responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1261

موضوع بحث: حق الناس ‌

تاريخ نوار: 10/8/69

بسم اللَّه الرحمن الرحيم‌

در خدمت برادرانى هستيم كه همه‌شان عضوى را در جبهه داده‌اند؛ دست، پا، چشم، و غيره و نيز جانبازانى هستند كه قهرمانند و ورزشكارند در كشتى و فوتبال. . . . و به بعضى از كشورها هم رفتند و تا حالا 28 بار مدال گرفته‌اند و در دنيا هم اين بار ايران اول شده است و در روزنامه‌ها هم مطرح شده است. حالا برادران داراى يك روحيه شادى هستند. البته بحث ما درباره جانبازان نيست درباره حق‌الناس است ولى بحث در خدمت اينهاست.
حق‌الناس را من سال 63 يك بار بحث كردم و چند تا حديث آنزمان گيرم آمد و بعد پنج سال گذشت سال 68 باز يك چند تا حديث ديگر گيرم آمد و آن حديث‌هاى نو را گفتم امروز باز هم يك چيز ديگر گيرم آمده است. بنابراين بحث چيزى است كه هر چه بگويم باز كم گفته‌ام يعنى ممكن است ده يا بيست سال ديگر چند تا حديث ديگر گيرم بيايد باز بيايم بحث حق‌الناس را بگويم. بنابراين يادداشتهايى كه در سالهاى قبل گفتم اينهايى است كه فيش بردارى كردم اينها را تكرار نمى‌كنيم و اينهايى را كه امروز جمع و جور كرديم برايتان مى‌گويم.

1- گستره و سيماي حق‌الناس

حق‌الناس كلمه‌اش را شايد بدانيد، مال مردم را آدم بخورد. حال چه مال دولت باشد چه مال ملت باشد چه مال همسر باشد چه مال شريك باشد چه مال شاگرد باشد چه مال كارگر باشد. يعنى مفت خورى مسأله مهمى است.
بنابراين سيماى حق الناس را برايتان بگويم. قرآن روي حق‌الناس خيلى عنايت دارد. مثلاً مى‌فرمايد: (وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ) (مطففين /1) واى بر كم فروش! كم فروشى خب اين حق مردم است ديگر.
(وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ) (اعراف /58) قرآن مى‌گويد چرا مال مردم را كم بهش مى‌دهى بايد 45 دقيقه سر كلاس باشى چرا 35 دقيقه سر كلاس مي‌روي؟
بايد يك ساعت كه روى منبر هستى حرفهاى خوب بزنى چرا از سخنرانى كم مى‌كنى؟
حق مردم شامل معلم و آخوند مي‌شود تا به ادارى و كارمند تا به كارگر و كشاورز تا به زن خانه دار حق الناس يك چيز مهم است و شامل همه مى‌شود.
يك قصه: اميرالمؤمنين چند تا برادر داشت برادرهايش درجه بندى داشتند يكى از برادرهاى درجه يك او جعفر طيار بود، او مثل شما بود. دو دستش را هم در جبهه داد. نماز جعفر طيار هم كه مى‌گويند به نام ايشان است. در هيچ يك از توسلات حضرت امام(ره) اين جمله را نفرموده است، امام(ره) به بحث جعفر طيار كه مى‌رسد مى‌فرمايد: كبريت احمر، كبريت احمر را جايى تعبير مى‌كنند كه يعنى اين حرف ندارد يعنى خيلى مقرِّب و مجرَّب است براى كسانى كه گرفتارى دارند. گر چه خواندنش نيم ساعت هم بيشتر طول نمى‌كشد براى حل مشكلات، خيلى نفوذ دارد.
جعفر طيار برادر حضرت امير بود. سخنگو بود خوب حرف مى‌زد در جبهه مى‌جنگيد شجاع بود.
يك برادرش هم عقيل بود. اين عقيل يك روز آمد گفت يا على(ع) تو رهبر حكومتى و من هم برادر تو هستم مى‌دانى كه وضع ما خوب نيست عيالوارم گرانى است تو برادرم هستى يك چيزى به ما بده.
فرمود: بيا برويم يك مقدار قدم بزنى. حضرت امير او را برد به پشت بام در پشت بام دكه‌ها و دكانهاى كوفه پيدا بود، همينطور كه دو برادر قدم مى‌زدند، فرمود: بيا يك طرحى مى‌دهم پياده كن. گفت چى؟ فرمود: شب برو يكى از اين صندوقها را بزن تا وضعت خوب بشود. گفت: آقا! يعنى دزدى بروم؟ آقا فرمود: تو حاضر نيستى يك دكان را بدزدى آنوقت به برادرت كه رهبر است مى‌گويى حق كل مردم را بدزدم. من اگر خواسته باشم به تو اضافه بدهم يعنى اينكه على بن ابيطالب، دزدى اضافه حقوق ديگران كند. بدان كه تو امتيازى نسبت به ديگران ندارى و همين كه تو برادر منى بيايم و سبيلت را چرب كنم. خب اين دزدى است.
يك بار شخصى آمد پيش اميرالمومنين گفت: آقا يك چيز اضافه به ما بده. فرمود: آخر، مال مردم است نمى‌توانم بدهم ولى حالا جمعه بيا. جمعه آمد حضرت او را برد نماز جمعه جمعيت خيلى است. فرمود: تو كه به من مى‌گويى اضافه بده يعنى از مال اين مردم بدزدم، اجازه مى‌دهى؟ گفت: نه. گفت: پس اين توقع را از من نداشته باش.

2- تعدي به حق‌الناس و از دست دادن ارزش‌ها

خدا همه را بيامرزد، حق الناس خيلى مشكل است. دستي كه حق الناس تعدي كند ارزشش را از دست مي‌دهد.
يك قصه: اگر كسى 4/1 مثقال طلا دزديد چهارتا انگشتش را قطع مى‌كنند هزار سال پيش از آيت اللَّه علم الهدى سيد مرتضى پرسيدند چرا به خاطر 4/1 يك مثقال 4 تا انگشت را قطع مى‌كنند فرمود: دست وقتى ارزش دارد كه خائن نباشد دست وقتى دزدى كرد خيانت كرده است چهارتايش فداى يك مثقال. تا خيانت نكردى 4 تا انگشت چهار صد مثقال مى‌ارزد همين كه خيانت كردى چهار صد مثقال فداى يك چهارم مى‌شود.
هر كس يك انگشت كسى را قطع كند بايد ده تا شتر بدهد، يعنى 10 مثقال طلا. اگر كسى يك انسان را بكشد هزار مثقال طلا جريمه‌اش است و اگر كسى 10 تا انگشت را قطع كند بايد هزار مثقال طلا بدهد. چهار تا انگشت كسى را قطع كنند 400 مثقال طلا جريمه‌اش است. (وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما) (مائده /38) دزد بايد قطع شود.
البته هر كس دزدى كند نبايد دستش قطع بشود مثلاً دزد يك جايى را برود و خراب كند ديوار خراب كند قفل بشكند ولى از جاهايى كه درش باز است كتكش مى‌زنند ازش هم پس مى‌گيرند و زندان و تعزيرات هم دارد ولى دستش را قطع نمى‌كنند مثلاً از مسجد حسينيه از كنار بازار يك جايى كه وارد مرز شود.
يا مثلاً دزدي پدر و پسر از هم حسابش جداست يا شريك از شريك. گناه و جريمه هم دارد ولى دست را قطع نمى‌كنند.
يا اگر فقر اقتصادى بود و دزد گرسنه‌اش بود و نان را ‌دزديد و ‌خورد، ممكن است كتكش بزنند ولى دستش را قطع نمى‌كنند.
اگر دزد را بگيرند بگويد آقا بنده حكم را نمى‌دانستم اگر مى‌دانستم چهار تا انگشت را قطع مى‌كنند هرگز دزدى نمى‌كردم اينجا هم اسلام دستش را قطع نمى‌كند. يعنى دزد بايد خبر از مسأله داشته باشد.

3- اهميت حق‌الناس و مال مردم

درباره‌ي مال مردم:
اميرالمؤمنين مى‌فرمايد: دو رقم گناه داريم، گناهانى كه خدا مى‌بخشد، گناهانى كه خدا نمى‌بخشد اما آن گناهانى كه خدا نمى‌بخشد حق مردم است خدا گناهانى كه به خودش مربوط است مى‌بخشد. امام صادق(ع) فرمود: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ»(كافى/ ج‌2/ ص‌170) هيچ كارى بهتر از اين نيست كه طلب مردم را بدهد.
و باز امام صادق فرموده است كه اگر مال مردم را خوردى و نرفتى بدهيت را بدهي، خداوند در روز قيامت صد سال تو را معطل مى‌كند.
مال مردم خيلى مهم است. تمام ابواب فقه روى مسأله مال مردم مى‌گردد.
مثلاً: حق الناس در عبادات‌، حق الناس در حج، حق الناس در احياى موات، حق الناس خمس و زكات، حق الناس در جبهه، حق الناس داد و ستد و معامله، حق الناس در مسجد، حق الناس در ارث، حق الناس در شركت‌، حق الناس در وصيت، حق الناس در اجاره‌، حق الناس در وقف، حق الناس در صلح‌، حق الناس در ديه، حق الناس در حجر، حق الناس در شركت، حق الناس در افراد مختلف‌، حق الناس در مهريه. ‌
تازه حق الناس با افراد مختلف با كودك و… هم اقسام خودش را دارد.
حق كودك‌ هم محترم است. مگر مى‌شود اگر بچه يك چيز را برداشت تا بخورد، آدم از او بگيرد مگر مى‌شود كه يك بچه‌اى را كه يك جا نشست بلندش كنيد و راحت بگوييد بچه پاشو. بچه‌ هر جا نشست جاى خودش است.
حق الناس در همسر، خوب اگر همسر شما پتو يا فرش را شسته و به شما مى‌گويد فرش را خاكى نكن تو بگويى حرف نزن، خب فرش را اگر خاكى كنى او بايد بشويد.
مى‌خواهم افطارى بدهم خب خانم جان بِكَند كه شما پُز بدهى. شما ميهمان داريد به خانم چه ربطى دارد. حساب شما فرق مى‌كند.
حق الناس با شاگرد با كارفرما. بعضى مواقع كارگرها هم مى چاپند. بنده خدا فقير است اما توى همين فقيرى هم يك ذره دزدى مى‌كند. بابا! تو كه زندگى‌ات كمرنگ است حيف است كه به جهنم بروى.
گاهى كارفرما حق كارگر را مى‌خورد. گاهى مردم مال همديگر را مى‌خورند. گاهى مردم مال دولت را مى‌خورند. گاهى هم دولت مال مردم را مى‌خورد. و اينها همه‌اش حرف دارد.
اگر مواظب نباشيم همه‌مان گير هستيم. حق الناس خيلى گسترده است.

4- حق‌الناس مانع قبولي عبادت

قرآن در رابطه با حق الناس حرف زياد دارد. و همچنين در اين باره حديث زياد داريم.
در روايات يك شخصى آمده بود مكه امام باقر را ديد گفت آقا فلانى از ما طلب داشته جيم شده‌ام و آمده‌ام مكه امام(ع) فرمود: حج تو قبول نيست. برو حق مردم را بده. يك وقت يك نفر كارمند مى‌رود و ساعت ادارى قرآن مى‌خواند. شما حق ندارى قرآن بخوانى. اصلاً شما حق ندارى قرآن بخوانى. شما حق ندارى توى ساعت ادارى نماز بخوانى.
بله اگر نماز جماعت توى اداره‌ها اقامه شود كار خيلى خوبى است اما به شرط اينكه مزاحم ديگران نشود اتلاف حقوق ديگران نشود و طورى نباشد سوژه شود براى معطل كردن مردم. امام نمازش را سريع خواند گفتند امام چرا تند تند خواندى فرمود بچه جيغ مى‌زد مگه صدايش را نشنيديد.
آب وضو اگر مال مردم باشد مثلاً مى‌شود بدون اينكه از سازمان آب اجازه گرفت يك لوله از زير كشيد، اگر دولت راضى نباشد وضويى كه مى‌گيرى چگونه است؟
مى‌گويند نماز را بخاطر حق الناس قطع كن شما مى‌گوييد (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ) (فاتحه /5) يك دفعه يك كسى مى‌گويد پولم را بده، دست مى‌كنى در جيبت مى‌بينى پول ندارى. اسلام مى‌گويد: نمازت را باطل كن برو پولش را به او بده بعد نمازت را بخوان.
اگر كسى لباسش مال خودش است فقط يك نخش دزدى است مى‌گويند نمازش باطل است.
مرده‌اى از دنيا رفته است، با كفن نجس او را كفن بكن با كفن غصبى كفنش نكن. اگر ندارى بى كفن دفن كن اما با كفن غصبى دفن نكن. و اگر دفن كردي بعد فهميدى صاحبش راضى نيست گرچه اسلام نبش قبر را حرام مى‌داند ولى بايد قبر را بشكافى و مرده را بيرون بكشى و كفن غصبى را در بياورى.
كسى اگر بنا دارد پول حمامى را ندهد غسلش باطل است گر چه وقتى كه آب مصرف مى كنى بگويى حالا غسل مى‌كنم بعد به او مى‌گويم و راضى‌اش مى‌كنم.
البته وسواسى‌ها را من نمى‌دانم چگونه‌اند چون حمامى‌ها از وسواسى‌ها راضى نيستند و بسيارى از زنها اهل وسواسند و غسل اينها اشكال دارد.
اگر كسى بخواهد پول حرام يا پول خمس نداده را به حمامى بدهد باز غسلش باطل است.
در حج: حديث داريم كسى كه مى‌آيد مكه با مال حرام تا مى‌گويد لبيك خطاب مى‌رسد لا لبيك به او مى‌گويند حجت قبول نيست.

5- عزت و آبروي مردم حق‌الناس است

يكى از حق الناس‌ها آبروى مردم است.
على بن يقطين وزير كه عامل نفوذى امام كاظم (ع) در دربار بنى عباس بود كه كار مسلمانها را راه بياندازد.
يك روز يك چوپانى آمد دفتر آقا به على بن يقطين گفتند يك چوپان آمده است. گفت به او بگوييد آقا توى جلسه است. بالاخره يك چوپان را راهش ندادند.
حالا اين جناب وزير مى‌خواهد برود مكه، در مدينه مي‌رود كه امام را ببيند امام راهش نمى‌دهد. چند روز معطل مى‌شود مى‌گويد من شيعه‌ام، وزيرم، من چشم شما در دربار هستم، چرا مرا راه نمى‌دهيد؟ فرمود: چرا چوپان را توى دفترت راه ندادى؟ نمى‌خواهد به مكه بروى، من كه امام كاظم(ع) هستم راهت نمى‌دهم. خدا هم راهت نمى‌دهد پس حَجّت قبول نيست. خيلى ناراحت شد بالاخره امام فرمود بايد برگردى و آن چوپان را راضى كنى. رفت درِ خانه‌ي آن چوپان را زد و آن قدر عذرخواهى كرد تا راضى شد و برگشت تا اينكه امام كاظم(ع) راهش داد.
يك روز حضرت امام آمد نماز بخواند 9 نفر را بلند كرد و بيرونش كرد و سپس آمد و نماز را خواند. گفتند: آقا چرا اينها را از مسجد بيرون كردى؟ فرمود: نماز مى‌خوانند ولى زكات نمى‌دهند زكات مال فقراست.
اصلاً حديث داريم اگر زكات ندهيم نمازمان قبول نيست.
شما هم كه ورزش مى‌كنيد يك مقدار هم مطالعه كنيد آدم جرأت مى‌كند به شما بگويد اهل بهشتيد چون شما خيلى‌هاتون پاهاتون را داديد در جبهه‌ها هر كسى كه پايش را توى بهشت گذاشت خداوند كله‌اش را توى جهنم نمى‌برد.
بعضى در قدرت بدنى قوى هستند ولي در قدرت فكرى ضعيفند. ما بايد با هم رشد كنيم. كساني كه به درس خود مثل فيزيك و شيمى و رياضيات خوب مى‌رسند ولى سر نماز حال ندارند يا كسانى كه نمازشان بسيار عالى است ولى هر سال تجديد مى‌شوند اينها كامل نيستند. ماشين كه حركت كرد بايد چهارتا چرخش با هم حركت كند.
در كارهاى فردى مى‌گويد: (وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ) (مريم /55-54) سياست بر عبادت بايد ترجيح داشته باشد نه عبادت بر سياست. . . .
تمام انگشت‌هايش انگشتر دارد مى‌گويد اين عقيق است ثواب دارد اين حرز است ثواب دارد تمام انگشتهايش را پر انگشتر كرده ولى وقتى مى‌گوييم بيا به خبرگان رأى بده مى‌گويد حالا ببينم، چى چى را ببينم.
انقلاب كه ارزان به دست نيامده است سى چهل هزار نفر سالها اسير شدند اگر سالهايى كه اسيرهاى ما زجر كشيدند سر هم كنيد چند قرن عزيزترين جوانها سخت‌ترين مشكل را ديدند اما تو مى‌خواهى بيايى يا نيايى‌؟

6- اهتمام اسلام به حقوق مالي

بزرگترين آيه‌ي قرآن مربوط به حقوق است. مى‌گويد اگر از كسى وام گرفتيد و قرض گرفتيد (وَ لْيَكْتُب) (بقره /282) بايد بنويسيد. اتفاقاً كاغذ بازى در هر كجا غلط است مگر در حق الناس.
قرآن مى‌گويد در خريد و فروش و جنس (أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً إِلى‌ أَجَلِهِ) (بقره /282) كوچك و بزرگ بايد نوشته شود. قرآن مى‌گويد در داد وستد حتى دو تا شاهد بگيريد.
در ارث: اسلام وقتى گفته انسان از دنيا رفت براى انسان چهار طبقه تعيين كرده؛ اول زن و بچه و پدر و مادر بعد برادر و خواهر بعد ديگران. ‌ بعضى 6/1 بعضى 8/1 بعضى 3/1 بعضى 2/1 بعضى تمام. قشنگ فرمول دارد. چه كسى 8/1 است؟ همسرى كه بچه دارد. چه كسى 6/1؟ پدر و مادر. كى 3/1؟ خواهر و برادر. چه كسى 2/1 اگر پسر بود.
در ارث حق الناس بايد دقيق باشد.
حديث داريم اگر پدرى وصيت كند به يك پسر2 تومان بدهيد به پسر ديگر 1 تومان، گناه كبيره كرده است. چرا بين بچه‌ها فرق مى‌گذاريد؟ يك وقت ممكن است يك بچه پولدار باشد و يكى فقير، در اين حالت اگر به بچه فقير بيشتر بدهيد اشكالى ندارد ولى اگر همه در يك اندازه باشند و بگوييد من يكي را بيشتر دوست دارم، گناه است. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مَنَعَ َ غَنِيٌ‌»(غررالحكم/ص‌371) هر فقيرى كه گرسنگى مى‌كشد مال آن پوادارى است كه حقش را نمى‌دهد.
روايت هست كه خداوند زكات را چنان تقسيم كرد كه اگر پولدارها زكاتشان را بدهند گرسنه‌اى در عالم وجود نداشته باشد. هر كس از گرسنگى خوابش نمى‌برد معلوم مى‌شود كسي در خانه‌اى از پرخورى خوابش نمى‌برد.
امام حسن عسكرى(ع) فرمود: «أَغْنِيَاؤُهُمْ يَسْرِقُونَ زَادَ الْفُقَرَاءِ»(مستدرك‌الوسائل/ ج‌11/ ص‌380) پولدارها حق فقرا را مي‌دزدند.
البته سرقت فقط در مسائل مالى نيست حديث داريم كه مى‌گويد بعضى‌ها دزد نمازند يعنى از نمازشان مى‌دزدند.
كسى كه بسم اللَّه. . . نمى‌گويد امام فرمود اينها بهترين آيه را قورت داده‌اند.
يك روز معاويه نماز مى‌خواند و بسم اللَّه. . . نگفت بعد از نماز گفتند بسم اللَّه. . . را فراموش كردى يا دزديدى؟ بعضى‌ها از اسلام مى‌دزدند.

7- حق‌الناس در وقف و حقوق عمومي

حق الناس در وقف‌
اگر وقف كرده‌اند كه شما شب جمعه روضه بخوانيد اگر شما صبح جمعه بخوانيد حرام است‌
اگر وقف كرده‌اند شما دعاى كميل بخوانى و شما دعاى ندبه بخوانى باطل است. اگر وقف شده است شله زرد بدهيد شما پلو بدهيد، مديونيد. همانطور كه هست و وقف شده است انجام دهيد. حساب حساب است.
در جبهه يك نفر تير خورد و افتاد. همه گفتند شهادتت مبارك! پيغمبرصلي الله عليه و آله فرمود: نه! اين شخص در حق الناس تصرف كرده است، اين لباس را بدون اجازه پوشيده است. لذا خداوند ثواب شهيد را به او نمى‌دهد.
در مسجد سجاده‌اش را گذاشته برود وضو بگيرد برمى گردد مى‌بيند يك كسى نشسته است، چرا نشسته‌اى؟ اگر سجاده پهن كرد كسى بيايد آنجا نماز بخواند نمازش غلط است.

8- نمونه‌هايي از حق‌الناس فردي و اجتماعي

حق الناس در شركت:
اگر 10 نفر شراكتى باغى دارند بايد همه با اجازه هم تصرف كنند. آقا طبقه بالا را اجاره داده است و مستأجر هم مسافرت رفته است. صاحبخانه مهمان دارد جا نيست مى‌گويد: طبقه بالا بخواب. خانه خودمان است. مال خودت بود حالا كه مستأجر آوردى مال اوست.
مستأجر خانه را براى مسكن اجاره كرده است ولي آنجا را محل كار مى كند اين اشكال دارد. اگر گفتيد شغلم اين است و بعد شغلتان عوض شد بايد اطلاع دهيد.
تمام قراردادهايى كه در سر سفره عقد مى‌گويد بعد معلوم مى‌شود دروغ است.
قرآن صريحاً مى‌گويد: اگر مهريه‌اى را براى خانمت تعيين كردى يك وقت نگويى بيا و اين مهريه را از ما نگير اگر خانم خودش خواست اشكالي ندارد. نه اينكه او را توى رودربايستى بياندازى‌.
حق شاگرد:
اگر كارفرما حق كارگر را بخورد، اين كار از گناهان كبيره است و خداوند نمى‌بخشد. رئيس خياطها گفت من مثلاً كت و شلوار را فرض كنيد هزار تومان مي‌فروشم و به شاگردانم مى‌گويم بدوزند. يك چيز هم به اينها مى‌دهم. امام فرمود درآمد تو حرام است مگر اينكه خودت در مديريت تهيه نخ و پارچه يك كارى بكنى و گرنه اگر شما هزار تومان بگيرى و پانصد تومان به آنها بدهى تا بدوزند و خودت هيچ نقشى نداشته باشى، اين حرام است.
بيت المال دولت:
اگر از تلفن اداره استفاده شخصي كنى، حق الناس است. از قير توى خيابان، حتى گچى كه توى كلاس است و مال دولت است آنوقت اين گچ را بردارى و بي دليل روى تخته بنويسي حق الناس است.
شما چه مقدار مى‌توانى در خانه‌ات آب به خصوص آب تهران مصرف كنى در قم آب را ليوان ليوان مى‌خرند آنوقت بعضي در تهران آب را توى كوچه مى‌ريزند. شما وقتى با كفش ميآيى روى فرش اداره در خانه‌ات هم همين كار را مى‌كنى.
تغيير اسمها هم درست نيست اسمى كه روى مدرسه است نبايد اسم او را بدون رضايت عوض كنيد. تغيير اسم، تغيير آرم و تغيير نام، همه اينها اشكال دارد.
امام سجاد(ع): «وَ مِنْ أَيْدِي الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِي»(مصباح‌المتهجد/ ص‌590) خدايا در روز قيامت اينهايى كه من حق الناسشان را برداشته‌ام، چه كسى من را از دست مردم نجات بدهد؟
امام سجاد(ع) در سحرهاى ماه رمضان گريه مى‌كند و مى‌گويد چه كنم از حق الناس‌؟
مواظب باشيد در اتوبوس، قطار، خيابان، پاركها، دانشگاه، كتابخانه، اينها همه حق الناس است، مواظب باشيد در برقش، در آبش، در نظافتش، رعايت كنيم. يك مقدار تقوا داشته باشيم.
مردم جانباز دادند، شهيد دادند، اسير دادند، اين انقلاب با خون پيدا شده است، حيف است كه تقوايمان كم باشد.
خدايا عقيده ما ايمان ما كشور ما ناموس ما نسل ما فكر ما را حفظ بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1261
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست