responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1500
1- ويژگي افراد مستكبر و سركش
2- مكر و حيله و خدعه دشمنان حق
3- ايجاد تفرقه ميان شيعه و سنّي
4- سفرها و ملاقات‌هاي آشكار و نهان دشمن
5- تحقير و تهديد، ابزار مستكبران
6- برنامه‌ريزي دشمن براي تضعيف رهبر
 7- لزوم ايستادگي در برابر مستكبران

موضوع: دشمن شناسي و استكبار ستيزي (1)

تاريخ پخش:  13/08/89

بسم الله الرحمن الرحيم

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

چون بحث در ماه آبان و آستانه‌‌ي 13 آبان، روز مبارزه با استكبار، روز مرگ بر آمريكا، به مناسبت شهادت نوجوان عزيز حسين فهميده هست، من يك خرده امروز بحث استكبار را مي‌كنم. مستكبر و استكبار و راه‌هاي او. خيلي هم بحث خوبي است. تقاضا مي‌كنم اگر روحاني، دبير، استاد دانشگاه،  دانشجو، طلبه، و هركسي كه فرهنگ دوستي كه انشاءالله همه هستند، اين بحث را عنايت داشته باشيد، چون اين بحث عصاره‌ي صدها ساعت مطالعه است. بعضي بحث‌ها را، من يك نگاهي مي‌كنم و صحبت مي‌كنم. بعضي بحث‌ها را رويش كار مي‌كنم. اين بحث خيلي بحث سنگيني است. بحث خوبي است يادگاري. منتها من رقيقش مي‌كنم كه ضمن اينكه بحث علمي و فني است يك بچه‌ي ده، سيزده ساله هم بتواند متوجه شود.

1- ويژگي افراد مستكبر و سركش

پس موضوع بحثمان، استكبار، طرح‌ها، اينكه مي‌گويند: فلاني مستكبر است. يعني چه؟ يعني زير بار حق نمي‌رود، گردن‌كلفتي مي‌كند. نه يعني خانه‌اش خوب است. ما الآن يك فقيري بوده يا كاسبي بوده، وضعش خوب شده، خانه‌اش خوب شده، ماشينش خوب شده، برو بابا او ديگر جزء مستكبرين است! به چه دليل به او مستكبر مي‌گويي؟ مگر هركس خانه‌اش خوب است، ماشينش خوب است، مستكبر است؟ ممكن است كسي گدا باشد مستكبر باشد، ممكن است كسي تاجر باشد، مستكبر نباشد. مستكبر يعني حرف حق كه به او مي‌زني نمي‌گويد: چشم! ممكن است كسي يك سيگار دستش باشد، هيچ چيزي هم ندارد، فقير فقير، يك سيگار دستش است، مي‌گوييم: آقاجان! سيگار نكش. برو بابا! اين گداست ولي مستكبر است. ممكن است كسي خيلي هم وضعش خوب باشد، اما وقتي حرف حق مي‌زني مي‌گويد: چشم! پس مستكبر خانه و ماشين و تلفن نيست. مستكبر گردن كلفت در برابر حق. هركس در برابر حق گردن كلفتي كرد، مستكبر است. اين معناي استكبار است.

در زمان ما دانه درشت استكبار آمريكاست و هميشه مستكبرين هم بودند. در قرآن فرعون‌ها، قارون‌ها، اينها مستكبر هستند. در اينكه مستكبر چه مي‌كند، چند طرح من اينجا نوشتم انشاءالله بتوانم سريع براي شما بخوانم. يكي اينكه روش آن چيست؟ طرح‌هاي فرهنگي دارد. براي مقابله با او چه كنيم؟ طرح‌هايش را مي‌گويم.

2- مكر و حيله و خدعه دشمنان حق

1- يكي از كارهايي كه مستكبرين مي‌كنند، مكر است. حيله، قرآن مي‌گويد: «وَ مَكَرُوا» (آل‌عمران/54) دائم توطئه! «يُخادِعُونَ اللَّه‏» (بقره/9)، «مَكَرُوا» يعني مكر مي‌كنند. «يُخادِعُونَ اللَّه‏» يعني خدعه، كلك مي‌زنند. «يُخادِعُونَ اللَّه‏» خدعه.

2- گاهي سوگند مي‌خورند. قرآن مي‌گويد: «اتَّخِذُوا»، يعني مي‌گيرند، «أَيْمانَهُمْ» يمين، يعني قسم «جُنَّة» (مجادله/16) يعني سپر، يعني زير سپر قسم خودشان را پنهان مي‌كنند. مي‌گويد: والله! فكر مي‌كند اگر گفت: والله، حرفش درست مي‌شود. خيلي‌ها والله مي‌گويند، دروغ هم مي‌گويند. يعني با قسم دروغ، راست، نمي‌شود. فكر نكند اگر قسم خورد.

3- گاهي گريه، برادران يوسف كه يوسف را در چاه انداختند شروع كردند زار زار گريه كردند كه او را گرگ خورده است. يعني چه؟ يعني بچه‌ها گول گريه هم نخوريد. گول سوگند را هم نخوريد.

4- گول لباس را هم نخوريد. ممكن است كسي يك ريشي دارد، انگشتري دارد، تسبيحي دارد، اينجا جاي سجده است. مي‌گويد: گول اينها را نخوريد. در تاريخ داريم از چهره‌هاي مذهبي استفاده كردند. در جنگ جمل چهره‌هايي آمدند با علي‌بن ابي‌طالب جنگيدند كه از اصحاب پيغمبر بودند. پس گول قيافه هم نخوريد، اينها همه بصيرت است. بصيرت است.

5- شايعه؛ گاهي وقت‌ها يك چيزي را شايعه مي‌كنند. مي‌داني چه شد؟ در سايت‌ها مي‌آورند. بمباران، قرآن مي‌فرمايد: «وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَة» (احزاب/60) «مُرجِفون» [رَجَفَ، تَرجُفُ، راجِفه] «رَجَف» يعني لرزاند. «وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَة» يعني چه؟ «وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَة» آيه‌ي قرآن است. يعني در شهر يك اخباري را شايعه مي‌اندازند، ولوله مي‌اندازند. خبر داريد. ناوگان آمريكا چند متري آمده است. خبر داري؟ بنا است نمي‌دانم چه شود. خبر داري؟ خبر داري؟ يعني گاهي وقت‌ها يك شبكه‌ي خبرسازي دلهره مي‌اندازد. «مُرجِفون»

3- ايجاد تفرقه ميان شيعه و سنّي

6- تفرقه؛ بين شيعه و سني، بين محله پايين و محله بالا، بين اين زبان و آن زبان، بين لهجه‌ها، نژادها، مليت‌ها، مذاهب، اديان، قرآن مي‌گويد: يهودي‌ها و مسيحي‌ها، مشتركات دارند. بالاخره يهودي و مسيحي خدا را قبول دارد. قيامت را قبول دارد. بين شيعه و سني مشتركاتي است. ما قرآنمان يكي است. يك نقطه‌ي قران ما با قرآن سني‌ها فرق نمي‌كند. يك نقطه‌اش. يك حرفش فرق نمي‌كند. قبله‌ ما يكي است، نماز ما يكي است. پيغمبر ما يكي است. روزه‌ي ما يكي است. حج ما يكي است. تفرقه بين شيعه و سني.

7- بمباران تبليغات؛ قرآن راجع به بمباران تبليغات مي‌گويد: «عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم‏» (اعراف/17) يمين يعني راست، شَمال يعني چپ،«عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِم‏» يعني از راست و چپ بمباران مي كند.

8- مبالغه؛ او ابر قدرت است. شاه ما از سفير آمريكا مي‌ترسيد. شاه ما از سفير آمريكا مي‌ترسيد. به سفارتخانه‌ي آمريكا كج نگاه مي‌كردي، تهديد مي‌شدي. بعضي از روحانيون را شهرباني آن زمان، ساواك بردند. گفتند: سه تا كلمه را نگو. عليه شاه صحبت نكن. عليه آمريكا صحبت نكن. عليه اسرائيل هم صحبت نكن. يعني شاه اسرائيل امريكا. بعد امام آمد فرمود: آمريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند. تحقير شد. جاسوس‌هاي آمريكا را گرفتند. لانه‌ي جاسوسي! عزت آمريكا، آمريكا پوكيد. اگر مردم را آزاد بگذارند مسئولين كشور ما بروند يكجا، يا مسئولين آمريكا، مردم همه‌ي دنيا اگر نگويم اكثر دنيا مردمش استقبالشان از مسئولين ما بيش از مسئولين آمريكاست. اينطور نيست. خبري نيست. كاخ است، يكوقت مقام معظم رهبري رييس جمهور بود. رفته بود در سازمان ملل مقاله مي‌خواند، در مقاله‌اش در ذهن من اينطور بود. حالا اگر اشتباه نكرده باشم.  كاخي است اما از مقوا! كاخي است از مقوا!

كتمان؛ يكي از ابزارشان است. حق را كتمان مي كنند. يكي از دانشمندان ايران، اگر اشتباه نكنم آقاي رحيم‌پور ازغدي، آمد يك اسنادي را در تلويزيون نشان داد، گفت: اينها سند است، كه فلاني را كه مي‌گويند: مخترع حركت زمين گاليله بوده، نخير مخترع حركت زمين قبل از تولد گاليله فلان دانشمند مسلمان بوده است. مواردي را كه براي مسلمان‌ها بوده آنها كتمان كردند، و من در يك جلسه بودم و كتمان را با چشم‌هايم ديدم.

در يكي از مسابقات ايران نفر اول شد. مثل اينكه در حفظ قرآن. در قرائت و صوت هم ايران نفر اول شد. فشار آوردند گفتند: نمي‌شود كه ايران هم در حفظ قرآن اول شود، هم در صوت، به داور گفتند: الا بالله بايد نفر دومش كني. گفت: بابا آخر نفر اول است! گفت: باشد. دوم! نبايد ايران اينقدر عزيز باشد. بعد ايران را نفر دوم كردند، من بودم كه داور امد از ايراني عذرخواهي كرد. گفت: آقا حق تو را دزديدم. منتها با زور بود. من از وقتي كه هرجا ايران دوم مي‌شود، يك شكي برايم پيدا شده كه نكند اول بوده با زور دومش كردند. يعني اين است، كتمان مي‌كنند. حاضر نيستند بگويند: اين اول است. حاضر نيستند بگويند: اين اختراع را ايراني كرده است، يا مسلمان‌ها داشتند. كتمان! آيه‌ي كتمان… شما تا نوجوان هستيد مي‌توانيد ده تا كلمه را حفظ كنيد. «يَكْتُمُون‏»، يعني اينها كتمان مي‌كنند.

4- سفرها و ملاقات‌هاي آشكار و نهان دشمن

10- سفرها و مانورها؛ گاهي مثلاً يك هيئتي اين كشور مي روند، آن كشور مي‌روند. اين كشور مي‌روند، آن كشور مي‌روند. قرآن يك آيه دارد، شهر در عربي چه مي‌شود؟ «مدينه» يك اسم ديگر هم دارد. «بلاد» آفرين! «تَقَلُّب» يعني حركت، زير و رو. مي‌گويد: «لا يَغُرَّنَّك‏» (آل عمران/196) پيغمبر گول نخوري، اينكه اينها در «بلاد» يعني در شهرها دارند اين طرف و آن طرف مي‌روند. يعني اگر ديدي يك تيمي، يك گروهي، اين كشور رفتند، آن كشور رفتند، از اين حركت‌ها هم وحشت نكن.

11- جلسات مخفيانه؛ مي‌گويد: «يُبَيِّتُون‏» (نساء/81) يعني چه؟ يعني يك عده بيتوته مي‌كنند، يواشكي جلسه‌ي شبانه مي‌گيرند يا «خَلَوْا إِلى‏ شَياطينِهِمْ» (بقره/14) خلوت مي‌كنند. «خَلَوْا» يعني خلوت مي‌كنند. «يُبَيِّتُون‏» يعني بيتوته مي‌كنند.

12- اغفال؛ «كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون‏» (نساء/102) آنها دوست دارند كه شما غافل شويد.

13- سرمايه‌گذاري؛ «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ» (بقره/261) سرمايه گذاري مي‌كنند.

يك خاطره براي شما بگويم. شاه بچه‌دار شد. يكي از گروه‌هايي كه حالا نمي خواهم اسمش را ببرم يك پزشك روانشناس كودك و تغذيه، دو تا تخصص داشت. هم در روانشناسي كودك، هم در تغذيه، به دربار هديه كردند. كه اجازه بدهيد اين بچه‌ي شما زير نظر اين پزشك تربيت شود. تغذيه‌اش هم زير نظر اين دكتر باشد. دكتر خصوصي، بعد مي‌داني چه گفتند؟ گفتند: ما الآن سرمايه‌گذاري كرديم اگر بيست سال روي اين بچه كار بكنيد، چون آن زمان قديم اگر پسر شاه بيست سالش مي‌شد، مي‌توانست شاه شود، گفتند: ما بيست سال روي اين بچه كار مي‌كنيم توسط همين پزشك، بعد از بيست سال هرچه خواستيم، ايشان براي ما انجام مي‌دهد. سرمايه‌گذاري. امروز كه نوزاد است تحت تربيت، تغذيه‌اش را و تربيتش را زير نظر پزشكي كه ما حقوق او را مي‌دهيم. بعد هرچه خواستيم بعد عمل مي‌شود. سرمايه‌گذاري! خيلي سرمايه‌گذاري مي‌كنند.

من اين را بارها گفتم. اگر الآن جوان‌هاي ايران فرمول هواپيماي اِف 16 را بخواهند، آيا آمريكا فرمول هواپيماي اِف 16 را به دانشگاه ايران مي‌دهد يا نمي‌دهد؟ ابدا نمي‌دهد. فرمول پپسي كولا را تا به حال به كسي نداده است. پپسي يك چيز آبكي است. فرمول پپسي كولا را نمي‌دهد. نه فرمول شُلش را مي‌دهد، پپسي. نه فرمول هواپيمايش را مي‌دهد. اما عكس سكس هرچه بخواهي برايت مي فرستد. يعني چه؟ يعني دوست دارم تو عياش شوي، ولي دوست ندارم تو مبتكر شوي. حالا نمي‌خواهد گور پدرشان كه به ما بدهند. اگر خودت هم بفهمي من ناراحت هستم. چرا فهميدي؟ اصلاً چرا ايران مثلاً انرژي هسته‌اي را دست پيدا كرد؟ آمريكا مي‌گويد: من ناراحت هستم كه تو چرا خودت فهميدي؟ حالا به تو كه نمي‌دهم هيچ! خودت هم بفهمي من ناراحت هستم.

انصافش اين است كه جاي روز مبارزه با استكبار خالي بود. يك روزي در ايران بايد باشد كه بدانند… حالا ما و شما مي‌دانيم، حركت امام خميني هم از اينجا شروع شد. يك قانوني بود، كه اگر سگ آمريكايي اگر يك آمريكايي ساده در ايران تُف بياندازد در صورت بالاترين شخصيت ايراني، ايراني حق اينكه ايشان را محاكمه كند ندارد. فقط بايد گزارش بدهد حكومت نمي‌دانم آمريكا، يكي از پرسنل شما در ايران به فلان شخصيت ما جسارت كرد. تذكر بدهيد كه اين كار تكرار نشود. اما خود ايران حق ندارد كه آمريكايي را بگيرد بگويد: چرا جسارت كردي؟ اينقدر ايران ذليل بود. اينقدر ايران ذليل بود.

5- تحقير و تهديد، ابزار مستكبران

14- تحقير؛ ما را تحقير كردند. كلاه نَمَد اَه! فوري روستايي‌هاي ما نَمَد بد است، برداشتند. بعد گفتند: شاپو! به… خوب شاپو همان نَمَد است يك دوري هم دارد. چطور نَمَد، اَه! شاپو، به! لباس بلند، قديمي‌ها، اُمُّل‌ها، عرب‌ها، كوتاه، كوتاه، كوتاه كردند. خيلي لباس را كوتاه كردند. يك مرتبه گفتند: ماكسي! دو مرتبه يك چيزي درازتر از هر قبايي، هر عبايي، منتها آن لباس بلند ما تحقير شد، لخت شديم، دومرتبه با لباس خودشان ما را پوشاندند.

15- همكاري با خارجي‌ها، قرآن مي‌فرمايد كه: «سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرين‏» (مائده/41) نگاه نكن، خيلي‌ها در ايران هستند گوش به حرف هم مي‌دهند اما هر حرفي شنيدند، به خارج خبر مي‌دهند. اينها گوش مي‌دهند اما مخاطب شما نيستند. در جلسه‌ي شما مي‌آيند، حرف‌هاي پيغمبر را گوش مي‌دهند، بعد تمام حرف‌ها را به خارج منتقل مي‌كنند. «سَمَّاعُونَ»، سَمع، سَمعَك، «سَمَّاعُونَ» گوش مي‌دهند اما «لِقَوْمٍ آخَرين‏» براي يك قوم ديگر. يعني پاي حرف‌هاي تو نشسته، اما براي جاسوسي نشسته است.

16- تهديد؛ «لَأُقَطِّعَن‏» (اعراف/124) تكه تكه‌تان مي‌كنم. فرعون مي‌گفت. «لَنُخْرِجَنَّك‏» (اعراف/88) تو را از منطقه بيرون مي‌كنم. «مِنَ الْمَرْجُومينَ» (شعرا/116) سنگ‌سارت مي‌كنم. با تهديد!

17- ايمان دروغي؛ بعضي‌ها اصلاً ايمانشان تاكتيكي است. خوب گوش بدهيد اين تهاجم فرهنگي را. الله اكبر! چه كارهايي كه نكردند. گفتند: يك كار بكنيم. بياييد صبح يك عده از دانه درشت‌ها، ايمان بياوريم. غروب برگرديد. دو تا فايده دارد. يكي اگر صبح ايمان آورديد و غروب برگشتيد، ديگر يهودي‌ها هوس مسلمان شدن نمي‌كنند. مي‌گويند: اين علما و دانشمنداني كه صبح رفتند شب برگشتند. پيداست اسلام چيزي در كاسه‌اش نيست. چون اينهايي هم كه صبح رفتند برگشتند. يكي يهودي‌ها هوس مسلمان شدن ندارند، يكي هم مسلمان‌ها دلشان خالي مي‌شود. مي‌گويند: معلوم مي‌شود دين ما غني نيست. چون علماي يهودي آمدند و غروب برگشتند. پس مسلمان‌ها تضعيف مي‌شوند، يهودي‌ها هم تقويت مي‌شوند. يهودي‌ها مي‌گويند: دين خود ما خوب است، در يهوديت بمانيم، چون آنهايي هم كه صبح رفتند شب برگشتند. پس دين خودمان بهتر است. مسلمان‌ها هم مي‌گويند: دين ما معلوم مي‌شود آبكي است، چون علماي يهود را سير نكرد.

آيه نازل شد. پيغمبر صبح يك عده ايمان مي‌آورند. به مسلمان‌ها بگو: با ايمانشان خوشحال نشويد. اينها ايمانشان تاكتيكي است. غروب هم برمي‌گردند. نه از آمدنشان خوشحال شويد، نه از رفتنشان. مثل اينكه مثلاً يك عده مي‌خواهند جلسه‌ي ما را به هم بزنند. مي‌گويند: بياييد برويم وسط سخنراني آقاي قرائتي بنشينيم. حالا چند تا از دانه درشت‌هاي علمي مي‌آيند و مي‌نشينند. يك مرتبه وسط سخنراني من، ده دقيقه مي‌نشينند بلند مي‌شوند بيرون مي‌روند. اين دو تا فايده دارد. يكي آنهايي كه بيرون هستند داخل نمي‌آيند. مي‌گويند: برو ببين بزرگان ما رفتند برگشتند. پيداست قرائتي حرف حسابي ندارد. چون آنهايي هم كه رفتند، برگشتند. يكي هم شما مي‌گويي: چه شد اينها رفتند. معلوم مي‌شود قرائتي حرف حسابي ندارد. دو تا فايده دارد. مي‌گويد: ايمان تاكتيكي، اسمش هم اين است. روز در عربي يعني چه؟ «نهار»، «وَجْهَ النَّهارِ» (آل عمران/72) يعني چاشتي، چاشتي ايمان بياوريد، «وَ اكْفُرُوا» يعني كافر شويد، «آخِرَه» آخرش. يعني طرف صبح ايمان بياوريد، آخر روز كافر بشويد. ايمان تاكتيكي.

خوب بحث من چيست؟ بحث من اين است كه چيزي، كلكي، حقه‌اي، توطئه‌اي، جنايتي نيست مگر اينكه همان جنايت در قرآن آمده است. اينكه مي‌گويند: قرآن براي نماز و روزه نيست. حدود 500 آيه‌ي سياسي در قرآن داريم. امروز مي‌خواهم دو سه آيه‌ي سياسي برايتان بخوانم. پس يكبار ديگر بگويم. بسم الله الرحمن الرحيم. حيله «مكروا»، سوگند «أَيمان»، گريه «يَبكون»، «بُكاء» گريه، استفاده از شخصيت‌ها، جنگ جمل، شايعه… حالا من امتحان هوش نمي‌توانم بكنم. مي توانيد بگوييد عربي شايعه چه بود؟ «مُرجِفون» يعني شايعه كه دل‌ها خالي شود. كتمان «يَكتُمون»، مانور، سفرها «في البِلاد»، جلسات مخفيانه، اغفال، سرمايه‌گذاري، تحقير، رابطه با خارجي‌ها، تهديد و ارعاب، ايمان دروغكي، ايمان تاكتيكي، صبح بيايند و غروب كافر شوند. اينها يك سري از كارهاي دشمن است. ديگر چه؟

6- برنامه‌ريزي دشمن براي تضعيف رهبر

18- تضعيف رهبر؛ قرآن مي‌گويد كه: 1- مي گفتند: پيغمبر يك كسي يادش داده است. عربي‌هايي كه مي‌خوانم آيه‌ي قرآن است. ترجمه‌اش را هم شما مي‌فهميد. «يُعَلِّمُهُ بَشَر» (نحل/103) يعني يك بشري به پيغمبر «يُعَلِّمُ» تعليم مي‌دهد. يعني حرف‌هاي پيغمبر وحي نيست. يك كسي ياد او داده است.

2- «أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» (فرقان/4) يك قوم ديگري پشت پرده يك قومي دارند به او حرف‌ها مي‌رسانند.

شاعر، شعر مي‌گويد. كاهن، پيشگويي مي‌كند. ساحر، جادوگر است. به پيغمبر شاعر، كاهن، ساحر، شاگرد يك بشر، انواع تضعيف‌ها، «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَل‏» (اعراف/75) اصلاً از كجا پيغمبر است؟ تضعيف رهبر! و تضعيف رهبر خيلي در قرآن روي آن عنايت شده است.

پيغمبر ما روز جمعه نماز جمعه مي‌خواند، ايستاده بود خطبه مي‌خواند. يك گروهي جنس آوردند بفروشند. وقتي مي‌خواستند جنس بياورند بفروشند، يك طبلي هم زدند. تا صداي طبل جمعه بازار بلند شد، همه‌ اينهايي كه پاي نماز جمعه بودند رفتند فقط 12 نفر نشستند. آيه نازل شد. من آيه را مي‌خوانم بعضي كلماتش را مي‌فهميد. «اذا» يعني چه؟ «وَ إِذا رَأَوْا» رؤيت يعني چه؟ «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَة»، «تجارة» يعني تجارت. «أَوْ لَهْواً» لهو هم يعني لهو و لعب. «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها» (جمعه/11) به سمتش دويدند. «وَ تَرَكُوكَ قائِماً» تو را تنها گذاشتند. نمي‌گويد: نماز را رها كردند. نمي‌گويد: خطبه را رها كردند. مي‌گويد: «وَ تَرَكُوكَ» يعني رهبر را رها كردند. پيداست تنها گذاشتن رهبر از رها كردن نماز خطرش… اينها وقتي صداي طبل شنيدند، خطبه را رها كردند، نماز را هم رها كردند. رهبر را هم رها كردند. سه چيز را رها كردند. تا صداي جنس را شنيدند بلند شدند رفتند. هم خطبه را رها كردند، هم نماز را رها كردند، هم رهبر را. اما قرآن نمي‌گويد: «وَ تَرَكُوها» خطبه را رها كردند. «تَرَكُوها» صلاة را رها كردند. مي‌گويد: «تَرَكُوكَ» رهبر را رها كردند. پيداست رها كردن رهبر، تنها گذاشتن رهبر، از رهاكردن نماز خطرش بيشتر است.

19- واژگون كردن امور؛ «قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُور» (توبه/48) چيزها را واژگون مي‌كنند. الله اكبر! زمان شاه بود. انقلاب شروع شد. به دست خود شاه سينماي آبادان را سوزاندند. عده‌اي هم درون آن سوختند كه به مردم بگويند: اين خميني كه آمده مي‌خواهد انقلاب كند، هرچه جوان سينما رو است زنده زنده مي‌سوزاند. امام كه از پاريس آمد فرمود: ما با سينما مخالف نيستيم. با فساد مخالفيم. يعني چه؟ چون او مي‌خواست بگويد: اگر حكومت دست آخوندها بيافتد، يا ولايت فقيه اگر شود، هرچه جوان در سينما است زنده زنده مي‌سوزاند. يك سينما را سوزاند، چهره را «قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُور» يك خاطره براي شما بگويم.

چهار امام ما در مدينه در قبرستان بقيع است، گنبد و بارگاه هم داشتند. گنبد و بارگاه ائمه‌ي بقيع را خراب كردند. مردم ايران در خيابان ريختند، راهپيمايي. رضاشاه عكس گرفت، خارج فرستاد. گفت: مردم ايران در خيابان ريختند، كه ما قاجاريه را نمي‌خواهيم، پهلوي را مي‌خواهيم. «قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُور»! يعني چيزها را واژگون مي‌كنند.

20- جاسوس؛ گاهي به اسم سم‌پاشي مي‌آيند و تمام سوراخ‌هاي خانه ما را ياد مي‌گيرند. گاهي به اسم سم‌پاشي درخت‌ها، گاهي به اسم مستشار خارجي، گاهي به اسم جهانگرد، وجب به وجب زمين ايران را حساب مي‌كنند. وجب به وجب، فرمول پپسي‌اش را ياد ما نمي‌دهد، فرمول هواپيماي اِف 16 را ياد ما نمي‌دهد، اما سكسش را براي ما مي‌فرستد. يا با ماهواره، يا با اينترنت، يا با سي‌دي. مجاني هم مي‌دهد. هرچه سكس بخواهي مجاني به شما مي‌دهند. اما يك فرمول علمي بخواهي ياد شما نمي‌دهند. كافي نيست براي اينكه بچه‌هاي ما بفهمند آمريكا با ما دشمن است. اسرائيل با ما دشمن است. اين چه قانوني بود تصويب شد كه اگر پست‌ترين آمريكايي در ايران به شريف‌ترين مردم ايران تف بياندازد فوري بايد دستمال كاغذي‌اش را دربياورد، جاي آب دهانش را پاك كند. بگويد: گزارش بدهيد كه بگويند: اين كار تكرار نشود. اين حرف‌ها نيست. اسلام مي‌گويد: در مقابل ظلم بايد بايستي. به پيغمبر گفتند: ابتر، يعني بي‌عقبه! فرمود: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (كوثر/3) خودت ابتر هستي. ننه و جد و آبادت ابتر است. قرآن مي‌گويد: به مؤمنين گفتند: خُل! اينها كه ايمان آوردند خُل هستند. فرمود: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ» (بقره/13) خودشان خُل هستند. بايد برخورد كرد.

شما نگاه كنيد در عراق يك خبرنگار يك لنگه‌كفش پرت كرد. چقدر اين در دنيا صدا كرد. زينب كبري يك ساعت و نيم در حكومت يزيد، در كاخ يزيد، در مركز پايتخت يزيد يك ساعت و نيم يزيد را به رگبار بست، با چه كلماتي. همه‌ي هفتاد ميليون ايران شايد يك نفر نباشد يكي از اين كلمات را بگويد؟ مي‌داني چه گفت؟ گفت: «لَا أَبَا لَكُم‏» اي بي‌پدر! زينب كبري كربلا رفته، برادرش را كشتند، دو تا از جوان‌هايش را كشتند، زينب كبري برادر امام حسين، خواهر امام حسين فقط نيست كه امام حسين را بكشند. دو تا از جوان‌هاي خودش هم كشته شد. هجده تا شهيد داد، هفتاد و دو تا هم ياران برادرش، بعد اسير شد، زجر كشيد، بعد آمد گفت: اي بي‌ پدر! «قُبْحاً لَكَ»، «تَبّاً لَك‏» يك سخنراني كرد، يك ساعت و نيم حكومت يزيد را در كاخ يزيد به رگبار بست. اين را مي‌گويند: زن آزاد! اگر بنا است از زن صحبت شود، بايد از شجاعت زن صحبت شود. وگرنه حالا مصرف ماتيك زن زياد شده است. مصرف لاك ناخنش زياد شده است. نمي‌دانم بي‌حجابي‌اش بيشتر شده است، زن زني است كه بتواند يك رژيم را زير و رو كند. آن هم كجا؟ در كاخ. زينب كبري طوري با خانم يزيد صحبت كرد، استدلالي، با خانمش استدلالي صحبت كرد، در سخنراني‌اش طور ديگر گفت. حماسي غير استدلالي است. با خانمش طوري صحبت كرد، كه يزيد كه آمد غذا بخورد، خانمش گفت: پست‌ترين فرد تو هستي. تو نكبتي، تو بدبختي! ديد عجب، انقلاب از خانه‌اش سبز شد. پسر يزيد عليه پدرش شد. زن يزيد عليه پدرش شد. اين را زن مي‌گويند. اگر قرار است از زن گفته شود، زني كه حقش را بگيرد و از كسي نترسد.

21- خود را قوي ديدن؛ خيلي‌ها خودشان را قوي مي‌دانند. «وَ نَحْنُ عُصْبَة» (يوسف/8) مثل برادران يوسف، مي‌گفتند: ما يازده نفر هستيم. چرا پدر ما يوسف را دوست دارد؟ يوسف از ما كوچكتر است. ما يازده برادر 120 كيلويي، او يك بچه ي 13 كيلويي را دوست دارد. كيلويي حساب مي‌كردند. «وَ نَحْنُ عُصْبَة» ما قوي‌تر هستيم. ببين بازو را! «وَ نَحْنُ عُصْبَة» به قدرتشان مي‌نازيدند.

22- جو سازي؛ اگر به شما بگويند: جو سازي داريم يا نه؟ مي‌گوييم: بله، وقتي يوسف را در چاه انداختند، پيراهنش را با خون قاطي كردند. پيراهن را خوني كردن، يعني چه؟ يعني جو سازي. يعني طوري صحنه را طراحي كنيم، جو سازي. «دَم» يعني خون. «بِدَمٍ كَذِبٍ» (يوسف/18) يعني خون دروغي. جوسازي، به هر حال، اينها كارهايي است كه ما در مقابل آنها بايد قاطعيت داشته باشيم. دشمن را بشناسيم. و بدانيم كسي ما را دوست ندارد.

7- لزوم ايستادگي در برابر مستكبران

جوان‌هاي ايران هشت سال ايران بمباران شد، هيچ كشوري به ما كمك نكرد. هيچ كشوري به ما كمك نكرد. متحد شدند براي تقويت صدام. بايد به مكتب خودتان افتخار كنيد. مكتب خودتان مقاوم باشد. «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ» (كافرون/2) «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ» (كافرون/6) راه شما براي خودتان، راه من. من جذب شما نمي‌شوم. ممكن است رفيق شما بگويد: حالا اين سي دي را بشنو. حالا اين فيلم را ببين. حالا اين سيگار را بگير. حالا بيا اينجا برويم. بگو: آقا «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ»! اين شعار شما در مقابل هر دعوتي باشد. آخر به پيغمبر گفتند: بيا با هم رفيق شويم. يك خرده تو احترام بت‌هاي ما را بگير، يك خرده هم ما كار به تو نداريم. پيغمبر مأمور شد به آنها بگو: «قُلْ يَأَيهَُّا الْكَفِرُونَ» (كافرون/1) «قُل» يعني بگو. بگو: «لَكمُ‏ْ دِينُكُمْ وَ لىِ‏َ دِين‏» من قبول نمي‌كنم. آقا حالا همه نشستند. بگو: بنشينند. بنده نماز نخواندم. خوب بلند شوم نماز بخوانم.

جوان‌ها و نوجوان‌ها! يك چيزي براي شما بگويم. اگر مي‌خواهيد ببينيد در آينده به درد مي‌خوريد يا به درد نمي‌خوريد آثارش را از حالا در خودتان ببينيد. يعني واقعاً اگر يكجايي نشستيد يادت آمد نماز نخواندي، حال داري بلند شوي نماز بخواني؟ اگر اين جو را شكستي، رفتي با خدا گره خوردي، بنشينند. من چه كار به آنها دارم. من نماز نخواندم بايد نماز بخوانم. اما اگر همه مي‌گويند: مرسي، شما بگوييد: حالا من مي‌گويم: بسم الله الرحمن الرحيم. زشت است. يعني شهامت بسم الله ندارد. براي اينكه اين طرف او گفت: مرسي، اين هم گفت: مرسي! بين دو تا مرسي شهامت ندارد بگويد: بسم الله الرحمن الرحيم. اگر حالا يك جو كوچك، اگر الآن يك نخ پاره نمي‌كني فردا هم فوق ليسانس و دكتر شوي، از آن دكتر و فوق‌ليسانس‌هايي كه طناب پاره كنيد، نيستيد. تمرين كنيد كه در مقابل باطل محكم بايستيد. حق را دو دستي بگيريد و باطل را دو دستي رد كنيد. الگوي همه‌ي ما حسين فهميده است. گفت: من نباشم. جانم را مي‌دهم. اما اين در تاريخ مي‌ماند. كاري كرد كه امام خميني فرمود: رهبر من بچه‌ي سيزده ساله است. حالا اين سيزده ساله بروند سراغ يك سيزده ساله ديگر.

در كربلا يك پسر سيزده ساله بود به نام قاسم. اين پسر امام حسن مجتبي بود. امام حسين عمويش بود. گفت: قاسم شهادت را چطور مي‌بيني؟ گفت: شهادت از عسل شرين‌تر است. يعني چه؟ يعني اگر بنا است رژيم، رژيم يزيدي باشد شهادت براي من شيرين‌تر است. اگر بنا است حاكم بر ما يزيد و بني‌اميه باشد، اين را بصيرت مي‌گويند. كه يك بچه‌ي سيزده ساله تحليل سياسي دارد. كدام دانشكده‌‌ي سياسي حاضر است فارغ ‌التحصيلش بگويد: بابا من حاضر هستم… گاندي اين كار را كرد. گفت: من حاضر هستم لباس ساده، لنُگ ببندم. لخت با يك لُنگ زندگي كنم اما لباس غربي‌ها را نپوشم. يك بچه‌ي سيزده ساله مي‌گويد: تكه تكه شوم اما حكومت يزيد را نمي‌پذيرم.

روز 13 آبان بر همه مبارك باشد. روز 13 آبان روز دانش آموز، روز مرگ بر آمريكا، روز تسخير لانه‌ي جاسوسي توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، روز تحقير آمريكا، روزي كه ما براي آمريكا مطرح شديم در مقابل آمريكا. بعد از اينكه ما مطرح شديم يك ذره يك ذره كشورها هم چشم و گوششان باز شد. گفتند: پس اينطور نيست همينطور كه آقا فرمود كاخي اما از مقوا!

خدايا ما را نسبت به خون شهدا خائن قرار نده. ما را پاسدار زحمات، خون‌ها، خدمت‌ها قرار بده. نسل ما، ناموس ما، مرز ما، انقلاب ما، رهبر ما، دولت ما، امت ما، آبروي ما در پناه حضرت مهدي حفظ بفرما.   

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»


 «سؤالات مسابقه»

1- آیه 12 سوره‌ی مجادله به كدام شیوه دشمنان اشاره دارد؟
1) مكر و حیله
2 ) سوگند دروغ
3) گریه‌ی دروغین
2- در جنگ جمل چه كسانی در مقابل حضرت علی(علیه‌السلام) ایستادند؟
1) یهودیان مدینه
2) مشركان مكه
3) مسلمانان بی‌بصیرت
3- فرعون در برابر مخالفان خود از چه ابزاری استفاده كرد؟
1) تطمیع
2) تهدید
3) تحقیر
4- دانشمندان یهودی برای تضعیف مسلمانان چه توطئه‌ای كردند؟
1) ایمان آوردن تاكتیكی
2) توهین به مقدسات مسلمانان
3) تحریم اقتصادی مسلمانان
5- آیات آخر سوره‌ی جمعه به چه خطری اشاره دارد؟
1) ترك نماز
2) ترك رهبر
 3) ترك قرآن

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1500
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست