داشتن حدود الهى
زمينه است براى اصلاح حال او در زندگى دنيوىاش و انگيزهاى است براى توجّه مردم
نسبت به او، چون او به جاى اين كه مثل آنها شيفته دنيا گردد به خدا توجّه دارد. و
جمله سومى نيز همين معنى را دارد، زيرا كه خالص ساختن بندگى براى خدا و نيكو ساختن
رفتار خود باعث بريدن از محبّت و حرص بر دنيايى است كه باعث برهم زدن و فساد ما
بين مردم است و در نتيجه زمينه براى از بين بردن و برطرف ساختن اين فساد فراهم
خواهد بود.
«حلم پرده
پوشانندهاى است و عقل شمشيرى بر آن، پس عيبهاى اخلاقىات را با بردبارى بپوشان، و
هواى نفست را با شمشير عقل نابود ساز».
[شرح]
(85738-
85724) كلمه: غطاء را از آن رو براى بردبارى استعاره آورده است كه حالت خشم و زشتى
كارهايى را كه به وسيله خشم از انسان سر مىزند، پوشيده مىدارد، و امام (ع) كلمه
«ساتر» را از باب ترشيح آورده است، و همچنين كلمه حسام را براى خرد از آن جهت
استعاره آورده است كه خواستهها و زياده رويهاى نفس امّاره را از بين مىبرد و با
گفتن كلمه قاطع ترشيح به كار برده است، و بدين وسيله او را مأمور ساخته است تا
هواى نفسش را با شمشير عقل نابود سازد.