«آيا از
آزادگى نيست كه اين ته مانده غذاى دهان را به اهلش واگذاريد؟
براى جانهاى
شما بهايى جز بهشت نمىباشد پس آنها را جز به اين بها نفروشيد».
[شرح]
(86444-
86429) اين كلمه [لماظه] به اعتبار كم ارزشى و ناچيزى دنيا، استعاره از دنياست.
امام (ع) به
ترك دنيا دعوت كرده و سپس به وسيله قياس مضمرى از آن جدا ساخته است كه صغراى قياس،
عبارت: فانّه ... است، و اين سخن نظير قول خداى تعالى است: إِنَّ اللَّهَ
اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ
الْجَنَّةَ[2]. و كبراى مقدر آن نيز چنين است: و هر چه اين طور باشد
بهاى جان شما جز آن چيزى نيست بنا بر اين جان خود را به چيزى جز آن نفروشيد.
[1]
طرفة بن العبد (538- 564)، در بحرين به دنيا آمد، يكى از شعراى جاهليّت و از
صاحبان معلّقات سبعه است. او خواهر زاده شاعر ديگرى به نام متلمّس بود، تمام ثروتش
را از دست داد و آواره مىزيست پس از مدتى به دربار عمرو بن هند پادشاه حيره پيوست
و او را مدح مىگفت تا اين كه پادشاه بر او خشم گرفت و دستور قتل او را داد.
ديوانى دارد كه مطلع آن چنين است: لخولة اطلال ببرقة ثهمد تلوح كباقى الوشم فى
ظاهر اليد. اعلام المنجد- م.
[2] سوره
توبه (9) آيه: (111): يعنى خداوند جان و مال مؤمنان را به بهاى بهشت خريده است.