responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1146


1- عاقبت کار مهم است، نه خود کار
2- عزاداری، نوعی بیعت با امام حسین علیه‌السلام
3- الگوهای انسانی و الهی در کربلا
4- عزاداری، اعلام حمایت از مظلومان تاریخ
5- مقایسه حضرت قاسم با حضرت اسماعیل
6- جلوگیری از سوء استفاده دشمن از عزاداری‌ها
7- عظمت عزاداری امام حسین علیه‌السلام در مقایسه با دیگر تجمعات بشری

موضوع: جایگاه عزاداری در فرهنگ دینی
تاريخ پخش: 15/06/97

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

عزیزان بحث را در فاصله‌ی بین عید غدیر و محرم، چند روز به محرم بحث را پای تلویزیون می‌بینند. من می‌خواهم نگاهی به محرم بکنم که این کاری که می‌شود و خیلی مهم است و خوب است، یک خرده منبع قرآنی‌اش هم بررسی شود. چون یکوقت آدم پوست کار را می‌بیند، یکوقت مغز کار را می‌بیند. یک مقداری این عزاداری‌ها را بررسی کنیم.

1- عاقبت کار مهم است، نه خود کار

این عزاداری‌ها چند پیام دارد اول اینکه عزاداری‌هایی که ما می‌کنیم تفسیر قرآن است، چون قرآن آیه دارد می‌گوید: (ِوَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‌) (اعراف /128) خوش عاقبتی برای افراد با تقواست، «و العاقبة لاهل التقوی» ماجرای کربلا پیداست بالاخره برنده یزید شد یا امام حسین؟ یزید به چه رسید؟ عمرسعد به کجا رسید؟ شمر به کجا رسید؟ آنها به کجا رسیدند و اصحاب امام حسین به کجا رسیدند؟ اینکه قرآن می‌گوید: نگاه نکن یک جلوه‌ای، زرق و برقی پیش می‌آید، «والعاقبة للمتقین». 2- قرآن یک آیه دارد می‌گوید: (إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ‌ كانَ ضَعِيفاً) (نساء /76) نقشه‌های شیطان ضعیف است. خیلی نقشه کشیدند، آب را بستند و محاصره اقتصادی کردند. سی هزار نفر کربلا ریختند برای 72 نفر، محاصره نظامی، گفتند: امام حسین بر خلیفه خدا خروج کرده، یعنی نعوذ بالله یاغی است. بالاخره یاغی که بود؟ محاصره تبلیغاتی، محاصره نظامی، 72 نفر در محاصره سی هزار نفر، اینها… دیگر چه؟ قرآن یک آیه دارد می‌خواهم نگاه کنم به عزاداری، من هم به عنوان معلم قرآن با نگاه قرآن نگاه کنم. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: (بَلْ نَقْذِفُ‌ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ) (انبیاء /18) نقذفُ، قذفَ یعنی پرتاب می‌کنیم، حق را پرت می‌کنیم در مغز باطل، «فَيَدْمَغُهُ» همان که در فارسی می‌گوییم: طرف دمغ است. «یدمَغ» یعنی پودرش می‌کنیم. حق را چنان بر باطل می‌کوبیم که باطل محو شود. بالاخره یزیدی‌ها محو شدند و حسینی‌ها ماندند. قرآن آیه دارد، دیگران وقتی کار ما را می‌بینند می‌گویند: ما حریف شیعه نمی‌شویم. الآن آمریکا و اسرائیل تنها جایی که ماندند در سید حسن نصر الله و حزب الله و مقاومت ماندند. همه را به نحوی یا سرکوب کردند یا خریدند، اما فقط اینها ماندند. مقاومت! الگوی مقاومت کربلاست، زیر سم اسب می‌روم، اما زیر بار زور نمی‌روم. این مقاومت است. الآن تحریم‌هایی که آمریکا برای ما می‌کند، مردم تحریم را تحمل می‌کنند برای اینکه می‌گویند: زیر بار زور نمی‌رویم، ما یک عمری یا حسین گفتیم. یعنی زیر سم اسب می‌روم، اما زیر بار زور نمی‌روم. سر به نی می‌دهم، سر مرا ببرید به نی بزنید. اما مقابل نا اهل سرم را خم نمی‌کنم. این درس کربلاست. منتهی خدا لعنت کند اختلاس گرانی که با طرح و برنامه اختلاس می‌کنند، این اختلاس‌ها و این بی عدالتی‌ها باعث می‌شود که… ما هم نمی‌دانیم چه بگوییم. چون بالاخره وقتی یک کشتی سوراخ شد و آب داخل شد همه غرق می‌شوند و دیگر تو و من ندارد ولی الگوی ما بود…

2- عزاداری، نوعی بیعت با امام حسین علیه‌السلام

عزاداری یک بیعت با امام است. عزاداری چیست؟ اگر با شما مصاحبه کنند، عزاداری چیست محرم می‌کنید؟ این بیعت با امام حسین است. اینکه می‌گوییم: لبیک یا حسین، یعنی حسین جان! تو گفتی: «من یَنصُرنی، هل من ناصرٍ ینصرنی» کسی هست مرا یاری کند؟ می‌گوییم: لبیک، من هستم. عزاداری یعنی بیعت با امام. عزاداری یعنی ارعاب ستمگر! یعنی ستمگرها فکر نکنید کشتید، رفتید و تمام شد. شهید آیت الله مدرس به رضاشاه گفت: من هرجا بمیرم قبرم زیارتگاه خواهد شد و تو هرجا بمیری یک گربه روی قبرت نمی‌آید. این ارعاب است، اینطور نیست اگر یک آیت اللهی را مثل شهید مدرس کشتند، بگوییم: خوب، کشتند و تمام شد رفت. از روز اول حق پیروز بوده تا الآن. شهید داده، بعضی چیزها، شما که روی میخ چکش می‌کوبی چکش در سرش می‌خورد، بالاخره درست است چکش در سرش می‌خورد، اما هرچه چکش می‌خورد، این سفت‌تر می‌شود چون بیشتر در چوب و دیوار فرو می‌رود.
شما بیل را می‌بینید، این نوک بیل سفید است. بالاهایش سیاه و زنگ زده است. بله وقتی کشاورزی می‌کنی بیل با خاک درگیر می‌شود، وقتی با خاک درگیر شد، ساییده می‌شود، سفید می‌شود اما در عوض تیز و سفید می‌شود. بالای بیل آهنش کلفت‌تر است اما سیاه و زنگ زده است. این شهدای محراب، آیت الله صدوقی، دستغیب، طباطبایی، اشرفی، مدنی، شهدای محراب نماز جمعه را تثبیت کردند. بله در سرشان چوب خورد اما نماز جمعه تثبیت شد. شاید ایران سی تا نماز جمعه نداشت ولی الآن بالای هشتصد تا دارد. شهید دادن کم شدن هست، مثل استهلاک سر بیل، سر بیل استهلاک دارد اما در عوض سفید و تیز می‌شود. عزاداری یعنی حمایت از مظلوم، مغازه‌ها را ببندیم و برویم به نفع امام حسین داد بزنیم. عزاداری قصه شخصی نیست، یک جرقه نیست، یک جریان است. ما خیلی چیزهایی که هست مثلاً می‌گوییم: (تَبَّتْ يَدا أَبِي‌ لَهَبٍ‌ وَ تَب‌) (مسد /1) بریده باد دست ابولهب، ابولهب عموی پیغمبر بود. ابولهب این نیست که دستی داشته باشد و بگوییم: دستش باشد یا بریده باشد. اما این«تَبَّتْ يَدا» یک الگو است. می‌گوید: ابولهب کارشکنی می‌کرد. هرچه پیغمبر زحمت می‌کشید ابولهب با اینکه عموی پیامبر بود، ولی کارشکنی می‌‌کرد. دست کارشکن‌ها بریده باد. این یک مکتب است. شخص ابولهب نیست، ما در زیارت عاشورا می‌گوییم: «اللهم العن اول ظالمٍ» بعدش می‌گوییم: «و آخر تابعٍ» یعنی به کل خط ظالم نفرین می‌کنیم، نه به شخص یک نفر. بله به شخص یک نفر هم می‌گوییم، «اللهم العن یزید» می‌گوییم، شمر را می‌گوییم، ابن مرجانه را می‌گوییم، افرادی را می‌گوییم اما اصل آنکه بیش از همه تکرار می‌شود این است که خط ظلم، ارعاب آن.

3- الگوهای انسانی و الهی در کربلا

الگوهایی که در کربلا بود، بی نظیر است. من یک الگو از قرآن برای شما بگویم و بعد با کربلا مقایسه کنم. تمام اینهایی که استطاعت دارند باید مکه بروند. حج واجب است برای کسی که بتواند برود، از نظر جسمی و مالی بتواند برود. آیه‌اش را خیلی‌ها بلد هستند. (وَ لِلَّهِ عَلَى‌ النَّاسِ‌ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِين‌) (آل‌عمران /97) پس همه پولدارهای دنیا باید مکه بروند. مکه هجده عمل دارد. یکی از آن عمل‌های محوری این است که باید هفت بار طواف کنند. یا مکه و عمره رفتید و یا نرفتید و فیلمش را دیدید. آنهایی که فیلمش را ندیدند به من نگاه کنند. این قرآن کعبه است، تمام حاجی‌ها بیست و یکبار باید دور این بگردند. نه 21 بار پشت سر هم، یک هفت بار برای عمره، تمام می‌شود بعد از چند روز، دوباره هفت برای حج، تمام می‌شود و هفت بار هم خداحافظی. طواف نساء یا طواف وداع، شیعه می‌گوید: طواف نساء و اهل سنت طواف وداع می‌گویند. سه هفت تا 21. این کعبه هم که می‌گردند باید طوری باشد سمت چپ سمت کعبه باشد. یعنی باید از این طرف بگردید. مثلاً این کعبه هست، من باید از این طرف بگردم، کعبه سمت چپ من باشد. حالا این خودش هم یک کد است. چون قلب هم سمت چپ است، کعبه هم سمت چپ است یعنی به کعبه دل بده. راز و رمزی در این است، ما باید دور این بگردیم. می‌گوید: این کجاست که باید دورش بگردیم؟ این زادگاه حضرت علی است. خدا علی را در کعبه گذاشت متولد شود و بعد هم به ما گفت: 21 بار دورش بگردید. یعنی همینطور که دور کعبه می‌گردید، یاد رهبری علی هم باشید. خدا علی را گذاشت در کعبه متولد شود و به همه مردم گفت: واجب است طواف کنید، یعنی واجب است دور خانه‌ای بگردید که زادگاه حضرت علی است. یعنی علی فراموش نشود. اینطور خدا ما را یاد علی انداخته است. حالا شما می‌گویی: نمی‌خواهد اسم پسرمان را علی بگذاریم. چون داداش من یک علی دارد و پسرعموی من هم یک علی دارد. داداش من تلویزیون دارد و پسرعمویت هم موبایل دارد. در همه خانه‌ها علی باشد. اینها سند افتخار ما است. ما وقتی می‌خواهیم بگوییم: ایران کشور شیعه است، به لغت‌نامه دهخدا مراجعه می‌کنیم و می‌بینیم سه هزار تا علی آباد در ایران است. کشوری که سه هزار تا علی آباد درونش است پیداست علی در مغز و دل و افکار و فرهنگ مردم جاسازی شده است. در همه خانه‌ها علی باشد. در همه خانه‌ها مهدی باشد. نگو داداشم دارد، خواهرم فاطمه دارد. خوب خواهرت فاطمه داشته باشد. چه اشکالی دارد ما چند تا فاطمه حتی در یک خانه داشته باشیم؟ فاطمه شماره یک، فاطمه شماره دو، فاطمه شماره سه، اشکال دارد؟ امام حسین این کار را کرد. معاویه گفت: اسم علی روی بچه‌هایتان نگذارید. امام حسین گفت: حالا که معاویه می‌گوید: روی بچه‌هایتان اسم علی نگذارید، من همه بچه‌هایم را علی می‌گذارم. علی اکبر، یعنی علی شماره یک، علی اوسط یعنی علی شماره دو، علی اصغر یعنی علی شماره سه، مشکلی نیست. وقتی او می‌گوید: نه، ما چرا برای امام خمینی سه تا صلوات می‌فرستیم؟ چون شاه گفت: خمینی نباشد. ما می‌گوییم: به کوری چشم شاه، خمینی را سه صلوات می‌فرستیم. برای پیغمبر یک صلوات می‌فرستیم، نمی‌خواهیم بگوییم امام خمینی بالاتر از پیغمبر است. نعوذ بالله! ولی پیغمبر را کسی نگفت صلوات نفرستید، ولی امام خمینی گفت: صلوات نفرستید. چون گفت: نفرستید، ما به کوری چشم او سه صلوات می‌فرستیم. (صلوات حضار)

4- عزاداری، اعلام حمایت از مظلومان تاریخ

این رگ مظلوم یابی است. شما در فامیل خودتان دیدن آن کسی که مریض است می‌روید. چرا؟ برای اینکه او ضعیف است. پس حالا که مریض است دیدن او برویم. خانه رفیق و آشنا می‌روی چیزی نمی‌بری، اما سعی می‌کنی برای مریض یک هدیه هم ببری. میوه‌ای، شیرینی‌، چیزی. آن کسی که ضعیف است باید بیشتر حمایت کرد. وقتی می‌گوید: علی نه، ما باید بگوییم: علی آره، وقتی می‌گوید: خمینی نه، ما می‌گوییم: خمینی آره. اینقدر بنی عباس مسجد ساخت. اوه! ولی قبر امام حسین را هفده بار خراب کردند. چون گفتند: حسین نباشد. مردم می‌آیند می‌گویند: اینها پسر پیغمبر را تشنه کنار رودخانه کشتند، چرا؟ برای اینکه عمر سعد می‌خواست فرماندار ری شود. این مسأله بیعت با…
داشتیم می‌گفتیم: همه پولدارها واجب است مکه بروند. آنهایی که توان بدنی و مالی دارند. مکه که رفتند باید طواف کنند. در طواف کنار کعبه که گفتیم این قرآن کعبه هست، یک نیم دایره، این دست من نیم دایره است. چسبیده به کعبه نیست. فاصله دارد. اینهایی که طواف می‌کنند، حق ندارند میانبر بزنند از این فاصله بروند. باید همینطور که می‌گردند اینطور طواف کنند. یک، دو، یعنی این نیم دایره هم جزء کعبه است، وسطش هم خالی است ولی حق نداریم میانبر بزنیم. می‌گوییم: سؤال. ما دور کعبه می‌گردیم خانه خداست. این نیم دایره چیست؟ می‌گوید: این نیم دایره قبر اسماعیل است. می‌گوییم: از همه دنیا پولدارها بیایند دور این قبر بگردند؟ مگر این چه کسی است که ما باید بیاییم دورش بگردیم؟ می‌گویند: اسماعیل است. می‌گوییم: اسماعیل که بوده است؟ می‌گویند: یک پسر سیزده ساله. چه کرده است؟ پدرش حضرت ابراهیم به او گفت: پسر جان، (إِنِّي أَرى‌ فِي‌ الْمَنامِ‌ أَنِّي أَذْبَحُكَ) (صافات /102) من پی در پی خواب می‌بینم که سر تو را ببرم. تو را ذبح کنم. گفت: «يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» پدر جان، «افعل ما تؤمَر» هرچه به تو امر شده انجام بده و چانه نزن. خدا گفته: سر مرا ببری، ببر. من تسلیم هستم. حالا این پسر خاص هم هست. ابراهیم حدود صد سال بچه‌دار نشد. بعد از صد سال خدا به او بچه داد. حالا هم که جنب و جوش آمده، سیزده ساله شده است که باید نگاهش کند. از امام پرسیدند: شیرین‌ترین لذت‌ها چیست؟ فرمود: پدر و مادر بنشینند قد بچه را ببیند. صد سال است منتظر بوده و حالا متولد شده سیزده سال دارد، حالا می‌گوید: سرش را ببر. در میان گذاشت. این رابطه بین پدر و پسر است. پدر حرف‌هایش را با پسرش در میان می‌گذارد. پسر گفت: «يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ». (فَلَمَّا أَسْلَما) (صافات /103) در سوره صافات می‌گوید: پدر و پسر تسلیم شدند. پسر را خوابند، چاقو را گذاشت، تا چاقو را گذاشت خطاب شد بردار! نمی‌خواستم خون او ریخته شود، خواستم ببینم تو دل می‌کنی یا نه؟ ما الآن حاجی داریم دل از موی سرش نمی‌کند. می‌گوید: حاج آقا سال اول است به من می‌گویند: تیغ بزن، نمی‌شود من تیغ نزنم. ببین چقدر فاصله هست. ابراهیم از پسری که صد سال است منتظر اوست گذشت، اسماعیل از خون خودش گذشت، این حاجی‌آقا رفته از پشم سرش نمی‌گذرد! بابا بتراش فردا در می‌آید. اینکه چیزی نیست بگویی تحریم اقتصادی می‌شویم و دیگر در نمی‌آید. پشم سر که تحریم اقتصادی نیست. حاجی داریم مکه می‌رود و برمی‌گردد سر مویش گیر است.

5- مقایسه حضرت قاسم با حضرت اسماعیل

در آستانه محرم داریم حرف می‌زنیم. حضرت قاسم هم سیزده ساله بود. اسماعیل هم تقریباً سیزده ساله بود. دو تا سیزده ساله داریم، سیزده ساله مکه، سیزده ساله کربلا، سیزده ساله مکه گفت: «افْعَلْ ما تُؤْمَرُ». خدا گفته بکش، بکش. من تسلیم هستم. ولی سیزده ساله کربلا نگفت: من تسلیم هستم. وقتی امام حسین از پسر برادرش، قاسم سیزده ساله بود پسر امام حسن مجتبی بود، از پسر برادرش پرسید: مرگ چطور است؟ فرمود: «احلی من العسل» چه؟ از عسل شیرین‌تر است. تسلیم، آخر گاهی می‌گویند: قند شما بالا رفته، اگر این پا را قطع نکنیم به چشمت می‌خورد کور می‌شوی. خوب اگر کور می‌شوم، چهار انگشت را قطع کنید. همه اینهایی که عمل جراحی می‌کنند عاشق نیستند، منتهی می‌گویند: جراحی نکنی بدتر می‌شود. می‌گوییم: خوب جراحی کنید. سیزده ساله مکه گفت: تسلیم هستم. «فَلَمَّا أَسْلَما» یعنی تسلیم هستم. اما سیزده ساله کربلا نگفت: تسلیم هستم. گفت: علاوه بر اینکه تسلیم هستم، کمک کنید… «احلی من العسل» یعنی از عسل شیرین‌تر است. این خیلی مهم است. آنوقت اگر بناست ما در مکه دور قبری بگردیم که تسلیم است، باید در کربلا هم دور قبری بگردیم که علاوه بر تسلیم عاشق هم هست. عاشق است، «احلی من العسل» جمله حضرت قاسم است. این کربلا را باید زنده نگه داشت. کلمات کربلا همه تابلو است. عزاداری‌هایی که از کربلا هست، همه استاندارد بین المللی است. شما ممکن است در ایران نتوانی قمه بزنی، می‌گویند: این چه بساطی است؟ این چه عزاداری است؟ به خصوص که از این قمه زن‌ها فیلم‌برداری می‌کنند و در سایت‌ها می‌گذارند و کنارش هم می‌زنند شیعه! شیعه آنوقت عکس یک کسی را می‌زنند که همه بدنش خونی است. آیا شیعه غیر از قمه زدن کار دیگری ندارد؟ این شیعیان لبنان که استخوان در گلوی اسرائیل هستند، این شیعه نیست؟ سید حسن نصر الله شیعه نیست؟ مقاومت شیعه نیست؟ شیعه یعنی خونی کردن؟ نماز جمعه شیعه نیستند؟ اینهایی که نماز جمعه می‌روند، شیعه یعنی فقط خونی کردن بدن؟ منتهی اروپا چندین بار از این قمه زن‌ها فیلم‌برداری می‌کند و می‌گوید: شیعه این است. چرا طوری عزاداری کنیم که دستاویز قرار بگیرند؟ یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)

6- جلوگیری از سوء استفاده دشمن از عزاداری‌ها

پیغمبر سخنرانی می کرد. از پایین منبر یکی گفت: یا رسول الله! «راعنا، راعنا»! این راعنا مثل کوکو است. کوکو را هم می‌شود از سبزی درست کرد، هم سیب‌زمینی. «راعنا» را می‌شود از «رعی» گرفت، «رَعَی» مراعات کن، «راعنا» یعنی مراعات ما را هم بکن. یک خرده شمرده‌تر صحبت کن، یا پا منبری‌ها، به پای منبری‌ها نگاه نکن، اینطور نگاه نکن. گاهی هم چنین کن. «راعنا» یعنی مراعات ما را بکن. اگر از «رعیَ» باشد. اما یهودی‌ها «راعنا» را می‌گفتند: «راعنّا» یعنی خرمان کن، احمقمان کن. «حمقنا» مسلمان‌ها روی نیت پاکی که داشتند، می‌گفتند: یا رسول الله، «راعنا» یعنی یک مقدار شمرده‌تر یا نگاه به اطراف هم بکن. یهودی‌ها گفتند: فهمیدی چه شد؟ پیغمبر مسلمان‌ها داشت سخنرانی می‌کرد، از پای منبرش گفتند: خرمان کن، خرمان کن. یعنی این یک کوکو درست کرده بود، آنها از یک کوکوی دیگر. «راعنا» از «رَعَی» یا از «رَعَن» رعونت، آیه نازل شد، بسم الله الرحمن الرحیم «يا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا» ای مؤمنین، (لا تَقُولُوا راعِنا) (بقره /104) به پیغمبر راعنا نگویید، «وَ قُولُوا انْظُرْنا» بگویید: «انظرنا» یعنی نگاهت به ما هم باشد. یعنی این کلمه را بردارید، چون این کلمه سوژه می‌شود دست دشمن، اگر بگویی: راعنا، آنها راعنا را از «رَعَن» می‌گیرند، یعنی خرمان کن. این آیه چه می‌گوید؟ اینکه می‌گویند: در قرآن تدبر کنید، معنای تدبر این است. یعنی این آیه برای آن زمان است. یک جلسه‌ای بوده یکی گفته: «راعنا» تمام شد رفت. دیگر این الآن به درد آمریکا و اروپا هم می‌خورد. به درد همه کره زمین می‌خورد. در طول تاریخ…
یعنی اگر کلمه‌ای می‌گویی که او سوء استفاده می‌کند، این کلمه را سوژه دست دشمن ندهید. این «راعنا» که شما می‌گویید، مثل شیر که هم می‌شود شیر گاو باشد، هم می‌شود شیر سماور باشد، شیر جنگل است. این لفظ مشترک است. شما لفظی که می‌بینید دشمن سوء استفاده می‌کند، قمه زدن عزاداری است، خیلی‌ها هم که قمه می‌زنند روی عشق امام حسین است. آن مراجعی هم که استفتاء کردند قمه زن‌ها که از فلان آیت الله العظمی یا غیر عظمی، که آقا ما روز عاشورا می‌خواهیم چند قطره خون هدیه کنیم. جواب آن آقا نوشته که باسمه تعالی، اگر ضرر به جسمت نمی‌خورد مانعی ندارد. می‌گوید: نه، من با دو سه قطره خون ضربه نمی‌خورم. بله آن آقا هم اینطور است. این رقمی سؤال کن، بگو: حضرت آیت الله العظمی من می‌خواهم طوری عزاداری کنم که کفار به ریش شیعه بخندند. اینطور سؤال کن ببین آقا چطور جواب می‌دهد. یکوقت می‌گویم: آقا، اجازه می‌دهی من این مایع را بخورم؟ آب را بخور. اگر گفتی: این شراب است، ببین آقا اجازه می‌دهد شراب بخوری؟ چطور سؤال می‌کنیم؟ خیلی از استفتاءها مربوط به نحوه سؤال است. چطور سؤال کردی و چطور شنیدی؟ یکوقت می‌گویی که به هر مردی که ولو خانمش خیلی هم بد حجاب باشد، بگویی: آقا خواهر و برادر هستیم، یک سلامی به خانم شما بکنیم، می‌گوید: بفرمایید، بفرمایید. اصلاً خیلی با نشاط می‌گوید: با خانم سلام و علیک کن. اما اگر بگویی: آقا ببخشید شما اجازه می‌دهی ما هم یک خرده به خانمت نگاه کنیم و از خوشگلی‌هایش کیف کنیم؟ اینطور سؤال کن، آن مرد هرچه هم بی غیرت باشد در گوشت می‌زند! چطور سؤال کردی. خواهر و برادر هستیم نگاه کن. می‌خواهیم یک ناخنک بزنم، نه! غیرت من اجازه نمی‌دهد تو مثل حلوای نذری هرکسی را در خیابان می‌بینی… ناموسم است و غیرت دارم. چطور سؤال کنیم؟
آدم خودش هم می‌داند. یک کسی از رهبران قمه زن‌ها بود، یکوقت خانه‌اش رفتم، گفتم: ببین هیچکس نگفته واجب است. هیچ مرجعی واجب نگفته است. مستحب است اگر با چند تا اگر اگر اگر… مستحب است. این مستحب کی است؟ عاشورا، عاشورا در سال چند روز است؟ یک روز است. در یک روز عاشورا مستحب است، بر فرض، مستحب هم نیست. ما فرضی می‌خواهیم یک خرده کوتاه بیاییم. چند دقیقه طول می‌کشد قمه را یک… دو سه ساعت چنین می‌کنند، چند قطره بیرون می‌ریزد. پس یک دقیقه هم نخیر، نیم دقیقه هم نخیر، تمام… یعنی می‌ارزد یک عبادتی را که در سال یک روز است، بر فرض عبادت باشد، بر فرض مستحب باشد، در سال یک روز است، در یک روز چند ثانیه است. برای چند ثانیه بیاییم اختلاف بین مسلمان‌ها بیاندازیم، قمه زن‌ها و ضد قمه زن‌ها، همه عاشق امام حسین هستند منتهی حرف ما این است. من به عنوان معلم قرآن عرض می‌کنم. طوری حرف نزنید که دشمن سوء استفاده کند. طوری راه نروید که دشمن سوء استفاده کند. طوری عزاداری نکنید که دشمن سوء استفاده کند. این حرف ما هست. عزاداری یعنی بیعت با امام، عزاداری یعنی مغازه‌ها ببندید به نفع مظلوم داد بزنید. در مکه می‌روید بسیاری از کارها تعزیه است. مثلاً سعی صفا و مروه، کنار کعبه یک خیابان سر پوشیده است. صفا و مروه حدود چهارصد متر است، حاجی‌ها باید هفت بار بیایند و بروند. برای چه؟ برای اینکه یک زمانی هاجر همسر ابراهیم برای پیدا کردن آب در این تکه آمد و رفت. گوسفندی که در عید قربان مکه می‌کشیم به یاد ذبح اسماعیل است که حضرت ابراهیم گفت. خیلی از کارهای مکه نمایش است، یعنی خودت را در آن قالب پیدا کن، تا… حالا…

7- عظمت عزاداری امام حسین علیه‌السلام در مقایسه با دیگر تجمعات بشری

عزاداری یعنی اجتماعی همراه با تعهد، غیرت و حرکت. خیلی وقت‌ها جمع می‌شوند ممکن است کسی در خیابان جمع شود، در پارک جمع شود، در زمین ورزش جمع شود. ولی جمع شدن عزاداری، جمع شدن حمایتی است. حمایت از مظلوم علیه ظالم، می‌گویند: انرژی هسته‌ای، عاشورا انرژی هسته‌ای است. یعنی ما یک سوژه داریم، یک کلمه داریم، یک کد، یک کد به نام یا حسین داریم. با یک یا حسین، هفتاد میلیون سیاه پوش در خیابان می‌ریزند. کدام کشور این کد را دارد؟ خیلی انرژی خوبی است. با یک کلمه تمام رئیس جمهورهای دنیا، خواسته باشند یک راهپیمایی پنج میلیونی راه بیاندازند شاید نتوانند ولی ما با یک یا حسین راهپیمایی هفتاد میلیونی راه می‌اندازیم. این مهم است. عزاداری یعنی مقاومت، مبارزه، مکتب، انقلاب، ایثار، اخلاص، شجاعت، اینها عزاداری…
در عزاداری‌ها چه خیرات و برکاتی می‌شود؟ دهها هزار روحانی پخش می‌شوند برای تبلیغ دین، در شهر و روستا، در طول سال، افرادی که در طول سال مسجد نمی‌آیند، عاشورا حسینیه می‌آیند، مسجد می‌آیند، جلسات می‌آیند. همه به امامان معصوم وصل می‌شوند. این مهم است.
در تحلیل‌های خارجی‌ها نسبت به شیعه می‌گویند: شیعه دو تا بال دارد. یک بال سبز دارد منتظر حضرت مهدی(ع) است، یک بال سرخ دارد مقاومت عاشورا و خون، با داشتن این دو بال ما حریف شیعه نمی‌شویم. حریف همه می‌شویم اما حریف شیعه نمی‌شویم. در انسان دو تا عنصر است: عقل و عاطفه، عنصر عقل زبان است، آدم حرف که می‌زند می‌فهمد، با حرف زدن شما می‌فهمی عقل این، سواد این چقدر است. عنصر عاطفه چشم است، چشمی که گریه دارد، آدم می‌گوید: این عاطفه دارد. چشمی که گریه ندارد، سنگدل است. یعنی دو تا موتور در بدن است، احساسات و عقل، دو تا چراغ می‌زند. چراغ عقل بیان است، بیان می‌گوید: من چقدر سواد دارم. چراغ احساسات اشک است. از ان عزاداری‌ها خیلی بهتر می‌شود استفاده کرد. قدر اشک را داشته باشید.
یکی از مراجع بزرگ، از مراجع درجه یک در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: وقتی می‌خواهم بمیرم نگاه کردم این هشتاد نود سال عمر را چه کردم. دست به هرچه گذاشتم دلواپس بودم، فقط آن اشکی که برای اهل‌بیت ریختم، امید دارم مرا نجات دهد. در این جلسات رقابت نباشد. بی وقت عزاداری نکنیم. شب یک ساعتی که مردم می‌خواهند بخوابند خواب را تلخ نکنید، ما حق نداریم به اسم امام حسین خواب را برای مردم تلخ کنیم. حق نداریم، صدای بلندگو و طبل باید محدود باشد و در زمان خاصی باشد. عزاداری‌ها باید همراه با نماز باشد. الحمدلله از برکات جمهوری اسلامی این است که روز عاشورا و تاسوعا نمازهای مهمی خوانده می‌شود. یا باید از نماز شروع شود یا بعد از عزاداری به نماز ختم شود. عزاداری مانع نماز نباشد. در عزاداریها می‌توانیم مشکلات فامیل و همشهری‌ و روستا را حل کنیم. به عشق امام حسین در این روستا جمع شدیم، مشکل این روستا چیست؟ چون در خیلی از جاهای ایران، شهری‌ها و پولدارها، روز عاشورا می‌آمدند روستای مادر زادی‌شان آنجا عزاداری می‌کنند. حالا ما تاجرها جمع شدیم، این روستا چه مشکلی دارد؟ حمامش است، درمانگاهش است، جاده‌اش است، برقش است، در این مسافرت‌های میلیونی، ببخشید دهها میلیونی، ایام عاشورا مسافرت‌های دهها میلیونی می‌شود. این غیر از سیزده بدر است که کنار باغچه می‌رویم و تخمه می‌شکنیم. این عزاداری مکتبی است. امام حسین دنیا را نجات داد، ما هم اینجا آمدیم به اسم او… انشاءالله خداوند به همه توفیق بدهد عزاداری‌های ما عزاداری باشد که امام حسین قبول داشته باشد.
خدایا آن به آن بر عذاب قاتلین امام حسین بیافزا. توفیق شناخت اسلام و عمل به اسلام و چشیدن مزه دین و چشاندن مزه دین به نسل آینده به همه ما مرحمت بفرما. قلب امام زمان که عزادار اصلی اوست برای همیشه از ما راضی بفرما. «اللهم صل علی محمد و آل محمد»

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- در فرهنگ قرآن، عاقبت نیک از آن چه کسانی است؟
1) اهل نماز
2) اهل جهاد
3) اهل تقوا
2- آیه 18 سوره انبیاء، چه وعده‌ای به مؤمنان می دهد؟
1) پیروزی حق بر باطل
2) پیروزی مؤمنان در آخرالزمان
3) نابودی کامل غیرمسلمانان
3- بر اساس قرآن، حج بر چه کسانی واجب است؟
1) همه مسلمانان
2) مسلمانان مستطیع
3) مردان و زنان متأهل
4- در ماجرای ذبح حضرت اسماعیل، چه کسی تسلیم بودن خود را اعلام کرد؟
1) حضرت ابراهیم
2) حضرت اسماعیل
3) هر دو مورد
5- آیه 104 سوره بقره به چه امری اشاره دارد؟
1) خطر سوء استفاده دشمن
2) مقابله جدی با انحرافات
3) سکوت در برابر افراد نادان

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 1146
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست