از پیش چشم من افتادی – یعنی آن کرامت قبلی را دیگر نداری. (ام السلمه همسر پیامبر (صلّی الله علیه و آله وسلم) کار می‏کرد، گفتند تو زن پیامبری نباید کار بکنی، فرمود: همه باید کار بکنند، زن پیغمبری ندارند. آدم بیکار بستر فتنه است، زن پیغمبری ندارد. آدم بیکار بستر فتنه و فساد برایش فراهم است.
– امام باقر (علیه السلام) داشت کار می‏کرد یه کسی آمد نصیحتش کند. گفت: آقا تو پسرها پیامبر، امام چرا کاری می‏کنی؟ الان اگر عزرائیل بیاید در چه حالی هستی، فرمود: در بهترین حال‏ها، من افتخار می‏کنم که کار می‏کنم. منتهی کار گاهی بازوئی است و گاهی فکر، یعنی یک طلبه و یک دانشجو، معلّم و استاد دانشگاه. کارها فرق می‏کند اما انسان بی کار نباید باشد. به همه کارگرها سلام عرض کرده و دستشان را می‏بوسیم خدا همه تان را حفظ کند یک صلواتی بفرستید اما روز معلّم و یادی از شهید مطهری (ره) بگوئیم جمله‏ای را وارد بحث شویم. مرحوم مطهری (ره) هنوز بعد از 22 سال مشابه پیدا نکرده در جمهوری اسلامی ایران، هم کتاب‏ها و هم نوارها و هم فکرش و پاسداری از مکتب و به گردن همه ایرانیها که حق دارد که حق خصوصی هم به گردن من دارد. شاید 20 دفعه ایشان تشریف آورد منزل ما و خیلی مرا مورد تفقد قرار می‏داد و اون کسی که روز اول انقلاب رفت خدمت امام خمینی (ره) و تلاش کرد با صدا و سیما که من رفتم به صدا و سیما مرحوم مطهری (ره) بود. الان 22 سال است توی تلویزیون اگر از ما، بنده که کسی نیستم. حدیثهایی که از امامهاست و آیات چیزی یاد گرفته‏اند به زبان بنده اینها همه با یک واسطه مدیون مرحوم مطهری (ره) هستند. روحش شاد، من سفارش می‏کنم همه دانشجوها و فرهنگی‏ها قانع نشوید به تحصیل و کلمه فارغ التحصیل روی خودتان نگذارید هفته‏ای، دو هفته‏ای یکی از کتابهای مطهری (ره) را مطالعه کنید و حتی اگر هم مطالعه کرده‏اید، دوباره مطالعه کنید، بهترین کتاب است، خداوند انشاء الله روح ایشان و همه شهداء و ایشان را از همه ما راضی کند. و معلّمی که هر که حالا روز معلم است به شما بگویم که ممکن است از جاهای دیگر پول بیشتری باشد امّا قدر معلّمی را داشته باشید. من نمی‏دانم این را برای شما گفته‏ام یا نه، ولی خوب به مناسبت روز معلم بگویم. یک روز دکتر بهشتی (ره) زنگ زد گفت: می‏خواهم تو را ببینم، تشریف آوردند منزل، گفت: قرائتی تو یک خوبی داری و یک بدی، من از خوبی تشکر و از بدی تشکر، هشدار می‏دهم، خوبی اینکه در معلمی تو یک چیزهایی را خدا بهت داده، در معلّمی تعبیر قهرمان کرد. قوی هستی من خودم معلّمی کرده‏ام من این معلّمی را برای تو تبریک می‏گویم. بدی اینکه می‏ترسم دست از این گچ و تخته سیاه برداری، از این شغل معلّمی دست برداشته و بروی وزیر و وکیل شوی، سفیر، یک پستی بگیری، یا بچه‏ها را ول کنی بروی سراغ پیرها. من دغدغه دارم که تو، و لذا هر چه خرجت هست. بگو چقدر خرج داری من ماه به ماه به تو… به فکر زندگی نباش که سراغ غیر این کار بروی.گفتم: از چی می‏خواهی بدهی، گفت: از سهم امام گفتم: نه از سهم امام باید خیلی با احتیاط خرج کرد و من می‏ترسم نتوانم با احتیاج خرج کنم و زندگی‏ام شاید خیلی زاهدانه نباشد حالا اشرافی نیست می‏ترسم زاهد هم نباشم، ولی من این قول را به شما می‏دهم حالا که از تهران تشریف آورده‏اید قم منزل ما پا گذاشته‏ای روی چشم ما من به افتخار اینکه مهمان ما هستی من به شما قول می‏دهم انشاءالله تا آخر عمر دست از گچ و تخته سیاه بر ندارم و هر پستی و مقام و پولی هم سراغم آمد رد کنم و همین بچه‏ها باشند تخته سیاه، این قول را به مرحوم بهشتی دادیم.

تعلیم همراه با معنویت

معلمّی شغل خوبی است که بهشتی می‏گفت: رها کردن شغل معلّمی فاجعه است. معلم‏ها و اساتید دانشگاه خانم معلمها قدر خودتان را داشته باشید. منتهی این را هم به شما بگویم بگویم که اگر دیپلم و لیسانس را تربیت کنید که معنویت نداشته باشد او به نون و آب می‏رسد امّا شما برای قیامتت چیزی ذخیره نکرده‏ای، برای اینکه، آخر آدم لباس که می‏شوید. ضمن اینکه لباس را می‏شوید، دستهای خودش هم پاک می‏شود خودش هم یک ورزشی می‏کند. یعنی لباس را می‏شوید هم یک چیزی گیر خود لباس می‏آید. یعنی یا پول می‏گیرد یا عرق بدنش در می‏آید یا دستش پاک می‏شود. شما اگر می‏خواهی لیسانس و دیپلم درست کرده و یک چیزی هم برای قیامتتان باشد. معنویّت را جدّی بگیرید، دیپلم و لیسانس بی معنویّت آخرش می‏شود بمباران افغانستان، عراق و ایران، اگر می خواهید فردا خطری برای ایران پیش آمد بچه هایتان فرار نکنند به مردم و وطنشان عشق بورزند باید معنویّت را پر رنگ کنیم، تخصص تنها کافی نیست می‏فرماید: «من بعد ما جاء هم العلم» یعنی با اینکه با سواد بود منحرف شد. سواد داشت، بلعم باعورا خیلی دانشمند بود «آتیناه آیاتنا» قرآن می‏فرماید: ما آیات الهی را بهش دادیم امّا: «فانسلخ منهما» معنویّت نداشت. خودش را به فرعون فروخت. الان دانشمندان بسیاری هستند که تخصصهای بالایی را دارند. اما خودشان را با دلار به ابر قدرتهای جهان و جنایتکار می‏فروشند، تحصیل کرده خود فروش تربیّت نکنید. یاد گیرید شب اربعین است بحث را گوش می‏دهید امام حسین (علیه السلام) بارها گفته‏ام بدنش سوراخ، سوراخ شد امّا نگذاشت عزّتش سوراخ بشود. زیر سم اسب رفت امّا زیر بار زور نرفت. اگر تحصیل کرده است به مسائل معنوی به خصوص به نماز عنایت داشته باشید. خداوند انشاءالله همتان را حفظ کند من روز کارگر را به کارگران عزیز و روز معلّم را به همکاران عزیز تبریک می‏گویم، اما بحثی که می‏خواهم داشته باشیم آغاز کنیم با یک صلوات (صلوات حضار)

علامت مؤمن، زیارت اربعین

خوب شب اربعین، مؤمن چند تا علامت دارد: یکی اینکه انگشترش را دست راستش می‏کند. حدیث داریم، یکی اینکه زیارت اربعین را فراموش نمی‏کند. در عراق، خودِ مردم عراق زیارت اربعین از زیارت عاشورا برایشان مهمتر است. شلوغترین روز در کربلا روز اربعین است و علامت ایمان است حالا که ما نمی‏توانیم برویم کربلا یک سلام بدهیم به امام حسین (علیه السلام) هیچ اشکالی ندارد و امام حسین (علیه السلام) شهید است و زنده است و سلام که می‏کنید الان از توی اطاق امام حسین (علیه السلام) به شما توجّه کرده و سلام گرم می‏دهد. پس من سلام می‏کنم بحث را می‏گوئیم: السلام علیک یا ابا عبدالله…(جواب حضار) و علی الارواح التی… حلّت بفنائک یعنی حسین جان سلام برتو بر درّهایی که کنارت پرپر شدند. «علیک منی،… سلام الله… ابداً… ما بقیت… و بقی اللیل والنهار…» یعنی تا من هستم تا شب هست تا روز هست درود و سلام برتو. «ولا جعله الله آخر العهد منّی… لزیارتک… السلام علی الحسین… و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین».خوب این سلامی به آقا امام حسین (علیه السلام) بود، یکی از جملاتی که در زیارت امام حسین (علیه السلام) است این که می‏گوییم: حسین جان «و هذا» این عاشورا صحنه‏ای بود که براهل آسمانها هم گران آمد. آیا مثلاً اهل آسمانها برای امام حسین (علیه السلام) عزا دارند. محتشم کاشانی می‏گوید که: سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است – یعنی مثلاً رابطه‏ای است که امام حسین (علیه السلام) رشته‏ها درشان دگرگونی ایجاد می‏شود، مثلاً بین ما و آسمان رابطه‏ای هم هست یا نه؟ یک بحثی را می‏خواهم بگویم به نظر خودم این بحث نو و ابتکاری است به ذهنم آمد چیزهایی را، با کمی انس با قرآن داشتم جمع کردم که اصولاً یک رابطه‏ای بین زمین و آسمان هست. رابطه‏های مهم، پس موضوع بحثمان این باشد. صلوات هم بفرستید(صلوات حضار)

آسمان، کلاس اهل بیت

– رابطه آسمانیان با زمینیان: ما گاهی وقتها خبری که توی ایران می‏شود می‏گوئیم در مجله‏های خارج هم چاپ شد همین که بفهمیم اینجا یک چیزی موجش کشوری دیگر رفته خیلی رویش حساب باز می‏کنیم و می‏گوئیم این بین المللی است. جهانی است و در همه دنیا می‏گویند حالا یک چیزی موجش در آسمانها باشد. رابطه‏ها را من یک نمونه‏اش را بگویم.
1-آسمان برای اهل زمین کلاس است. این یک مسئله است. قرآن می‏گوید: آسمان کلاس زمینیان. قرآن می‏فرماید: «یتفکرون فی خلق السموات». به عاشیه گفتند: چه خاطره خوشی از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) داری گفت: همه خاطره هایش زیبا ولی یک خاطره‏اش که خیلی زیبا بود که سحرها می‏آمد به طرف آسمان نگاه می‏کرد: «ان فی خلق السموات… آیات آخر سوره آل عمران: «ان فی خلق السموات والارض و اختلاف اللیل و النهار»، در آفرینش آسمانها و زمین، پی در پی بودن زمین و آسمان حرکت کرات آسمان در مدارهای خود اینها: «لایات لاولی الالباب»، «الذین یتفکرون فی خلق السموات والارض» در آفرینش هستی خیلی مهم است. شما یک ماشین قشنگ را حساب کن. یک جادّه صد کیلومتری را حساب کن. جاده و ماشین و راننده نمره‏اش 20 می‏گوئیم جناب راننده ببخشید یک قولی به ما بده، ما می خواهیم صد کیلومتر حرکت کنیم از این نقطه که حرکت می‏کنیم سرِ دقیقه و سرِ ثانیه به اینجا (مقصد) برسی هر چه هم جادّه و راننده و ماشین خوب باشد سرِ دقیقه جرأت نمی‏کند به ما قوا بدهد می‏گوید: باید 5 دقیقه تأخیر کم و زیاد. امّا کره بزرگ در مسافت بزرگ (طولانی) شما می‏گوئید در فلان ثانیه سال تحویل می‏شود. یعنی این کره بزرگ در فضای بزرگ در ثانیه به مقصد می‏رسد. در جادّه کوچولو و چرخ کوچولو قول نمی‏دهد که به موقع برسد. چطور کره بزرگ در فضای بزرگ بدون راننده، شما قول می‏دهید.
مگر می‏شود این هستی بدون خدا باشد. یک لاستیک که خدا دارد، یعنی راننده دارد قول نمی‏دهد، چطور کره بزرگ را شما روی آن قول می‏دهی بله آسمان کلاس زمینیان است.
2-آسمان سرچشمه رزق است: قرآن: «و فی السماء رزقکم و ما توعدون» رزق شماها در آسمانهاست. حتی آن هم که از زمین برمی داریم مثل گندم، بارانش از آسمان است، نورش آسمان است.
3-کرات آسمانی وسیله شناسایی زمینیان هستند: قرآن: «وبالنجم هم یهتدون» کشتی‏ها در اقیانوسها که هیچ علامتی نیست از طریق ستاره‏ها راه را در می‏یابیم‏.
4-کرات آسمانی در خدمت بشر هستند: قران: «سخّر لکم الشمس قم» خورشید برای شماست، ابرو باد و خورشید – همه مال شماست آسمانی‏ها در خدمت شما هستند، البته نگوئید آقای قرائتی این حرفها چه فایده‏ای دارد؟ وقتی آدم می‏نشیند ببینید خورشید برای من می‏تابد، کره زمین و هستی برای من پس من نشسته‏ام چی چی گوش می‏دهم، این آهنگ چه فایده‏ای دارد، کلِّ هستی مالِ من و من مالِ این آهنگ. کلِّ هستی مالِ من و من برای اینکه عمرم را تلف کنم، انسان اگر بفهمد، یک وقت آدم خودش را نمی‏داند. برای اینکه ارزش داشته باشد خوب. حتّی پرنده‏های آسمان الهام بخشند: هد هد آمد پهلوی سلیمان (علیه السلام) گفت: یک چیزی می‏دانم که تو نمی‏دانی، در فلان منطقه یک خانمی دارند به نام بلقیس تاج و تخت بزرگی دارند و خورشید پرست هستند. عجب یعنی پرنده‏های آسمان خبرنگار زمینیان می‏شوند. «الله اکبر» رابطه زمین و آسمان می‏گوید.

ایمان، فاتح درهای رزق آسمان

– اگر زکات ندهید «منعت السماء» اگر شما زکات ندهید آسمان بارانش را قطع می‏کند. رابطه ایست البته ممکن است ما رابطه‏اش را کشف نکنیم. ما مثل بچه می‏مانیم که می‏بیند راننده می‏آید سوئیچ می‏زند ماشین را روشن می‏کند اگزوزش دود می‏دهد. بچه نمی‏فهمد آخه این ماشین را روشن کرد چرا اگزوزش دود می‏دهد. ولی خوب یک مکانیک این ارتباطات را می‏فهمد. ما ممکن است نفهمیم، قرآن می‏فرماید که: اگر اهل آسمان‏ها «لوان اهل القری امنوا اتقوا» اگر مردم زمین اهل ایمان باشند. اگر اهل آسمانها «لفتحنا علیهم برکات من السماء» یعنی ایمان شما درِ آسمان را باز می‏کند. این را ممکن است کسی نفهمد ولی خوب به هر حال مسئله‏ای است که، توی هستی خیلی خبر است. (شیطنتهایی الان می‏کنند، مثلاً کفشی فرستاده‏اند برای یکی از این آقایان، در غیر ایران، یک مدّتی که این کفش را پاک کرده، موهای سرش ریخته. حالا این چه بوده (!؟) یعنی بشر می‏تواند یک همچین کارهایی بکند. شما الان می‏گوئید: انگشتر دستت است بلا دفع می‏شود. بعد می‏بینی آن برج بلندی که می‏سازند رویش الماس می‏گذارند. می‏گویند: این الماس فلان حادثه را از فلان برج برطرف می‏کند. یا کامیون دارها زنجیر می‏گذارند و می‏گویند: این زنجیر ماشین را از فلان حادثه دور می‏کند یک آدم عادی می‏گوید این زنجیر چه کار دارد به حادثه. ما نمی‏دانیم ولی رابطه هست. به همان دلیل که زنجیر خطر را از کامیون دور می‏کند و الماس خطر را از برج دور می‏کند. ممکن است این عقیق هم یک همچنین اثری داشته باشد. من زکات نمی‏دهم. قرآن می‏فرماید که: «ایّود احدکم» آیا دوست دارید یکی از شماها یک مشت بچّه خورد داشته باشید.
یعنی اگر به یتیم نرسی فردا به یتیمهایت نمی‏رسند. آه این آه اونجا می‏شود. یک رابطه‏ای است. به پیامبران می‏گفتند: فرقی نمی‏کند بگوئی یا نگوئی ما ایمان نخواهیم آورد «سواء علینا اوغطتام لم تکن من الواعظین»، «سواء علینا اجزعناام صبرنا» این فرق نمی‏کند مال آن فرق نمی‏کند.یک کسی خیلی آدم با تقوایی بود می‏گفت: من سعی کرده‏ام از اول عمرم گناه نکنم. یک خورده غرور گرفته بودش. شب خواب دید که روز قیامت شده و یک چوب خیلی بلند آوردند توی شکمش توی هوا همچینش کردند، این جیغ، جیغ، خیلی التماس کرد و ضجّه‏ای زد آوردنش پایین گفت: من چه کرده بودم؟ گفتند: یک روز یک مگس گرفتی یک چوب جارو کردی توی شکمش. این مگس هی همچی، همچی کرد و تو خندیدی ما نمی‏فهمیم چه خبر می‏شود. یک دل سوزاندی. دلی سوخته می‏شود: «زاغوا ازاغ الله» «فی قلوبهم مرضی فزادهم الله مرضا» اجمالاً یک رابطه هایی در هستی هست: گندم از گندم بروید، جو ز جو، توی این هستی هیچی حرام نمی‏شود.آبروی کسی ریختی آبرویت را می‏ریزند حساب دارد.
شاه وارد یک استانی شد. خوب بعضی از علما که انقلابی بودند برای اینکه استقبال شاه نروند از شهر می‏رفتند بیرون که اینها گیر نیافتند که بروند استقبال. خوب رئیس ساواک و اوقاف و اون استانداری تلاش می‏کردند که یک مشت معلّم هر جوری که هست جمع کرده و به استقبال ببرند، بعضی هم گیر کرده و بعضی هم خود شیرینی می‏کردند. یکی از این آقایانی که خود شیرینی کرد توی آن استان دبیر بود برای خود شیرینی به استقبال رفت با آخوندی دیگر وقتی شاه وارد شد گفت: شما و معرّفی شدند تک تک بعد رسید به این آقا گفت شما؟ گفتند: دبیر است، گفت اگر دبیر است چرا سر کلاس نیست برو سر کلاست. این می‏خواست پهلوی شاه خود شیرینی کند. شاه همین آقا را چی؟ تحقیرش کرد، از همان طریقی که می‏خواست عزیز شود ذلیل شد، خیلی هم همه نگاهش کردند. آبرویش رفت. به عکس یک پیر مردی که با زور می‏خواستند او را ببرند در حال نماز شب بود دردِ پا داشت گفت: نشسته بخوانم بعد پیش خود گفت: برای خدا نشسته بخوانی فردا مقابل شاه باید بایستی خجالت نمی‏کشی که برای خدا نشسته و برای شاه بایستی. به زحمت پا شد و نمازش را ایستاده خواند. فردا وقتی شاه به احوالپرسی او رسید گفت: شما بنشین، اگر برای خدا پا شدی برای شاه می‏نشینی و اگر رفتی پیش شاه عزیز بشوی از همان راه ذلیل می‏شوی) خیلی دنیا خبر است. همچنین خدا مو را از ماست بیرون می‏کشد، خدا خیلی حواسش جمع است. قرآن: «ان تکن مثقال حبّة فی خردل اوفی السموات اوفی الارض» اگر یک ذرّه (خردل) کار کردی، در عمق سنگهای کوه یا در اوج آسمان یا در عمق زمین. این قرآن است سه جمله اگر یک ذره کار کردی در عمق زمین (صخره) در عمق آسمان در عمق زمین و از نظر محکمی در وسط سنگها. قرآن می‏گوید: اگر یک ذرّه کار کردی در محکمی لابلای سنگها بود در اوج وسط آسمان و در عمق در قعر زمین، «یأت بها الله» خدا می‏آورد. «فمن یعمل مثقال…»، اینطور نیست که امام حسین (علیه السلام) را کشتند و رفتند، نمی‏دانید اینها به چه روز سیاهی افتادند، بعداً که مردم انقلابی خونشان جوش آمد ریختند آنهایی را که در کربلا نقش داشتند، پدر اینها را در آوردند. تکه تکه شان کرده، یعنی آب خوش از گلویشان، رفتند امام حسین (علیه السلام) را بکشند برای ملک ری تمام شد اون گذشت و اون هم گذشت نتنها رو سیاهی به ذغال ماند.

عروج پیامبر به آسمان، نزول فرشتگان درآسمان

آسمان کلاسی ویژه برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم): «سبحان الذی اسری بعبده، لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الاذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا» پیامبر می‏رود معراج برای اینکه دوره ویژه ببیند. فوق تخصص ببیند پیغمبر رفت معراج زمین‏ها می‏روند آسمان. پس از زمین می‏روند آسمان پیغمبر و از آسمان به زمین «تنزل الملائکه و الرّوح» یعنی فرشته می‏آید پایین – رسول می‏رود بالا، بده و بستان. خیلی دین قشنگی داریم. بشر را از خوراک و پوشاک و مسکن می‏برد کجا؟
حضرت عیسی (علیه السلام) را خداوند برد بالای آسمان «رفع الله» الان هم زنده است. چه جوری؟ بسمه تعالی بلد نیستم. طوری نیست چه جوری ندارد. خداوند می‏گوید: من بنده‏ام را بردم بالا. شما هواپیما را می‏بری بالا خدا بنده‏اش را می‏برد بالا، همین عیسی که رفته بالا برای اقتدا به امام زمان (علیه السلام) در زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) می‏آید پایین نازل می‏شود. قرآن می‏فرماید: «والعمل الصالح یرفعه» عمل صالح شما می‏رود بالا – باز از آسمان باران می‏آید پائین اصلاً کرات آسمان تکه تکه می‏شود برای شما، بله: یک عربی آمد خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) گفت: من شک دارم که تو پیامبر هستی یا نه همین الان این ماه دو نیم شود اگر شد من ایمان می‏آورم. قرآن می‏فرماید: «اقتربت السعت وانشقّ القمر»: ماه دونیم شد – گرچه اینها ایمان نیاوردند اما خداوند به خاطر ایمان انسان زمین و آسمان کرات آسمانی را دو تا…، رابطه بین آسمان و زمین: «لو انزلنا هذا القران علی جبل لرأیته خاشعاً متصدعا من خشیة الله» اگر وحی را که بر بشر فرستادم، قرآنی که بر بشر نازل شد اگر بر کوه نازل می‏شد، تکه تکه می‏شد. این‏ها که می‏گویم آیه قرآن و وحی است، تاریخ و شعر و خواب نیست. اگر قرآن بر کوه نازل می‏شد تکه تکه می‏شد. یعنی چه، یعنی من دینامیت هستم، یعنی من دنیای منفجره هستم، یعنی وحی آسمان می‏تواند کوه زمین را سوراخ کند، ایمان بشر می‏تواند ماه را دو نیم کند. چه ارتباطی، خیلی مهم است.
پس اگر در زیارت امام حسین (علیه السلام) شب اربعین بحث را گوش می‏دهیم، اگر داریم که: «و هذه مصیبة عظمت ما اعظمها…» چقدر مصیبت تو چه مصیبتی، که برای آسمانها هم سنگین بود. فرشته‏ها هم نمی‏توانستند تحمّل کنند. در آیه دیگر داریم که: «فما بکت علیهم» اصلاً آسمان بر این بشر گریه نکرد، بشر می‏تواند کاری کند که آسمان بهش بگرید، یا به او قهر کند. عمل من «الله اکبر» بشر هم اینطوریه، برای تقریب به ذهن.

رضایت مادر، شرط سعادت فرزند

جوانی از دنیا می‏رفت پیامبر (صلّی الله علیه و آله وسلم) بهش گفت: بگو لااله الاالله، هر کاری کرد نتوانست. پیغمبر (صلّی الله وعلیه و آله وسلم) دید دارد از دنیا می‏رود و دقیقه‏های آخر عمرش است. گفت: مادر ایشان کیه؟ یک خانمی نشسته بود گفت منم، گفت: ناراحتی از او، گفت: خیلی ناراحتم، بچّه بدی بود من از او راضی نیستم، گفت: علّتی که زبانش بند آمده برای اینکه تو مادرش ناراضی هستی، من پیامبرم به خونه شما آمدم و عیادت به خاطر من ببخش، زن گفت: باشد بخشیدم تا مادر بخشید. پیامبر (صلّی الله علیه و آله وسلم) گفت: بگو لااله الالله، گفت لااله‏الاالله زبانش باز شد، یعنی قفل شدن دل مادر، قفل می‏کند و باز شدن روح مادر زبان جوان را باز می‏کند، خیلی این دنیا خبر است. داریم که اگر آدم ستمگری را تعریف (تجلیل کردی توی شعر، برود، منبر، یک تملّق پائین منبر یک آدم فاجری را تعریف می‏کنند، داریم اگر در زمین یک آدم جنایتکاری را تعریف کردی «اهتّز عرش الله» عرش خدا به لرزه می‏آید. حدیث داریم: یک یتیمی که گریه می‏کند عرش خدا به لرزه در می‏آید. یعنی اشک این بچه عرش را می‏لرزاند. ستایش فاجر عرش را می‏لرزاند «اهتّزالعرش» حدیث داریم. آسمانی‏ها تعریف زمینی‏ها را می‏کنند. در جنگ احد فرشته گفت: «لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار» جوانمرد می‏خواهید علی و شمشیر می‏خواهید ذوالفقار. – یعنی از توی آسمان ندا بلند شد یعنی فرشته‏ای‏ها آنوقت آسمانیها در حقّ ما دعا می‏کنند. قرآن در دو جا می‏فرماید: «یغفرون لمن فی الارض» فرشته‏ها برای شما استغفار می‏کنند. و از طرفی زمینها هم برای فرشته‏ها دعا می‏کنند یا ایمان می‏آورند می‏گوید: آمن الرسول بما انزل» یا «والمؤمنون، یؤمنون بالله و ملائکته» یعنی ما که مؤمن هستیم باید به ملائکه ایمان بیاوریم. ملائکة آسمان در حقّ ما استغفار می‏کنند. بده و بستان است، ما به آنها ایمان آورده و آنها در حق ما دعا می‏کنند. چه بده بستانی است. پیامبر (صلّی الله علیه و آله وسلم) می‏رود بالا ملائکه می‏آیند پایین عیسی (علیه السلام) می‏رود بالا برای عیسی (برای امام زمان علیه السلام) میاید پایین، دعای ما می‏رود بالا فرشتهها می آیند پائین باران می‏آید پائین عمل صالح می‏رود بالا. بده و بستان در عالم هستی. بشر خودت را بشناسی. امیرالمؤمنین علیه السلام شعری است به آقا که می‏فرماید: تو فکر نکن یک انسان عادی هستی (خونه، ماشین، تلفن) تو با هستی رابطه داری با خدای هستی رابطه داری خودت را کم حساب نکن. خیلی تو بزرگی، یک کسی که می‏رود درس بخواند نهنگ های دریا در حقّش دعا می‏کنند. «الله اکبر» الان برای نفس شما نهنگ های دریا کار می‏کنند. هر نفسی که شما می‏کشی مدیون نهنگها هستیم. بارها من این را گفته‏ام: هر روز کلی ماهی در دریا می‏میرد، نهنگها ماهی مرده‏ها را می‏خورند. اگر یک روز(!!؟) ماهی مرده‏ها را نخورند آب دریا بدبو می‏شود و تنفس برای بشر سخت می‏شود. یعنی او برای اینکه ما نفس بکشیم ماهی مردهها را می‏خورد که آب دریا بدبو نشود وقتی نشد ما هم حق نفس کشیدن داریم، پس شما در هر نفسی به هر نهنگی به گردن ما) هر برگی که اکسیژن می‏سازد به گردن شما حق دارد چون اگر او اکسیژن نسازد ما نمی‏توانیم نفس بکشیم، پس در یک نفس ما هم برگها کمک می‏کنند هم نهنگها، در حرکت ما هم آسمان، هم زمین، هم خورشید، هم ماه، هم فرشته، هم جبرائیل و هم میکائیل. بشر قدرت را داشته باش سر گرمِ با مادیّات، هوسها و شهوتها نشو.
خدایا! نفرین کنیم به آنهایی که آمدند کربلا امام حسین (علیه السلام) را بکشند.
خدایا! کسانی که در طول تاریخ اهل بیت (علیهم السلام) را سوزانیدند، زجر دادند، شکنجه دادند، کشتند، غصّه دار شدند(کردند) اذیّت کردند، آن به آن بر عذابشان بیفزا.
خدایا! آنهایی که در طول تاریخ طرفدار حق بودند طرفدار اسلام و قرآن بودند، الان نیستند، همه را «الساعة» با امام حسین (علیه السلام) محشور کن.
خدایا! ما و نسل مارا تا آخر تاریخ از بهترین یاران اسلام و تشیّع و از بهترین یاران پیامبر و اهل بیتش (علیهم السلام) قرار بده.
خدایا! منحرفین هدایت بفرما – بحث را شب اربعین توی خانه‏ها شنیدیم –
خدایا! به آبروی امام حسین (علیه السلام) زیارت با معرفت را نصیب همه ما بفرما.
«والسلام علیکم و رحمةالله»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1585
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست