responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1315

موضوع: حقوق، حقوق خانواده(27)

تاريخ پخش: 77/12/06

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

دومين جلسه‌اي است كه در خدمت شما با شغل مقدسي كه داريد معلمي، مي‌خواهم راجع به حقوق خانواده صحبت كنم، چون شما توپ را از خانواده تحويل مي‌گيريد؛ اگر خوب تحويل بدهند شما مي‌توانيد خوب آبشار بكوبيد و اگر خوب پاس ندهند شما هم هر چه واليباليست خوبي باشيد نمي‌توانيد آبشار بكوبيد، بنياد اصلي و هسته مركزي خانواده است در يك جلسه صحبت كرديم در اين جلسه هم مي‌خواهم صحبت كنم.
موضوع بحث حقوق خانواده
در هفته تربيت هم بينندگان بحث را گوش مي‌دهند كه براي برادران و خواهران كه همه ما به نحوي، معلم، استاد دانشگاه، اگر مي‌گويند اينها مسئول تربيت هستند در حقيقت همه ما مسئول تربيت هستيم، يعني آموزش و پرورش نام خودش را جداي از امور تربيتي حساب كند هفته تربيت اين بحث مفيد است و در آستانه تولد امام رضا(ع) كه تبريك مي‌گويم.

1- خلاصه بحث گذشته اصول و حقوق خانواده

جلسه قبل گفتم اصولي كه بايد رعايت شود:
1- اصل عدالت 2- امانت 3- قناعت 4- حيا 5- انعطاف پذيري 6- آرايش 7- احترام به فاميل يكديگر 8- محبت و اظهار آن.
گفتيم اگر پدر و مادر در خانواده بچه‌ها را با يك چشم ببينند، سوغاتي و جهازيه و وصيت، انتقاد و ستايش، خريد و رختخواب يك جور اگر يك جور نگاه كنند بچه خودش، ماهي خودش توي دريا شنا بلد مي‌شود (چون فضا) فضاي شناست، در فضاي عدالت بچه خودش عدالت پرور و عادل تربيت مي‌شود، در امانت گفتيم فكر نكنيم اين برده و كنيز ماست، همه هستي امانت است همسر امانت است، فرزند امانت است سعي نكنيم ما مشكلمان حل شود به هر امانتي هر خيانتي شد، و اصل قناعت كه چقدر زندگي را شيرين مي‌كند و اصل حيا، و اصل انعطاف پذيري گاهي وقتها انسان مي‌بيند طرف ندارد كوتاه بيايد به هر حال كوتاه نياييد مي‌خواهد چه كند مي‌خواهيد طلاق بگيريد، مي‌خواهيد فتنه كنيد مي‌خواهيد آبروي همديگر را بريزيد حالا اين لباس يا پشم يا پنبه، حالا يا موكت يا قالي، قالي پشم و زيلو نخ آدم كه براي پشم و نخ كه زندگي خودش را از بين نمي‌برد، آرايش كه چقدر زندگي را شيرين مي‌كند مرد خسته زن خسته، مسأله آرايش زندگي را خيلي پر جاذبه مي‌كند بسياري از زنها كه در خانه به خودشان نمي‌رسند مرد بيرون صحنه‌هايي را مي‌بيند مي‌آيد توي خونه بهانه مي‌گيرد خيلي از درگيري‌ها براي اينكه زن و مرد توي خانه از نظر شكل و آرايش تامين نمي‌شوند. احترام به فاميل چرا خونه داداشم نرفتي چرا توي ميهماني داداشم را دعوت نكردي چرا خواهر را دعوت نكردي من به خواهر تو احترام كردم تو احترام نكردي اون چيزهايي كه توي خونه را بهم مي‌ريزد محبت و اظهار علاقه، اين صحبت‌ها را كرديم ادامه بحث را گوش بدهند اما اصول ديگري كه بايد رعايت كنيم.

2- پرهيز از چشم و هم‌چشمي و توجه به ارزشها

واقعا اگر كسي آمار بگيرد كه خانواده‌هايي كه از روي چشم و هم چشمي، متلاشي شده‌اند، اون رفته تهران او هم مي‌خواهد برود. اون شيراز. اين هم مي‌خواهد برود او سال تحويل كجا بوده اين هم، او سيزده بدر، لباس، عروس، تالار من هم او ماشين، خانه من هم.
خواهر و برادر تو انساني من هم انسانم سنگ مرمر و طلا و پشم و قالي جماد است انسانيت را به خاطر جماد له نكنيد.
خداوند رحمت كند شهيد مطهري را مي‌گفت: يك جمله است دنيا براي انسان اين درست است و لي شما (انسان) براي دنيا غلط است شما براي دنيا نيستي دنيا آمد يا نيامد الحمدلله دو لطيف قراني در سوره صاد دو تا پيامبر داريم كه مي‌فرمايد «نِعْمَ الْعَبْدُ» (ص/30 و44) و30 يعني خوب بنده‌اي است يكي خيلي وضعش خوب است حضرت سليمان. (يكي از آنها هم خيلي وضعش درب داغون است) هيچ پيامبري به اندازه حضرت ايوب(ع) زندگي‌اش خراب نشد مريضي، زن، مال، نارنجك افتاد كل زندگي‌اش را از هم متلاشي كرد در عين حال، مي‌گويند فلاني صبر ايوب، اين هم «نِعْمَ الْعَبْدُ» خيلي قشنگ است دو تا «نِعْمَ الْعَبْدُ» (يكي خيلي خوب و يكي هم داغون داغون) از اين معلوم مي‌شود شرف انسانيت به پشم و نخ نيست خود شما ارزش داريد.
مي‌گويند يك شاهي چند تا غلام داشت مي‌خواست غلامهايش را امتحان كند يك جعبه سكه برداشت، در دره و گردنه كوهي با شتر رفت عمداً جعبه را كج كرد سكه‌ها ريخت در دره به غلامهايش گفت كه هر كه سكه را پيدا كرد مال خودش، همه شاه را ول كردند رفتند سراغ سكه‌ها يكي از آنها نرفت گفت تو چرا نمي‌روي، گفت سكه‌ها را نمي‌خواهم (خودت را مي‌خواهم) ما بايد حساب كنيم خود طرف را نه نخ و پشم را ما بعضي انسانيت را ول مي‌كنيم (نميدانم شما يادتان مي‌آيد يا نه 7-8 سال قبل آتش سوزي شد در مني روز عيد قربان، خيمه‌ها آتش گرفت خيلي‌ها آتش گرفتند و شهيد دادند يك نفر از ايران زنگ مي‌زند مي‌گويد خودت مهم نيست سوغاتي‌ها هم سوخت. مهم برايش سوغاتي است.
ماه ذي القعده حاجي‌ها كم كم مي‌روند مكه آنقدر حاجي داريم قبل از رفتن فكر مي‌كند…… بر گردم بزغاله خواهند كشت يا گوسفند توي فرودگاه با دسته گل يا بدون دسته گل خواهند آمد، فلاني استقبال يا بدرقه خواهد آمد يا نه روز اول هنور اعمال را انجام نداده مي‌گويد براي فلاني يك چادري يا ضبط صوت، بگذار اعمال تمام شود براي بعضي‌ها اصول سه چيز است، خوراك پوشاك، مسكن، نمي‌پرسد چه كاري ميگويد حقوقش چند است؟
نمي‌پرسد كيست مي‌پرسد پسر كيست؟ داماد خوب و عروس خوب، بابايش فقير است، فقر عيب نيست حضرت امير هم پول نداشت، بي پولي عيب نيست، چيزهاي ديگر را اگر نداشته باشد عيب است. (وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) (فاطر /12).
«بَحْر» يعني دريا هذا يعني اين «مِلْح» يعني نمك «لَحْم» يعني گوشت «تَسْتَخْرِجُونَ» يعني خارج مي‌كنيد «تَشْكُرُونَ» يعني شكر گذار باشيد قرآن مي‌فرمايد: «وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ» دو دريا مساوي نيستند «هذا عَذْبٌ فُرات‌» يك دريا آبش شيرين است «وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ» يك دريا هم آبش شور است. دو دريا مثل هم نيست. يكي شور و يكي شيرين است اگر تو آدم باشي «وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا» از هر دو مي‌تواني ماهي بگيري در هر دو ماهي هست گير در توست، نگو ما يتيم هستيم «ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا يتيم و هذا پدردار» تو اگر درس خوان باشي در هر شرايطي مي‌تواني درس بخواني «ما يَسْتَوِي» اين ژيان قراضه است اون بنز درجه يك، اگر اهل نماز جمعه باشي تو با ژيان قراضه مي‌روي و او با بنز قشنگش نمي‌رود. مهم نيست شور است يا شيرين مهم اين است كه تو صياد هستي يا نه تو اگر صياد باشي از هر دو ماهي مي‌گيري « وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا» توي هر دو ماهي هست «وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً» توي هر دو لولو و مرجان است منتهي تو بايد غواص باشي «وَ تَرَى الْفُلْكَ فيهِ مَواخِرَ» توي دريا مي‌شود كشتي و يا قايق را منتهي تو بايد ناخدا باشي. گير در صيادي و غواصي و ناخدايياست اگر اهل مطالعه باشد با بي كتابي دانشمند مي‌شود.
من اين را بارها گفته‌ام حاج احمد آقا خميني كه در آستانه سالگردش هستيم مي‌فرمود: امام هيچ وقت كتاب هايش از 200 تا بيشتر نشد و اينجانب محسن قرائتي چند هزار جلد كتاب دارم كتاب آدم را با سواد نمي‌كند امام با چند كتاب رهبر انقلاب شد. ما فكر مي‌كنيم اگر كتابخانه قشنگ شد بچه‌ها با سواد هستند مهم اراده است، انسان مي‌تواند بر همه سختي‌ها غلبه كند قران كه مي‌گويد تدبر كن معناي تدبر اين است اگر بگوييم دو درياست يكي شور و يكي شيرين در هر دو ماهي هست و قايقراني مي‌شود كرد من چه خاكي به سر كنم. مي‌خواهم بگويم ماشين هر چه و فرش هر چه نان خالي يا مرغ پتو ملافه داشته باشد تو اگر اراده داشته باشي پيروز مي‌شوي.
چشم و هم چشمي بعضي مي‌گويند خواهرم چه زندگي دارد، بله ولي ما اگر انسان باشيم مي‌توانيم با همين حقوق كم زندگي كنيم مي‌توانيم سيب زميني بخوريم به هم بخنديم و مي‌توانيم جوجه كباب بخوريم و به هم فحش بدهيم چشم و هم چشمي زندگي را تلخ مي‌كند.

3- دعا به خانواده و توجه به لقمه حلال

2- اصل دعا
خانواده‌ها خيلي به بچه‌ها دعا كنند. حتي كسي كه بابا و ننه ندارد برود سر قبر آنها، از جاهايي كه دعا مستجاب مي‌شود آنجاست، قرآن بخواند ثوابش را هديه كند دعاي پدر و مادر مستجاب مي‌شود. قرآن مي‌گويد: حضرت ابراهيم(ع) خيلي به بچه هايش دعا مي‌كرد انقدر مي‌گفت (رَبِّ اجْعَلْني‌ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي) (ابراهيم /40) خدايا نسلم نماز خوان شود، اگر ما نسلي تربيت كنيم كه نمازخوان نيست، گيرم به 80 كيلو جوان سوپردولوكس اين جوان رشد معنوي ندارد ولي در فلان رشته و فلان رشته موفق شد. در همه رشته‌ها موفق شد شما چيزي براي قبر ذخيره نكرده‌اي، ما فردا نيستيم، حديث داريم تمام كارهاي خيري كه دختر و پسر مي‌كنند… ثوابش براي بابا و ننه هم هست هر مقدار به خودش فتوكپي‌اش را به پدر و مادرش هم مي‌دهند، چرا بچه‌ها را با مسجد آشنا نكنيم هرچه به مسجد نزديك باشند از فساد دور هستند، مسجد پر بشود زندان خلوت ميشود و فساد كمتر مي‌شود، دعا كنيم به بچه‌ها به صورت جدي.
3- اصل لقمه:
از چيزهايي كه خانواده‌ها خيلي بايد دقت كنند لقمه حلال است، اگر لقمه حرام باشد مربي امام حسين(ع) هم كه باشد نمي‌شود تربيت كرد هفته تربيت است اگر پدر و مادر لقمه حرام بدهند شما با بچه‌ها چه كار مي‌خواهيد بكنيد مثل هواپيمايي كه به جاي بنزين مخصوص گازوئيل ريخته‌اند حالا هر برنامه‌اي براي اين هواپيما از تنظيم خلبان و امور فني و…. پياده كنيد هواپيما پرواز نمي‌كند با لقمه حرام نمي‌شود رشد كرد (اصلا بعضي خيلي پر رو شده اند) علني مي‌گويد يك ميليون به چند، ماهي 50 تومن، مي‌گويد ديگري گفته 60 تومن، ربا حرام و يك درهم ربا مثل (زناي با مادر است). حديث داريم كسي كه ربا مي‌خورد اعلام جنگ با خدا مي‌كند لااقل حيا كنند اسم مضاربه بگذارند و توي آن هر غلطي كردند، كردند.
راحت مي‌گويد من 2 ميليون مي‌دهم ماهي 100 هزار تومن مي‌گيرم مي‌خواهد مادر و پدرت درآيد، تجارت يا گم كن، يا قمار كن، هيچ ربطي به من ندارد، ربا يعني من پول مي‌دهم و ماهي اينقدر مي‌گيرم كاري به كار تو ندارم. اينكه قطعا حرام است آن كه حلال است اين كه با اين پول كاسبي كن نصفش را براي زحمتي كه كشيدي بردار و نصفش را هم به من بده، سود با هم ضرر هم با هم همه و همه آلوده شده‌ايم كشاورز هم در فروختن سبزي به بقال شن قاطي مي‌كند من باور نمي‌كردم ولي رفتم سبزي بخرم، بقال گفتم من باور نكرده گفتم گل همراه ان است بعد يك دسته از آنها را بريد ديدم شن دسته‌اي ريخته‌اند انسان غصه مي‌خورد با فقر برود جهنم سبزي كار هم برود جهنم يك نفر با يك ميليارد و دو ميليارد و يك نفر هم براي يك آدامس بگويد دزد است از يك پاساژ قالي بدزدد ولي يك قاشق بگويند دزد بقال چرا پرتقال پوسيده‌ها را زير صندوق‌ها هم كه از ايران خارج مي‌شود مي‌گويند از ايراني نخريد رويش خوب و زيرش خراب است اين عزت انقلاب است، شهدا راضي هستند؟ وقتي كه نفت ما صادر نمي‌شود انقلاب راضي است؟، وقتي مي‌خواهيم چهار قلم چيزي صادر كنيم، گيرم كلاه برداري هم كرديم ضررش به خودمان است.
من يك قصه‌اي را نمي‌دانم گفته‌ام، گفته‌ام كه گفته‌ام. گاهي يك چيزي به ذهنم مي‌رسد حالا اگر، اگر گفته يا نگفته ام) پزشك شربت به مريضي مي‌دهد او هم براي اينكه به پزشك بگويد خورده‌ام يك مقداري را توي دستشويي خالي مي‌كند اين كلاه سر خودش گذاشته فكر مي‌كند كلاه سر پزشك گذاشته.
قرآن بخوانم: (وَ لا يَحيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ) (فاطر /43) يكه مي‌زني به خودت. ايران وقت صادراتش است، وقتي چيزي صادر مي‌كني بايد بگويند زنده باد ايران، اجناسش سالمه سالم است، شكستني صادر مي‌كني هر بشقابي يك جور است، رب گوجه، حالا كه مملكت مشكل دارد، به كي خيانت مي‌كني زشت است نمي‌گويند فلاني مي‌گويند جمهوري اسلامي، اگر سيب و انار لك داشته باشد نمي‌گويند فلاني مي‌گويند نظام اسلامي بايد مواظب باشيم لقمه حلال بدهيم كه خيلي مهم است ديشب يك جايي بوديم همه استاد دانشگاه بودند بحث لقمه حلال بود، يك نفر اشكال كرد كه اگر لقمه حلال و حرام موثر است چطور زن فرعون در آن محيط بود و زن خوبي بود؟
گفتم زن فرعون از كجا كه لقمه‌اي كه خورده حرام بوده با اين كه زن واجب النفقه است، افرادي هستند شبيه خواني مي‌كنند با پرده به ديوار عكس يزيد را زشت مي‌كشند گفتند يزيد خوشكل بوده كارش بد بوده معنايش اين نيست كه شكلش هم بد بوده اگر از كسي بدمان مياد عكسش را هم كاريكاتوري مي‌كشيم نه بابا خودش خوب كارش بد است.
حديث داريم: «كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ» (كافي/ج‌5/ص‌124) لقمه حرام رويه انسان اثر مي‌گذارد.

4- توجه به غذا، آموزش و ازدواج

4- غذاي كامل:
داريم مادرها درست و كامل بچه‌ها را شير بدهند (حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ) (بقره /233) حول يعني سال حولين يعني دو سال، دو سال كامل شير بدهند (لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ) (بقره /233) مادر هم بايد هر غذايي را نخورد كه در شير اثر مي‌گذارد.
5- آموزش
همه آموزشها را نبايد به آموزش و پروش بسپاريم يك سري از آموزش‌ها از پدر و مادر است، آموزش عملي، با عمل به بچه ياد بدهد. يكي از وزرا مي‌گفت 5 ريال به بچه‌ام دادم رفت توي كوچه داد به فقير من فهميدم به جاي او 5 تومن دادم بعد گفتم ببين قرآن مي‌گويد (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها) (انعام /160) كسي كار خوب كند خدا ده برابر پاداش مي‌دهد من هم به اين عمل كار خدايي كرده 5 ريال به فقير دادي من 50 ريال مي‌دهم، تا آخر عمر تفسير اين آيه از ذهن بچه بيرون نمي‌رود، اين رقمي آموزش بدهيم، آموزشها لازم نيست سر كلاس باشد.
(من يك وقت فكر كردم ترياكي‌ها چطور موفق هستند هر ترياكي سالي چند تا را ترياكي مي‌كند؟ ولي ما اينجور نيستيم كه مثلا اگر كشوري 2 ميليون نمازخوان دارد سال بعد 2 ميليون، 3 ميليون نمي‌شود، اما 2 ميليون ترياكي سال ديگر 3 ميليون مي‌شود، چطور شد ما در تبليغ نماز از ترياكي‌ها عقب افتاده‌ايم، ترياكي‌ها مي‌روند پهلوي منقل تك، تك، ما در منبر سخنراني عمومي مي‌كند كسي نمي‌گويد به من است اما ترياكي ميگويد حالت خوب است يك بس بزن پاي منقل تك تك) يعني آموزش بايد تك تكي باشد، خيلي وقتها واعظ و معلم روي منبر و توي كلاس موفق نيست بايد برود توي خوابگاه.
(مقام معظم رهبري خيلي سخنراني مي‌كند، آنجا به دل مي‌نشيند كه هر چند شبي مي‌رود به ديدن خانواده يك شهيد نيم ساعت، اين نيم ساعت براي آن خانواده از كل سخنراني‌هاي توي حسينيه امام خميني(ره) اثرش بيشتر است، البته آن سخنراني هم در سطح ايران و بين المللي مهم است اما اگر از اين خانواده بپرسيم آن دو سه دقيقه‌اي را مي‌گويد كه رفته توي خانه اش) توي هر محله‌اي طلبه‌اي هست جوانها با او رفيق شوند حالا اگر دانشمند است سؤالها را جواب مي‌دهد اگر متوسط است مثل بنده سؤال كنيد فردا جواب مي‌دهم، ما بايد رابطه‌مان تنگاتنگ باشد. پس مسأله آموزش نه آموزش راديو، تلويزيوني بلكه خصوصي‌تر.
6- ازدواج
(دلم سوخت براي) جوانهاي مشهد، كنگره‌اي داشتند بنام ازدواج، پدر مادرها را دعوت كردند كه به آنها بگوييد شما آنقدر براي ازدواج ما گير ندهيد، ما هم براي پدر و مادرها صحبت كرديم، نجات نسل جوان به اين است كه ازدواج آسان شود و اين با گراني و شرايط دانشجويي تنها يك راه دارد و آن اينكه دوران نامزدي طولاني باشد اگر ازدواج نباشد آفات زيادي دارد و اگر بخواهد سريع زن را ببرد كه تنهايي هم نان ندارد بخورند، دو تا فقير راه بيافتند توي خيابان اين هم مشكل، پس ازدواج نكردن مشكل، ازدواج با بردن مشكل، بهترين راه كه به كمك پدر و مادر عقد ببندند و پسر خانه پدر و دختر خانه پدر مقدمات با دقت بعد هم مانعي براي رفت و آمد و زيارت و با هم بودن نداشته باشند (بچه دار نشوند تا به زندگي كه رسيدند) خانه اجاره كردند، اين پسر و دختر چه نامزد داشته باشند يا نه خرجي اضافه نمي‌كند براي پدر و مادر، خوبي آن اين است كه در رفت و آمدها همديگر را كنترل مي‌كنند از خلافها و روابط نامشروع، با هم باشند منتها خرجي كه نكنند، (راهي فعلا با عقل. مي‌خواهم يك شوخي كنم، مي‌شود با شما شوخي كرد ولي با آنها كه پاي تلويزيون نشسته‌اند آدم خجالت مي‌شود.
حالا من به شما مي‌گويم مرحوم آيه الله طالقاني تفسير كه ميگفت، مي‌گفت اين به عقل ناقص من رسيده حالا ببينم به عقل ناقص شما چي مي‌رسد شوخي مي‌كرد حالا به عقل ناقص من آمده ببينم به عقل كامل شما.
پس ترك ازدواج مشكل، تشكيل زندگي مشكل، تاخير تا پايان حل مشكلات هم مشكل به عقل من رسيده با فكر، كه ازدواج كنند تا به خونه و زندگي برسند، زندگي را هم از صفر شروع كنيد.
چند روز قبل يكي آمده كه مي‌خواهند دختر را عيد ببرند، گفتم عيد كه كسي بخاري نمي‌خواهد تا زمستان، گفت آخر مي‌گويند كه جهازيه را بايد با هم ببرند الآن به قدر لازم ببريم بعد كم كم مثل اينكه دشمن همديگر هستيم.
(كاشان يك مرغي را گرفته بودند پرهاي او را زنده مي‌كندند يكي گفت چكار مي‌كنيد گفتند مي‌خواهيم او را حاجي كنيم. يعني مثل اينكه دارند حاجي‌اش مي‌كنند) اين رقم كه درست نيست كه تابستان است پدر دختر براي بخاري قرض مي‌كند بعضي وقتها هم مادر شوهرها سوسه مي‌آيند مي‌گويند صبر كن جهازيه‌اش جمع شود عمل كردي كم شد. كشتي مي‌گيريم، رقابت است (مو از خرس ميكنيم مرغ را حاجي مي‌كنيم) پدر در مي‌آوريم، يا مي‌خواهيم بچه‌مان زندگي كند فعلا با همين مي‌شود زندگي كرد، از صفر شروع كنيد.
ماههاي اول ازدواجم بود، آمدم قم دو نفري خانه‌اي اجاره كرديم اطاق دوازده متري داشتيم ولي 6 متر فرش، پدرم آمد قم گفتم اگر ما 6 متر فرش ديگر داشته باشيم زندگيمان كامل مي‌شود، خنديد، گفتم چرا؟ گفت من هشتاد سال است مي‌دوم زندگي‌ام كامل نشده، خوشا به حال تو كه مي‌خواهي با شش متر فرش زندگي‌ات كامل شود.
نگذاريد جوان گناه كند، اگر پدر و مادر بهانه گيري نكند كه حالا دهانش بوي شير مي‌دهد (اگر بگوييم پر رو مي‌شود اينطور نيست اگر بنا باشد پر رو شود قبلا شده اگر پر نشود كه هنوز نشده. اينها زن يا شوهر كه مي‌خواهند به همه رفقا مي‌گويد آخر همه بابا و ننه مي‌فهمند)، چرا غفلت كنيم و با هم صاف نباشيم، چرا زندگي را آسان نگيريم خيلي از مراسم‌ها را مي‌شود انجام نداد.
خداوند رحمت آيت الله العظمي گلپايگاني را رفتيم گفتيم مي‌خواهيم جشن بگيريم براي عمامه گذاري چون طلبه‌ها براي عمامه‌ها جشن مي‌گيرند من مي‌خواهم براي عمامه گذاري جشن گرفته و از سهم امام استفاده كنم ايشان فرمود ما كه براي عمامه گذاري جشن نگرفتيم ملا نشديم برو عمامه بگذار جشن مي‌خواهد چه كند.
آمده بود مي‌گفت ما مي‌خواهيم تعزيه بگيريم اسب نداريم شمر را سوار كنيم او را سوار دوچرخه كنيد تعزيه باطل است.

5- مبارزه با خرافات و سنت‌هاي غلط

7- محو تكلف‌ها
هر چه قيد هست برداريد قران مي‌فرمايد از وظايف پيامبر اين است:
1و2- (وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ) (آل‌عمران /164) 3- (وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‌ كانَتْ عَلَيْهِم) (اعراف /157).
پيغمبر آمد غلهايي كه به پاي مردم بود باز كرد، و لذا به دختر عمه‌اش زينب كه يك زن با شخصيت مكه بود. عبدالمطلب رئيس مكه بود نوه اين شخصيت گفت تو بايد زن يكي از اين برده‌ها بشوي، خود پيامبر هم رفت به خواستگاري، او هم خوشحال شد فكر كرد حضرت او را براي خودش مي‌خواهد (بعد گفت نه من تو را براي نوكرم مي‌خواهم) براي برده البته او هم بعد از سران لشكر شد از مسلمان‌هاي درجه يك شد البته سابقه‌اش برده بوده طوري نيست ما دوازده امام داريم شش تا از آنها مادرشان كنيز بوده مي‌شود، مادر كنيز باشد بچه هم امام شود، خيلي‌ها بچه‌هاي ده هستند مرجع تقليد مي‌شوند و يا استاد دانشگاه مي‌شوند خيلي‌ها هم خانه كنار دانشگاه دارند شونزده تا تجديدي مي‌آورند.
بايد غل‌ها را شكسته و تكلف‌ها را برداريم، مهريه را ساده بگيريم كه ساده آن هم زياد است. گفت آب رود نيل قوت من است. خواب اصحاب كهف چرت من است 309 سال كه خوابيد مي‌گويد چرت و 100 تا سكه كه مي‌گيرد تازه قيمت تعاوني حساب كرده، بلاي عمومي شده بنده هم، هم، تكلف‌ها را بايد برداريم گمنامي و فقر عيب نيست تفاهم نداشتن عيب است، و اصل اين است كه عروس و داماد همديگر را درك كنند. نصف توفيق‌هاي پيامبر(ص) از خديجه بود و يا بخشي و بخشي از توفيقات حضرت علي(ع) از حضرت زهرا(ع) و بخشي از توفيقات امام حسين(ع) از زينب كبري(ع). بايد تفاهم داشته باشند لباس و قالي نو يا كهنه مهم نيست مهم نيست مهرهاي بزرگ يا كوچك مهم آن است كه چند ركعت نماز خوانده و چقدر حضور قلب داشته‌ايم، ازدواج آسان و تكلف‌ها را برداريم (كه من خودم هنوز حريف نشده ام) ولي مي‌شود، مي‌شود مهماني و رفت و آمد ساده كرد با تعاون بارها را برداريم و يكي از مشكلات ما اين است كه بچه مسجد نيستيم اگر اهل مسجد باشيم همديگر را شناخته تا مشكلي پيش ‌آيد همديگر را با لباس و برق و ظرف و… كمك مي‌كنند و مشكلات رفع مي‌شود. كه مسجد مرده بلكه زنده اگر 500 نفر هستند اگر يكي مشكلي پيدا كرد بقيه كمك مي‌كنند چكي بر نمي‌گردد اگر بناست چك برگردد تمام مردم كمك مي‌كنند چك پاس مي‌شود. فردا نوبت شما مثل اينكه با هم قهر هستيم وسيله ارتباط زياد ولي ارتباط كم شده است. تلفني درست شد كه با هم رابطه برقرار كنيم زنگ مي‌زند فحش مي‌دهد قهر مي‌كند موبايل و همراه براي رابطه داريم ولي قهر هستيم وسيله ارتباط هست ولي ارتباط قطع است، منار هست بلال نيست. دوره آخرالزمان مسجدها شيك ولي نماز خوان ندارد حديث داريم: از وظايف پدر و مادر اين است كه تكلف‌ها را بردارند.

6- قيودي كه من از خودم برداشتم

(من در عالم آخوندي خدا لطف كرد پنج تكلف را برداشتم راحت شدم از همه طلبه‌هاي ايران راحت‌تر هستم، پنج غل به پايم بود كندم راحت شدم يكي مردم بيايند براي دعوت گفتم تو برو درب خانه جوانها، پا شدم رفت درب خانه جوانها را زدم گفتم بياييد مسجد برايتان قصه بگويم، وقتي گفتي مردم بيايند نمي‌آيند در خانه مي‌پوسي يكي مثل سليمان است در خانه مي‌نشيند به بلقيس مي‌گويد (وَ أْتُوني‌ مُسْلِمينَ) (نمل /31) يك وقت مثل موسي چوپان است مي‌گويد: (اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ) (طه /24) تو پاشو برو سراغ فرعون يك وقت پيامبر بياست يك وقت برو اگر مثل سليماني «وَ أْتُوني» اگر مثل موسي برو قيد دعوت را برداشتند.
يكي قيد گرياندن گفتم نه من مي‌خندونم، يكي قيد فني حرف زدن گفتم نه همين طور كه پشت كرسي با عمه‌ام حرف مي‌زنم، توي تلويزيون هم انگار با خاله و خواهر و برادر حرف مي‌زنم نه اينكه شنوندگان عزيز من بسيار. با مادرت چه جور حرف مي‌زني، خطابه و گريه و دعوت مردم را حذف كردم و يكي هم پول، دادند يا ندادند كه 99% هم نمي‌دهند. قيدها را برداشتم راحت شدم قيد اينكه يك منبر بايد 40 دقيقه طول بكشد خداوند حفظ كند يكي از علما را كه درس خارجش بالا 500 شاگرد شركت مي‌كند يك روز توي مسجد گفت ‌اي مردم من هرچه يادداشت و اطلاعات داشتم صبحها بعد از نماز برايتان گفتم ديگه چيزي ندارم برويد سراغ يك آقاي ديگه من درخت توتم، توتهايش تمام شد، البته به من نگوييد آقاي قرائتي تو هم برو كنار) به هرحال مي‌شود ازدواج كرد و قيدها را برداشت، قيد محرم و صفر، حريم بايد گذاشت براي عاشورا اما دو ماه تعطيل كي گفته نه آيه داريم نه حديث بله در ايام عاشورا داريه و تنبك بد است بي ادبي است ولي عقد كنند دو ماه براي چي تعطيل، مدرك را بگيرد براي چي جهازيه‌اش جور نيست بعد بفرستيد، مثل بت پرستها شده‌ايم كه به دست خود بت تراشيده و پاي بت گريه مي‌كردند ما هم آداب و رسومي را درست كرده و به پاي آن گرفتار شده‌ايم، چشم و هم چشمي حذف، دعا، لقمه حلال، غذاي كامل، آموزش، ازدواج آسان، تكلفها را برداريم اينها مسائلي است كه خانواده‌ها را گير داده است. خدايا فرد و خانواده و جامعه، دولت و ملت، نسل و ناموس ما را در راه اسلام ناب قرار بده.

«والسلام و عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1315
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست