responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1163

1- ازدواج، يك نياز طبيعي، يك ارزش ديني
2- لطف و رحمت الهي در سايه ازدواج و تشكيل خانواده
3- اقدام براي ازدواج جوانان، فاميل و دوستان
4- برابري زن و مرد در نزد خدا
5- همسر، مايه آرامش خانواده
6- فرزند، هديه خدا به نوعروسان
7- صبر و بردباري در مشكلات خانوادگي

موضوع: جايگاه ازدواج در قرآن

 

تاريخ پخش: 20/04/92

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

دين اسلام، دين فطري است. دين فطري، يعني با طبع سازگار است. نه با هوس. ممكن است يك كسي بگويد كه من از سيگار خوشم مي‌آيد. پس اسلام سيگار را خوب مي‌داند؟ مي‌گوييم: نه، تو خوشت مي‌آيد. طبع انسان سيگار را نمي‌پذيرد و لذا خود سيگاري‌ها اولين سيگاري كه كشيدند سرفه كردند. دهانشان تلخ شده. يعني ريه دود را پس مي‌زند، منتهي شما اين دود را به ريه تحميل كردي، خودت را معتاد كردي، حالا خوشت مي‌آيد. وگرنه به ريه‌هاي سالم دود فرو كني همه سرفه مي‌كنند. چيزهايي كه طبيعت انسان خوشش مي‌آيد اسلام اجازه داده است. از جمله آنها ازدواج است. انسان همسر مي‌خواهد. ما راجع به مسائل خانوادگي يك مطالبي را امروز تهيه كردم براي شما بگويم.

1- ازدواج، يك نياز طبيعي، يك ارزش ديني

ازدواج و تشكيل خانواده يك كار ارزشي است. مقدس است. نداريم كسي به خاطر اينكه تشكيل خانواده ندهد بگويند: اين آدم خوبي است. يعني در آيات، روايات، به ازدواج سفارش شده است. نه به بي‌همسري. بي‌همسري بد است. انواع فشارها را هم آوردند كه انسان ازدواج كند. يك فشار از درون است كه خود غريزه‌ي جنسي است كه بالاخره آدم را هل مي‌دهد به سمت ازدواج. آن از داخل است، موتور دروني است. از بيرون هم همه موتورها را اسلام داغ كرده است. 1- گفته: دولت و ملت قيام كنيد، براي اينكه آدم‌هاي بي‌همسر را همسر بدهيد. آيه‌اش اين است: (وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ) (نور /32) يعني چه؟ «وَ أَنْكِحُوا» يعني به نكاح دربياوريد. بلند شويد قيام كنيد دولت و ملت، نهادها و بانك‌ها همه بسيج شويد براي اينكه ازدواج را آسان كنيد. «وَ أَنْكِحُوا» به نكاح دربياوريد. «الْأَيامى» اَيم يعني آدم بي‌همسر. بي‌همسر چه عروس و داماد باشد و باكره، دست اول، يا نه دست دوم. پير زن‌ها و پيرمردها همسر مي‌خواهند. جوان‌ها، همسر را براي يك هدف مي‌خواهند. بزرگسال و پير هم همسر همدم است. هم انس است، آدم نياز دارد كه با كسي بنشيند گپ بزند و درد دل كند. رازش را بگويد، هم غمش باشد، هم شادي‌اش باشد. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى»‌

«مِنْ عِبادِكُمْ» عبد يعني بنده. فكر نكنيد برده‌ها شهوت ندارند. آنها برده هستند. آخر گاهي وقت‌ها مي‌گوييم: بابا حالا اين يك كارگر ساده است، از فلان روستا آمده. كارگر باشد، شهوت كه شهري و روستايي فرق نمي‌كند. برده و آزاد شهوتش هيچ فرقي نمي‌كند. عباد، حتي براي برده‌ها همسر پيدا كنيد.

افرادي كه صالح هستند، «وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ» يعني جوان‌هاي وارسته. دخترهاي وارسته، همين كه قرآن گفته: بلند شويد بي‌همسرهاي خوب را برايشان ازدواج فراهم كنيد، اين معنايش اين است كه اگر جوان‌ها هم خواسته باشند همسر بگيرند بايد جوان‌هاي خوبي باشند. جوان‌ها بدانند كه هرزگي و عياشي كسي كمكشان نمي‌كند. بگويند: به آدم‌هاي خوب اين خودش يك قول دادن است. به ما گفتند: اگر جواني اهل مسجد نيست، دختر به او ندهيد. آن كسي كه به امت بي‌اعتنا هست، شما به او بي‌اعتنا باشيد. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‌ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ» آدم‌هاي صالح، آدم‌هاي خوب.

مثل اينكه در بانك به آدم‌هاي معتبر وام مي‌دهند. حالا به غير از اين ماجراي بانك‌هاي اخير كه تا حالا حقه‌بازي كردند، اصلاً تا يكي دو سال پيش، بانك به آدم‌هاي معتبر، براي آدم‌هاي معتبر بلند شويد قيام كنيد.

2- لطف و رحمت الهي در سايه ازدواج و تشكيل خانواده

ازدواج! ازدواج مقدس است، اگر كسي ازدواج كند، يك ركعت نمازش هفتاد برابر مي‌شود. همسرداري در متن ازدواج است. همسرداري و ازدواج در متن نماز است. زن و شوهري كه به هم نيش بزنند، نماز هيچ كدام قبول نيست. صحيح هست، قبول نيست. مثل چاي در آفتابه. چاي است كسي نمي‌خورد. زن و شوهري كه به هم نيش بزنند نماز هيچ كدام قبول نيست.

حديث داريم «يُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِي أَرْبَعِ مَوَاضِع‌» (بحارالانوار/ج100/ص221) چهار جا در رحمت خدا باز مي‌شود. وقت باران، نگاه اولاد به والدين، وقتي در كعبه باز مي‌شود. و وقتي هم عقدي برقرار مي‌شود. يعني وقت عقد نقل شده كه لحظه‌اي كه صيغه‌ي عقد را مي‌خوانند دعا مستجاب مي‌شود. يعني اسلام به عقد نگاه شهوتي فقط نكرده است. يك كار مقدس است. دولت و ملت مأمور به اين كار هستند. «انكحوا»

دلالي كردن، يك آيه داريم در قرآن مي‌گويد: دلالي كنيد. (مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها) (نساء /85) يعني چه؟ كسي كه شفاعت خوبي كند. آنوقت حديث داريم بهترين شفاعت اين است كه آدم دلالي كند، براي دخترها و پسرها و براي بي‌همسرها. حديث داريم هركس واسطه‌گري خوب كند اجر دارد. بعد امام مي‌فرمايد: واسطه‌گري خوب نمونه‌ي بهترينش، واسطه‌گري در اين است كه…

بين پدر زن و داماد اختلافي بود. پدر زن گفت: من قسم خوردم كه دخالت نكنم. آيه آمد اين قسم‌ها ارزش ندارد. (وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ) (بقره /224) يعني اگر شما قسم خورديد كه والله من در ازدواج دخالت نمي‌كنم. پايم را كنار مي‌كشم. اين قسم شما ارزش ندارد. مثل اينكه شما قسم بخوري من با كله راه مي‌روم. حالا اگر قسم خوردي بايد با كله راه بروي. هر قسمي ارزش ندارد.

جوان‌ها يادشان نيست. زماني كه شاه فرار كرد و انقلاب پيروز شد، يك مشت از اين دانه درشت‌هاي ارتش شاه را گرفتند. گفتند: شما نظرتان در مورد شاه چيه؟ گفت: والله چون ما قسم خورديم كه وفادار باشيم، هنوز هم وفا داريم. اين بنده خدا متوجه نبود كه قسم وقتي ارزش دارد كه قسم بخوري يك كار حقي كني. مثلاً بگويي: قسم خوردم نماز شب بخوانم. خوب بايد بخواني. قسم خوردم به فقرا كمك كنم. بايد بكني. اما اگر بگويي: قسم خوردم به هيچ‌كس كمك نكنم. غلط كردي قسم خوردي. هر قسمي كه ارزش ندارد. من نذر كردم، چه نذر كردي؟ نذر و قسم وقتي ارزش دارد كه كار، كار درستي باشد. براي كار غلط شما قسم هم بخوري قسم تو ارزش ندارد. پدر خانم گفت: من قسم خوردم كه دخالت نكنم. آيه نازل شد خدا را دست‌آويز اين كارهاي غلط خودتان قرار ندهيد. قسم خوردي، بي‌خود قسم خوردي. بايد دخالت كني.

3- اقدام براي ازدواج جوانان، فاميل و دوستان

روايت داريم: «أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَيْنَ اثْنَيْنِ فِي نِكَاحٍ حَتَّى يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا» (كافي/ج5/ص331) تا كي دلالي كنيم. گاهي در فاميل هستند مي‌گويند: آقا ما دخالت كرديم. فلان جا رفتيم، دخترش را نداد، من ديگر ول كردم. اسلام نمي‌گويد: يكبار، دو بار. نمي‌گويد: چهار بار، پنج بار. شما بچه‌ات مريض است چه مي‌كني؟ آنقدر دكتر مي‌روي و قرص و آمپول تا اين بچه خوب شود. مي‌گويد: برويد، «حَتَّى يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا» يعني بايد به نتيجه برسد. آخر گاهي افرادي جلو مي‌آيند، دو سه جلسه هم مي‌گيرند، مي‌بينند فايده ندارد، ول مي‌كنند. مي‌گويند: آقا ديگر ول كن. چه مي‌گويند: خر ما… از كُره‌گي دُم نداشت! سري كه درد نمي‌كند دستمال… به ما چه حالا ما چهار جا رفتيم ندادند، ندادند كه ندادند! مي‌گويند: نه، برو تا بشود. چوب سفت را اگر ديدند نمي‌شكند دور نمي‌اندازند. مي‌زنند تا بشكند. سر سفره اگر در شيشه باز نشد شيشه نوشابه را دور نمي‌اندازي. دست به دست مي‌گرداني تا يكي اين را باز كند. يعني بايد كار بشود. بعد هم مي‌گويد: «يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا» تو اگر تلاشت خالصانه باشد خدا جوش مي‌دهد. يك وقت اگر رفتي يك كاري را كردي نگو: مشاوره‌ي من. روانشناسي من، ريش سفيدي من، آيت اللهي من، پولي كه من دادم. من پا پيش گذاشتم. به خاطر من بود، من من نگو. «يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا» خدا جوش مي‌دهد.

خدا در قرآن مي‌گويد: پيغمبر، اگر بودجه‌ي كره‌ي زمين را خرج مي‌كردي كه بين اوس و خزرج آشتي بدهي، تو نمي‌توانستي. خدا بين اينها آشتي داد. اگر يكوقت يك كسي دلالي كرد، عروس و داماد را به هم رساند، من من نگويد. خدا اين كار را كرده است.

ازدواج در اسلام مقدس است. 1- دولت و ملت بايد بسيج شوند. 2- ازدواج در نماز اثر مي‌كند. 3- پاداش نماز را بيشتر مي‌كند. 4- زن و شوهري كه به هم نيش بزنند نمازشان قبول نيست. 5- بهترين دلالي‌ها، دلالي براي ازدواج است. 6- اگر چند جا دلالي كرديم، موفق نشديم، هي برو برو برو تا بشود. اگر كار سر گرفت پز نده بگو: به خاطر من بود. خدا اين كار را كرد. شما يك واسطه‌اي بودي. اين يك مسأله.

در مسائل خانوادگي گاهي عروس و داماد و زن و شوهر، يك حرف‌هايي مي‌زنند. قول مي‌دهند ولي بعد تخلّف مي‌كنند. يك صلوات بفرستيد. (صلوات حضار)

من دو سه كلمه‌اش را بنويسم. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‌»، موضوع بحث طبق معمول درسهايي از قرآن، موضوع: خانواده. 1- ازدواج مقدس است. چهار جا رحمت خدا گسترش پيدا مي‌كند يكي وقت ازدواج است. وقت باران است. 2- ازدواج در نماز اثر دارد. 3- دولت و ملت، دولت و مردم بايد قيام كنند كه ازدواج آسان شود. 4- بهترين شفاعت‌ها و واسطه‌گري‌ها، واسطه‌گري در ازدواج است. يكي از مسائل اين است كه قول‌هاي عروس و داماد لغو نشود.

4- برابري زن و مرد در نزد خدا

قرآن يك آيه داريم مي‌فرمايد: (هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها) (اعراف /189) يعني چه؟ زن و شوهر از يك نفس هستند. يعني يكوقت خيال نكنيد زن وجود برتر است، مثلاً كره براي مرد است، دوغش براي زن است. زن و مرد «مِنْ نَفْسٍ واحِدَة» از يك جوهر هستند. كسي برتري نداند. زن از دنده چپ درست شده دروغ است. تو بد اخلاقي، صبح از دنده‌ي چپ بلند شدي دروغ است. زن يك دنده از مرد كمتر دارد، دروغ است. زن بر مرد اشرف است، شرافت دارد، ترجيح دارد، برتري دارد، دروغ است. قرآن گفته: جوهر زن و مرد يكي است. (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‌) (حجرات /13) جوهرش يكي است. هيچ‌كس خودش را برتر نداند. سفيد پوست برتر از سياه پوست است دروغ است. شهري برتر از روستايي است، دروغ است. هيچي اينها، چون امتياز است… نه لهجه، نه جنسيت زن و مرد، نه منطقه، نه نژاد، نه منطقه‌ي تولد، هيچ يك از اينها امتياز نيست. «هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة» همه از يك جوهر هستيد.

2- «وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها» همين كه خدا براي مرد، زن و براي زن، مرد را آفريده است. منتها چون در نعمت‌ها هستيد قدرش را نمي‌دانيم حالا اگر يك پنجاه سال زن‌ها همه دختر مي‌زاييدند، چه مي‌شد؟ پنجاه سال همه پسر مي‌زاييدند چه مي‌شد؟ ما اگر خواستيم نعمت‌ها را ببينيم بايد چپه كنيد تا قدرش معلوم شود.

اگر بچه متولد شد، به جاي اينكه سينه‌ي مادر را بمكد فوت مي‌كند. هرچه مادرش مي‌گويد: عزيز من بمك، اين فوت مي‌كند. حالا چه خاكي بر سرمان كرديم. تمام حوزه و دانشگاه جمع شدند كه آقا زن ما زاييده، نمي‌مكد، فوت مي‌كند. اگر آب تلخ شد چه مي‌كنيد؟ (لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجا) (واقعه /70) بخواهيم، آب را تلخ مي‌كنيم. به چه كسي تلگراف مي‌كني؟ اگر پاييز شد ديگر درخت‌ها سبز نشود، به چه كسي تلگراف مي‌كني سبزش كن. عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است.( لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاما) (واقعه /65) بخواهيم درخت‌ها را خشك نگه مي‌داريم به چه كسي تلگراف مي‌كني؟ بخواهيم آب را تلخ مي‌كنيم. «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجا» بخواهيم آب را تلخ مي‌كنيم، پاييز را هم نگه مي‌داريم. بخواهيم كره‌ي زمين را كند مي‌كنيم هميشه شب شود. (قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَة مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتيكُمْ بِضِياء) (قصص /71) بخواهيم شب را طول مي‌دهيم، روز را طول مي‌دهيم. اگر شب را طول بدهيم، به چه كسي تلگراف مي‌كني روز مي‌خواهيم. اگر روز را طولاني كنيم شب به چه كسي تلگراف مي‌كني؟ «وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها» همسر آفريد. ما از بس كه با آن آشنا هستيم نمي‌دانيم يعني چه. اگر يك زماني همه پسر بزايند، يا همه زنها دختر بزايند چه حادثه‌اي رخ مي‌دهد؟

5- همسر، مايه آرامش خانواده

قرآن مي‌گويد: همسر، (لِتَسْكُنُوا إِلَيْها) (روم /21) دو جاي قرآن مي‌گويد: همسر آرام بخش است. همسر براي همسر بايد آرام بخش باشد. خانه‌هايي كه همسرها به هم نيش مي‌زنند اين خانه‌ها از مرز قرآن بيرون رفتند. خواب براي آرامش است، آنهايي كه خواب پريشان مي‌بينند،هي در خواب بالا مي‌پرند، اينها از گردونه بيرون رفتند. هم (لِيَسْكُن‌) (اعراف /189) داريم، هم «لِتَسْكُنُوا»، «يَسْكُن‌»، «تَسكُن»، مَسكن، سكينه. يعني همسر بايد وسيله‌ي آرامش باشد. مرد هرچه تلاش مي‌كند سعي كند آرامش خانمش را به وجود بياورد. زن تمام هدفش اين باشد كه شوهرش در آرامش باشد. اگر مي‌داند به شوهرش بگويد اين پرده را عوض كن. اين طلا را عوض كن. اين در و پنجره را عوض كن. اين ماشين را عوض كن. تقاضايي كند شوهرش شرمنده مي‌شود، اين كار را نكنيد. آرامش!

بعد مي‌فرمايد: (فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً فَمَرَّتْ بِه) (اعراف /189) مي‌گويد: عروس و داماد عقد مي‌كنند «تَغَشَّاها» يعني پارچه دور خودشان مي‌كشند از اين معلوم مي‌شود مسائل زن و شوهري نبايد در جلوي چشم باشد. «تَغَشَّا» غَشِيَ يعني پوشش. عروس و داماد رفتند زير يك پوششي. حديث داريم اگر يك زن و شوهري عمل آميزش جنسي انجام بدهند بچه نگاهش كند، دختر در قنداق باشد، در گهواره باشد، اگر روبروي بچه باشد، زن باشد، دختر باشد يا پسر، بزرگ باشد زناكار مي‌شود. «تَغَشَّا» يعني بايد حريم نگه داشت. قرآن مي‌گويد: بچه‌هاي كوچولو پنج، شش ساله و هفت ساله هم حق ندارند در اتاق پدر و مادر را باز كنند صاف داخل بروند. بايد در بزنند. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّات‌) (نور /58) صبح، ظهر، شب، سه بار بايد در بزنند. مي‌گويد: عروس و داماد، با هم آميزش مي‌كنند، «حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً» يعني باردار مي‌شود منتهي هنوز عروس سنگين نشده.

6- فرزند، هديه خدا به نوعروسان

(فَلَمَّا أَثْقَلَتْ) (اعراف /189) ثقيل، يعني بچه در شكم رشد كرد. «دَعَوَا» يعني عروس و داماد با هم دعا مي‌كنند. دعوا نه اينكه يعني دعوا كردند. دعوا از دعا است. عروس و داماد دعا مي‌كنند، چه مي‌گويند؟ (لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ) (اعراف /189) مي‌گويند: خدايا اگر يك اولاد خوب به ما دادي ما شكر تو را مي‌كنيم. كه اين بچه در شكم است، مادر دغدغه دارد. چند ماه ديگر حمل مي‌كند. سالم خواهد بود. بچه چطور خواهد بود. انجا چون مضطرب است، مي‌گويد: «يَا اللَّهُ»! «يَا اللَّهُ»! خيلي دعا مي‌كند، عروس و داماد و پدر و مادر كه اين بچه صالح باشد. اما خدا مي‌گويد: اينها نامرد هستند. وقتي گير مي‌كنند، قول مي‌دهند. (فَلَمَّا ءَاتَئهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكاَءَ فِيمَا ءَاتَئهُمَا) (اعراف /190) اما همين كه بچه‌دار شدند، نمي‌گويند: خدا به ما داد. مي‌گويد: ببين فلان ويتامين را خورديم. پيش فلان دفتر رفتيم. سونوگرافي، فلان آمپول را زديم. من مراعات بهداشت را كردم و چه كردم. اصلاً نمي‌گويند: خدا، مي‌گويند: ما اين كار را كرديم. اينطور است. بچه تا تميز است، بابا مي‌گويد: قربونت برم عزيز من. مادر مي‌گويد:عزيزم! او مي‌گويد: عزيزم، اين مي‌گويد:عزيزم. هردو مي‌گويند. تا اين بچه عطسه كرد، آب بيني‌اش در صورتش ريخت. فوري مي‌گويد: پاشو پاشو بچه‌ات را بردار. بچه‌ي تو! يك دقيقه پيش عزيزم، حالا بچه‌ي تو! تا خوب است براي من است، عطسه كرد، بچه‌ي تو شد.

كساني هستند حتي وقتي بچه‌دار مي‌شوند حاضر نيستند اسم فاطمه روي بچه‌هايشان بگذارند. اسم مهدي نمي‌گذارند. حسن، حسين سنگين است. البته «الْحَمْدُ لِلَّه‌» بدنه‌ي كشور ما اينطور نيست. اما حالا چهار تا آدم، حالا باز اگر يك اسم خوبي بگذارد آدم غصه‌ نمي‌خورد. مثلاً مي‌گوييم: اين اسمش چيه؟ مي‌گويد: ني‌تي‌ياني! مي‌گوييم: ني‌تي ياني چيه؟ مي‌گويد: يك تيغي است در بلغارستان. آدم يك چوب در كله‌ي اين بزند كه در ايران اين همه گل است، ول كرد و رفت در بلغارستان يك تيغ پيدا كرد، آخر بعضي‌ها مي‌خواهند روشن‌فكر شوند، خل هستند. وقتي مي‌گوييم: چرا فاطمه نگذاشتي؟ مي‌گويد: خواهرم فاطمه دارد. برادرم هم مهدي دارد. خوب خواهرت يخچال دارد، برادرت هم تلفن همراه دارد، چطور شد در اين كارها نمي‌گويي داداشم دارد. خواهرم دارد. زهرا سنگين مي‌شود. در همه خانه‌ها فاطمه باشد، مهدي باشد، علي باشد. صادق باشد، كاظم باشد، رضا باشد، حسين باشد، در همه خانه‌ها باشد.

شما مي‌دانيد در ايران سه هزار تا علي آباد داريم. مي‌داني اين علي آبادها يعني چه؟ ايران كشور شيعه است. امام چهارم، امام زين العابدين يك پسري داشت به نام زيد شهيد شد. زيد هم پسري داشت به نام يحيي شهيد شد. زنان استان خراسان گفتند: حالا كه حكومت بني عباس دارد نسل اهل بيت را مي‌كشد، هر زني پسر زاييد اسمش را يحيي بگذاريد. كه به اينها بگوييم: اگر شما يك يحيي را شهيد كرديد، ما تا آخر سال هر زني پسر زاييد اسمش را يحيي مي‌گذاريم. يعني نامگذاري‌ها بار سياسي دارد. چرا شما براي امام سه تا صلوات مي‌فرستي؟ براي اينكه شاه گفت: امام نه. ما مي‌گوييم: به كوري چشم شاه امام بله. چرا امام حسين سه تا بچه‌هايش را علي گذاشت؟ چون معاويه گفت: اسم علي روي بچه نگذاريد. امام حسين گفت: همه بچه‌هايم را علي مي‌گذارم. علي اكبر، علي اوسط، علي اصغر! اين اسم‌ها بار دارد. قرآن گله مي‌كند، كه عروس و داماد وقتي گير مي‌كنند، دعا مي‌كنند، اولاد صالح مي‌خواهند. «فَلَمَّا ءَاتَئهُمَا صَالِحًا» وقتي خدا اولاد صالح به اينها مي‌دهند، در اقل چيزها، «جَعَلَا لَهُ شُرَكاَءَ»

چقدر ما براي كفش بچه‌مان پول مي‌دهيم و چقدر پول مي‌دهيم براي قرآن آموزي بچه‌مان؟ يك فكري كنيد. پول كفش بچه‌ي ما، يا پول قرآن بچه‌ي ما. مقايسه كنيم. چقدر پول مي‌دهيم براي طلاي دختر، يا چقدر پول مي‌دهيم براي كمال دختر؟ اينها را بايد مقايسه كنيم.

7- صبر و بردباري در مشكلات خانوادگي

گاهي وقت‌ها آدم در خانه مشكلي دارد. از همسرش ناراحت است. يا مرد از خانم، يا خانم از همسر. مي‌گويد: اگر ناراحت هم هستي به شما بگويم: تحمل كنيد، خدا خير كثير به شما مي‌دهد. دو جاي قرآن گفته: خير كثير. يك جا گفته: هركس به او حكمت داديم، (فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا) (بقره /269) خدا به حكمت گفته: خير كثير، يك دغدغه‌اي هم داريد تصميم بر ازدواج و طلاق و ازدواج دوم و طلاق و قهر كردن و بي‌اعتنايي و… قرآن مي‌فرمايد: (فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً) (نساء /19) آيه قرآن است. سوره‌ي نساء آيه 19 مي‌گويد: «فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ» اگر از همسرتان به يك دليلي از لهجه‌اش خوشت نمي‌آيد، از قدش خوشت نمي‌آيد، دلت مي‌خواهد مثلاً حالا غير از اين كس ديگر بود، طور ديگر بود. چرا مثلاً چنين شد. اگر يكوقت دغدغه‌اي از همسر داري، زندگي‌تان را از هم نپاشانيد. «فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ» اگر يك شرايطي هست، زندگي را تحمل كنيد، «فَعَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً» چرا تا از يك چيزي خوشتان نمي‌آيد اما «وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً» خير كثير در اين است.

در جهاد هم قرآن مي‌گويد: وقتي مي‌گوييم جبهه برويد، سنگين است. (عَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُم‌) (بقره /216) مي‌گويد: اين جهاد به نفع شماست. جهاد را فرموده: «خَيْرٌ لَكُم‌» اما زندگي را با همسري كه يك خرده شكر آب است، نمي‌گويد: «خَيْرٌ لَكُم‌» مي‌گويد: «خَيْراً كَثيراً»

دو تا كراهت در قرآن است. جهاد براي بعضي سنگين است. همسر هم براي بعضي سنگين است. مي‌گويد: جبهه برو اين سنگيني خير دارد. بعد مي‌گويد: با اين همسري كه يك نگراني داري، تحمل كني خير كثير در اين است. جبهه خير دارد، زندگي با همسري كه يك ناراحتي داري، خير كثير دارد. بعد نگاه مي‌كنيم كجاي قرآن خير كثير گفته است؟ مي‌گويد: (وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا) (بقره /269) اگر كسي حكمت داشته باشد خير كثير دارد. البته حالا من يك شوخي هم بكنم لحظه‌ي آخر است. چون آدم اگر از همسرش نگراني داشته باشد هي فكر مي‌كند چطور با اين زندگي كند. اين خودش حكيم مي‌شود، فيلسوف مي‌شود. آره… اين خودش حكيم مي‌شود.

يك كسي پيش آقا آمد گفت: آقا امسال زمستان هوا سرد است. يك دعايي بده هوا گرم شود. اين آقا ديد به اين چه بگويد. آخر هوا كه با دعا گرم و سرد نمي‌شود. از آن طرف ديد اين خيلي مُصر است كه اين يك دعا بدهد. گفت: آقا شما دو ماه و پنج روز، 65 روز صبحگاه ده تا صلوات بفرست. خوب بالاخره 65 روز از زمستان برود، تابستان مي‌شود. يعني اگر كسي از همسرش ناراحت باشد، خواسته باشد با اين زندگي كند، هر روزي بايد يك طوري فكر كند، و آدمي كه هر روز يكطور فكر مي‌كند فيلسوف مي‌شود.

حالا اينكه شوخي بود ولي واقعش اين است كه خدا به جبهه گفته: خير، به زندگي دائم با همسر خير كثير گفته است. زود تصميم نگيريد. من اين زندگي را از هم مي‌پاشونم. من چه مي‌كنم! من چه مي‌كنم. گاهي وقت‌ها تحمل كنيم خدا قول داده يك طوري جبران كند. مواظب باشيد زندگي‌ از هم نپاشد. بدترين چيزها، طلاق است. حديث داريم منفورترين و بدترين حلال‌ها طلاق است.

خدايا خانواده‌ي ما، اقتصاد ما، سياست ما، اخلاق ما، تربيت و تعليم ماف هرچه به ما داده‌اي همه را در راه قرآن و اهل بيت قرار بده.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

«سؤالات مسابقه»

1- آيه 32 سوره نور، مؤمنان را به چه امري سفارش مي‌كند؟

1) دوري از نامحرمان

2) ازدواج دختران و پسران

3) كيفر زناكاران

2- مراد از شفاعت در آيه 85 سوره نساء چيست؟

1) شفاعت گنهكاران در قيامت

2) شفاعت خطاكاران در دنيا

3) وساطت در ازدواج جوانان

3- ديدگاه قرآن درباره جايگاه زن و مرد در آفرينش چيست؟

1) برتري مرد بر زن

2) برتري زن بر مرد

3) برابري زن و مرد

4- قرآن بر كدام فايده ازدواج تأكيد مي‌كند؟

1) آرام‌بخشي خانواده

2) رفع نياز جنسي

3) تولد فرزندان

5- آيه 19 سوره نساء، خير كثير را نتيجه چه كاري مي‌داند؟

1) محبت به همسر

2) تحمل مشكلات همسر

3) جدايي از همسر

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1163
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست