responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1243

موضوع: حضرت زهرا(سلام الله عليها) و حجاب

تاريخ پخش: 75/07/26

بسم الله الرحمن الرحيم

1- در اسلام كارهايي كه خشونت ندارد زن و مرد مساويند

در آياتي از قرآن داريم که زن در همه مسائل جز مسائلي که يک خرده قلدري مي‌خواهد، زن و مرد را مثل هم قرار داده فقط جايي که قلدري مي‌خواهد گفت زن نباشد در کشورهاي کمونيست هم حاضر نيستند يک تيم فوتبال از دخترها در مقابل پسرها قرار بگيرد چون مي‌دانند توان جسمي پسران در دويدن و گل زدن از دخترها بيشتر است. در هيچ جاي دنيا چه بي دين و چه با دين اگر يک وقت خواهران را بردند در معادن طلا مثلاً معدن طلا در آفريقاي جنوبي 4 هزار متر زير زمين مي‌روند حالا معدن طلاي ايران رو است اگر همان آفريقاي جنوبي چند هزار خانم را در 4 هزار متر زير زمين ببرد تمام تشکيلات سازمانهاي بين الملل اعتراض مي‌کنند که حقوق زن ناديده گرفته شد به زن ظلم شد مگر شما نمي‌گوييد زن و مرد مساويند تا حالا مردها کشف طلا مي‌کردند الان هم زنها، قبول ندارند.
اصولاً در غير کارهايي که خشونت مي‌خواهد زن و مرد مثل هم هستند (إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقاتِ) (احزاب /35). بنابراين اسلام زن را محروم نکرده آنجايي هم که محروم کرد حقش است که محروم کرده يعني به نفع زن است که گفته‌اند کنار باش اگر شما زمستان دستت را توي دستکش کردي هيچوقت پيشاني نبايد بگويد چرا من را توي دستکش نمي‌کني خوب پوست پيشاني طوري است که يخ نمي‌کند اما دستش يخ مي‌زند. آنجايي که اسلام مي‌گويد عفت و حجاب اين به نفع زن است.

2- كيفيت آشكار شدن برخورد زن و مرد از نظر آيات قرآن

مثلاً در قرآن داريم دختران حضرت شعيب پيغمبر حتي چوپاني هم مي‌کردند منتهي با اين فرم 1- که دو تايي بيرون مي‌رفتند اين خودش اينست که زن و دختر تنهايي بيرون نروند 2- با حفظ حياء (تَمْشي‌ عَلَى اسْتِحْياءٍ) (قصص /25) يعني راه مي‌رفتند اما با حيا «اسْتِحْياءٍ» يعني حيا (وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ) (احزاب /53) اگر خواستيد چيزي به خانمهاي پيغمبر بدهيد و بستانيد نمي‌گويد با خانم پيغمبر تماس نگيريد نه با خانم پيغمبر تماس هم بگيريد منتهي «فَسْئَلُوهُنَّ» سوال کنيد از اينها «مِنْ وَراءِ حِجابٍ» يعني از پشت پرده يا مثلاً نمي‌گويد زن حرف نزند مي‌گويد حرف بزند اما با کرشمه حرف نزند (فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً) (احزاب /32)، «تَخْضَعْنَ» از خضوع يعني حرف که مي‌زنند نازک و با کرشمه نباشد چرا؟ براي اينکه «فَيَطْمَعَ» طمع مي‌کند «الَّذي في‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ» آن کسي که در قبلش مرض است.
البته از اين آيه فهميده مي‌شود که بعضي پسرها هم نبايد خودشان را اصلاح درست بکنند. طوري نکنيد که آدمهاي هرز طمع کنند. اگر مردي مي‌خواهد برود بين خانه صحبت کند طوري خودش را درست کند «فَيَطْمَعَ الَّذي في‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ» البته «في‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ» شامل «في‌ قَلْبِها مَرَضٌ» هم مي‌شود چون گاهي وقتها در قلب زن مرض است. «يَطْمَعَ» يعني طمع. مثلاً مي‌گويند انار نخور براي اينکه ترش است پس ملاک انار نيست ملاک ترشي است وقتي ملاک ترشي شد آبليمو هم نبايد خورد نبايد بگوئيم دکتر انار گفته آبليمو را نگفته بابا اگر مي‌خواست انار را بگويد مي‌گفت انار نخور اما گفت انار نخور براي اينکه ترشي است حالا که ترشي محور شد پس آب غوره هم نخور سرکه هم نخور هر چه که ترش است نخور.
و اينجا زن و مرد مهم نيست مهم اينست که مي‌گويد «فَيَطْمَعَ» يعني آنکه مهم است اينست که قلاب را به دل هوس بازها مي‌اندازي حتي خواهر و برادر. يک برادر توي خانه شرت کوتاهي پا مي‌کند و روبروي خواهر بزرگش راه مي‌رود ولو خواهر و برادريد اما با لباس اين رقمي… نيمه عريان مي‌شود و مي‌رود زير رختخواب برادر و خواهر است ولي «فَيَطْمَعَ» گاهي عکس زيبايي است عکس آدم هم نيست اما بقدري زيباست که اگر در اتاق شماست ممکن است آلوده بشود فيلم هم همينطور همه اينها را شامل مي‌شود چون ملاک اينست «فَيَطْمَعَ الَّذي في‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ» يعني آدمهاي هوس باز را قلاب مي‌کند.

3- ايرادات كتاب‌هاي دين و معارف مدارس و دانشگاه‌ها

مي‌گويد راه که مي‌رويد چشم‌ها را شکار نکنيد زن توي جامعه باشد اما طوري نکند که چشم‌ها را دنبال خودش بکشد (وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ) (نور /31) به اميد روزي که کتابهاي معارف دانشگاه و دبيرستان بحث‌هايي که مربوط به خانم هاست را ياد بگيرند اگر از من بپرسند قرائتي نسبت به چه چيزي از همه بيشتر در عمرت غصه مي‌خوري؟ مي‌گويم از کتابهاي تعليمات ديني و از کتابهاي دانشگاهي. جانم به لب رسيد که به مسئولين بگويم اين کتابها مفيد نيست خيلي بحث هايش مفيد است ولي نه همه‌اش. به دخترها مي‌گويم سوره انعام را حفظ کنيد آخر چه ربطي به زندگي زنها دارد آنوقت سوره‌هاي احزاب و نور و حجرات که پر از آياتي هستند که مربوط به خانم هاست و(حجرات) پر از آياتي که مربوط به مسائل اخلاقي است مسئله بچه داري همسرداري، عفت، خانه داري اينها را نمي‌گويند اگر شتري را كشتيد بچه توي شکمش بود آن بچه نر يا ماده باشد زمان جاهليت چه گفته‌اند الان بايد چه کرد؟ ما نمي‌خوانيم که چه چيزي بچه را ترسو مي‌کند چه چيزي بچه را شجاع مي‌کند همسر خوب از نظر قرآن و حديث چيه؟
مي‌خوانيم کوه هيماليا چند متر است؟ اين هيچ نقشي در زندگي ما ندارد بله يک اطلاعاتي است که بفهمد ابوعلي سينا چند کيلو است اما چند کيلو بودن ابوعلي سينا هيچ نقشي در فکر و فرهنگ و رشد شما ندارد. اسم مادر حضرت موسي(ع) چه بود؟ (البته اينها در کتابهاي معارف نيست ولي مشابه‌اش هست). روايت داريم پيغمبر(ص) هر روز اين دعا را مي‌کرد «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ» (كنزالفوائد/ج‌1/ص‌385) پناه مي‌برم از علم بي خاصيت. دانشکده علوم قرآني تأسيس شد. قرآن چند تشديد دارد؟ قرآن چند آيه دارد؟ خوب مثلاً؟ محل تولد قُرّا سبعه کجا بود؟ مثلاً در رجال مي‌خوانيم شيخ مفيد بچه کجا بود؟ چي گفت مهم است يا بچه کجا بود؟ بد نيست اينها را بدانيم اما بايد بدانيم که چطور شيخ مفيد، شيخ مفيد شد؟ عوامل موفقيت بوعلي سينا چه بود؟ دليل اينکه امام(ره) موفق شد چه بود؟ حالا مال خمين باشد يا محلات يا ساوه يا مال جهرم رمز موفقيتش اين نبود که در خمين متولد شد چند خواهر و برادر داشت؟ خوب که چي اينها رمز موفقيت امام(ره) شد. قرآن 268 قصه دارد در هيچکدام از اين قصه‌ها به اين حرفهاي چرند و پرندي که ما مي‌گوئيم صبحت نکرده. چاهي که يوسف(ع) در آن افتاد چند متر بود؟ اسم برادرهايش چه بود؟ زليخا که عاشق شد چند ساله بود؟ اتاقي که زليخا درست کرد و اين خانمها دستشان را آنجا بريدند چند متر بود؟ چند در داشت؟ حقوق شوهرش چطوري بود؟ اينها نيست. رمز موفقيت يوسف چه بود؟ رمز سقوط برادرها چه بود؟ ما روي کلماتي حساب مي‌کنيم که به ما رشد مي‌دهد. بخشي از بهترين عمرمان را تلف کرديم آنوقت عوضش يک چيزهايي که بايد بدانيم نمي‌دانيم.

4- حضور زن يك اصل و عفت عمومي اصل ديگر است

(وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ) (نور /59) اطفال وقتي به درجه بلوغ مي‌رسند«فَلْيَسْتَأْذِنُوا» ديگر سر زده نبايد بروند (وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ) (نور /33) اجمالاً قرآن راجع به اينکه مرد و زن در جامعه حضور داشته باشند مسئله‌اي ندارد. تا يک دهه پيش مسجدهاي اهل سنت مي‌گفتند زن نبايد وارد مسجد شود از کدام آيه؟ به چه دليل؟ مگر زينب(عليها السلام) کربلا نرفت و مگر در شهرها و مسجدها سخنراني نکرد؟ حتي يک زني آمد چنان سخنراني کرد که پيغمبر(ص) به اصحاب فرمود چه زني! ؟ چه بياني داشت! ؟ حضور زن يک اصل است عفت عمومي هم يک اصل است. اگر يک زن پولدار شد مستطيع شد حالا ارث پدر، هنر دستي(داشتيم زنهاي قديم پولدار بودند مثل زنهاي حالا نبودند که منتظرند استخدام بشوند) مي‌خواهد برود مکه رضايت شوهرش شرط است زن مي‌تواند بدون شوهر برود مکه آنجا هم اسلام گفته حرام است گردي صورتش را بپوشاند کفاره دارد. آنجا از 73 فرقه آدمند.
زينب کبري(عليها السلام) وقتي مي‌خواست به مسجد برود حضرت علي(ع) به امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) مي‌فرمود اسکورتش کنيد. دختران شعيب وقتي مي‌خواستند چوپاني کنند جفتي مي‌رفتند (وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ) (نور /31) پايکوبي نکنيد چون زنهاي عرب به پايشان خلخال بود وقتي راه مي‌رفتند سر و صدا مي‌کرد پايکوبي نکنيد تا حواس مردم را متوجه خودتان کنيد.

5- زن بايد براي شوهرش خود را آرايش كند

آرايش جزء غريزه زن است يعني زن بدون آرايش نمي‌شود و اسلام آرايش را اجازه داد. يکبار پيغمبر(ص) آمدند توي خانه به فاطمه زهرا(عليهما السلام) فرمود حضرت علي(ع) کي مي‌آيد؟ فرمود چند دقيقه ديگر مي‌آيد لحظاتي بعد مي‌آيد فرمود تو که مي‌داني لحظاتي ديگر مي‌آيد چرا ساده توي خانه نشستي پا شو خودت را براي شوهرت آرايش کن. منتهي فرهنگ اينطور شده آرايش براي بيرون و سادگي براي توي خانه يعني اسلام گفته اين قرينه آرايش را حفظ کنيد به شرطي که مخصوص به محرم باشد بيرون از خانه مي‌رويد بوي عطر نداشته باشيد.

6- كيفيت سخنراني امام سجاد درباره شهادت امام حسين(ع)

حالا مصاديق بي بند و باري که سعي مي‌کنم «قَالَ الصَّادِقُ ع» نباشد يعني طوري حرف مي‌زنم که زن يهودي زن ارمني و زن بي دين قبول کند تا حالا آيه قرآن بود طوري حرف مي‌زنم که دوست و دشمن قبول کنند امام زين العابدين(ع) وقتي سخنراني مي‌کرد نمي‌فرمود پدر مرا در کربلا کشتند چون معلوم است که در جنگ بالاخره يکي کشته مي‌شود فرمود پدر مرا به نحو صبر کشتند و آن اينطوري است که يک کبوتر را توي قفس کنند از بيرون قفس با نوک چاقو به اطراف بزنند به اين تا بال بال بزند و اين رقمي جان بدهد يعني امام سجاد(ع) در مسجد شام فرمود امام حسين(ع) را اين رقمي کشتند يعني گيرم شما حسين(ع) را قبول نداريد امامت او را هم قبول نداريد جان فدايي بني اميه و يزيد هم هستيد در عين حال اين رقمي کشتن درست نيست يعني طوري گفت که حتي دشمن هم بپذيرد امام(ره) که به بهشت زهرا آمد نگفت سينما بد است سينما يک هنر است فرمود فيلم بد، بد است وقتي مي‌گويد فيلم بد، بد است تمام آدمهاي عاقل مي‌گويند فيلم بد، بد است اما اگر گفت سينما بد است بسم ا….حکومت آخوندي شد تمام تفريح‌ها را از دست ما گرفتند.

7- اتلاف عمر از مفاسد بي‌بند و باري است

ما بي حجاب نداريم بد حجاب داريم اينها هم روي حرفهاي من منهاي اسلامي فکر کنند مفاسد بي بند و باري: 1-اتلاف عمر. وقتي زن خودش را براي بيرون آرايش مي‌کند زمانها چقدر تجملات چقدر وقت مي‌برد گاهي براي اينکه زلف هايش را از شمال غربي ببرد چقدر وقت مي‌برد گاهي زنهاي ما براي اينکه 6 تا بشقابهايشان گلهايش يک جور باشد يکي از آنها که بشکند نصف روز چيني فروشيها و شکستني فروشها را مي‌گردد که يک بشقاب پيدا کند که گل آن ششمي مثل آن پنج تا باشد دقيقه‌هاي عمر صرف چه مي‌شود؟ يک مرد نيمه احمق را سراغ دارم مثل ميني بوس، يک نقاش آورده و گفته من اين فرش را براي اينجا گرفته‌ام مي‌خواهم عکسش روي سقف اينجا باشد يک مرد نيمه احمق را پيدا کرديم که چند صد هزار تومان پول داده که شماره ماشينش با شماره کيف سامسونتش با شماره پلاک خانه‌اش با شماره شناسنامه‌اش يکي باشد اينهمه گرسنه در مملکت داريم سه خواهرند که يک چادر دارند آدم داريم گرسنه آدم داريم خوش استعداد نابغه است ولي پدرش پول ندارد که او را به دانشگاه بفرستد مريض است پول دارو ندارد اين مرد هم پول دارد نمي‌داند چکار کند؟ مقدار زيادي عمرها صرف مي‌شود. شيک پوشي مساوي است با کم کاري من يک شعار مي‌دهم هر که خواسته قبول کند و هر که نخواست قبول نکند. شيک پوش ترين زنها بيکارترين زنها هستند.

8- بي‌بند و باري فتنه بوجود مي‌آورد

2- فتنه. فتنه‌هايي که در اثر بي بند و باري پيدا مي‌شود اين را شما مي‌توانيد از اداره طلاق بپرسيد از دخترهاي رفوزه شده مي‌توانيد بپرسيد از آمار غرب مي‌توانيد بپرسيد از آمار خودکشي مي‌توانيد بپرسيد از دخترهاي ربوده شده مي‌توانيد بپرسيد از امراض مقاربتي مي‌توانيد بپرسيد از امراض رواني مي‌توانيد بپرسيد که واقعاً اين بي بند و باري چقدر فتنه در دنيا توليد کرده.

9- توجه بيش از حد به يك غريزه باعث فراموشي غرائز ديگر مي‌شود

3- رها کردن باقي غرائز. آخر يکوقت انسان شيک پوشي را دوست دارد نمي‌خواهم بگويم انسان زشت باشد زيبايي جزء ذات انسان است و هر کسي زيبايي را دوست دارد (وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا) (فصلت /12) قرآن مي‌فرمايد آسمانها را زينت داديم بوسيله اين ستاره‌ها قرآن مي‌فرمايد گل و بلبل بخاطر اينکه زمين زيبا باشد سبزي‌ها و آبشارها. در بهشت همه‌اش زيبايي است در قرآن فرموده من بهشت را با همه رقم آب زيبا مي‌کنم يکسري آيات داريم که مي‌فرمايد (جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ) (بقره /25) يعني باغهاي بهشت از پاي درختهايش آب مي‌رود يکي آب داريم مي‌فرمايد (مِنْ تَحْتِهِمُ) (يونس /9) يعني اهل بهشت که روي صندلي نشسته‌اند اصلاً پايه‌هاي صندليشان توي جوي آب است يعني آب از زير خودشان مي‌رود «تَحْتِهِمُ» نه «تحْتِهَا» يعني کرسيشان روي آب است يک آيه داريم مي‌فرمايد (وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ) (واقعه /31) يعني آبشار تازه در نهرها سه رقم داريم آب، شير، عسل. در مجامع عمومي گفته‌اند آنچه زيبايي است بايد توي مسجد باشد آنچه باعث تنفر است نبايد توي مسجد باشد حديث داريم هر کس مي‌خواهد به مسجد برود ته کفشش را نگاه کند تا يکوقت زير کفشش چيزي نباشد که صحن مسجد را آلوده کند حديث داريم کسي که سير يا پياز خورده مسجد نرود. گفتند امام زين العابدين(ع) کجا نماز مي‌خواند فرمود برويد مسجد آن قسمت از فرشها که بيشتر بوي عطر مي‌دهد آنجا نماز مي‌خواند گفتند عباي امام کدام است گفتند آنکه بوي عطر مي‌دهد.
حديث داريم پيغمبر(ص) آن مقدار که پول عطر مي‌داد بيش از آن مقداري بود که پول غذا مي‌داد. زيبايي اصل است قبول داريم اما بايد به باقي غرائز هم رسيد. يک دکتري جکي (لطيفه) براي خودش مي‌گفت، مي‌گفت يک کسي مريض مي‌شد مي‌رفت دکتر بعد دارو را مي‌خريد اما نمي‌خورد به او گفتند اگر نمي‌خواهي بروي دکتر چرا دارو مي‌خري و اگر دارو مي‌خري چرا نمي‌خوري؟ گفت اما دکتر مي‌روم براي اينکه دکتر مي‌خواهد زندگي کند خوب اگر ما به او پول ندهيم از کجا زندگي کند؟ دارو هم مي‌خرم براي اينکه دارو فروش هم مي‌خواهد زندگي کند من هم که نمي‌خورم مي‌خواهم زندگي کنم آخر اين داروها مرا مي‌کشد! از حرف من سوء استفاده نشود اگر رفتيم دکتر دارو را بايد خورد.
يکي از اولياي خدا مريض شد دعا کرد خدايا مرا شفا بده خطاب آمد تا دکتر نروي و دارو نخوري شفايت نمي‌دهيم. دنيا حساب و کتاب دارد خدا خيلي کارها را مي‌تواند بکند اما اسباب و وسائل باشد. ما چند غريزه داريم علم را دوست داريم شهوت، مقام، فرزند منتهي بايد همه را کنترل کرد بعضي‌ها به قدري بازي را دوست دارند که هر سال بخاطر عشق به بازي همه درسها را تجديد مي‌شوند يعني همه غرائز و نيازهاشان فداي بازي مي‌شود آدم بايد جان را دوست داشته باشد پول را هم دوست داشته باشد بعضي بقدري جانشان را دوست دارند هر چه پول دارند فداي جانشان مي‌کنند البته اين مي‌ارزد بعضي‌ها اينقدر پول را دوست دارند که جانشان را فداي پول مي‌کنند هيچي فداي هيچي نشود.
امام رضا(ع) فرمود: ساعاتتان را تقسيم کنيد ساعتي براي اين کار، ساعتي براي آن کار و… روايت داريم تجار وقتي مي‌خواهند سرمايه گذاري کنند همه پولشان را يکجا خرج نکنند اگر همه پولها را ريختند توي کشاورزي غلات خشکيد خلاص همه پول را کشتي خريدي غرق شد فلجي. تا اگر مزرعه خشکيد کشتي را داشته باشد کشتي غرق شد مزرعه داشته باشد و حديث داريم شما هم در همه کارهاي خير شرکت کنيد شيک پوش‌ها بايد از مطالعه کم بگذارند يعني افرادي که به شيک پوشي مي‌رسند باقي غرائزشان را ناديده مي‌گيرند شيک پوشها از رسيدگي به فاميل بايد کم بگذارند. به يک کسي گفتند سرکه 7 ساله داريد گفت بله گفت يک ليوان به من بده گفت اگر مي‌خواستم امسال به تو بدهم که 7 سال نمي‌ماند کسي مي‌تواند شيک ترين باشد که بسياري از چيزها را شتر ديدي، نديدي.
رفته بوديم کاخ شاه تماشا يک جا سيگاري آنجا بود ديدم پاي فيل را قطع کرده‌اند استخوان وسطش را تراشيده‌اند توي استخوان به اندازه يک نعلبکي گودي درست کرده‌اند و اين را جا سيگاري کرده‌اند. کارتر يك روز آمد کاشان خواست سيگار بکشد توتون سيگارش را خواست خالي کند يک فيل را پايش را قطع مي‌کنند استخوانش را سوراخ مي‌کنند که توتون ته سيگار کارتر… مقام معظم رهبري مي‌فرمود من تبعيد بودم در ايرانشهر سيل آمد خانه‌ها با خاک يکسان شد احدي از مسئولين نيامد و من يک سيد تبعيدي زنگ زدم و دوستانمان در کرمان و يزد آيت الله صدوقي، مشهد کي و کي… آمدند کاميون کاميون جنس آوردند خلاصه آمدند گفتند کي؟ سيد تبعيدي(مقام معظم رهبري) جان مردم را نجات داد و دولت شاهنشاهي خم به ابرويش نياورد بعد براي اينکه اين سيد تبعيدي نتواند مرم را جذب کند گفتند بابا براي حفظ آبرو شير خورشيد هم يک غلطي بکند وقتي آدم براي ته سيگار کارتر پاي فيل مي‌شکند قهراً مردم ايرانشهر هم سيل برد به درک.

10- تجمل‌پرستي باقي استعدادها را از بين مي‌برد

تجمل پرستي باقي استعدادها را از بين مي‌برد تجمل پرستي يعني اصالت بدن. نه اصالت بدن نه اصالت روح. بالاخره دو تفکر است که آيا جسم اصل است يا روح است. تجمل پرستي يعني اصل با جسم است. اصلاً تنوع‌هاي پي در پي نشان اين است که آدم از تو ناآرام است. مرحوم شهيد مدرس با همان لباس ساده‌اش آرام بود و خلاصه اينکه به جاي خداپرستي، بت پرستي به جاي کار، مصرف، به جاي توجه به باطن توجه به ظاهر به جاي اينکه زن خودش را مرغوب نگه دارد خودش را در دسترس قرار مي‌دهد به جاي مصرف، اسراف به جاي مقاومت دکوري بودن به جاي رقابت در علم و هنر رقابت در پشم و نخ. پشميه! خوب ببخشيد خانم من گفتم پارچه نخي است چه حساسيتي دارد که بگويد اين جسم پشم است. بعد مي‌گويم آقا پشم شتر است يعني من خودم ارزش ندارم مي‌خواهم با پشم شتر خودم را پائين بياورم به جاي زهد و سادگي پرکردن جيب بيگانگان برهنگي باعث شد که کمپاني‌ها از خانم‌هاي خوش سر و صورت و خوش لباس براي فيلم و سينما استفاده کنند چشم هوس بازها را پر کند و هوس بازها به هواي اين عکسها به سينما هجوم بياورند و جيب کمپاني‌ها پر بشود زنها نفهميدند چه به سرشان آمد آلت دست چشم هوس بازان و پر شدن جيب کمپاني‌ها شدند. اسلام آمد و گفت زن در همه مسائل شريک. حق رأي حق مالکيت حق انتخاب حق تخصص حق تربيت حق شرکت در همه مجامع حق همه رشد اما با حفظ عفت. کلاه سر آنهايي رفت که خودشان را رها کرند نفهميدند دل چه کسي را خوش کردند.

«و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1243
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست