يك سالهات را بر غم
يك روزهات ميفزا كه هر روزى براى تو روزى همان روز بس است، پس اگر سالى از عمر تو
باشد، خداوند متعال در هر فردايى كه مىآيد روزى آن را به تو مىرساند، آن مقدار
كه نصيب تو كرده است، و اگر آن سال از عمر تو نباشد، از چه رو غم چيزى را بخورى كه
مربوط به تو نيست، و هرگز كسى جلوتر از تو به روزى تو نمىرسد، و كسى قبل از تو بر
آن دست نمىيابد، و هرگز آنچه براى تو مقدّر شده دير نخواهد رسيد.»
[شرح]
(84534-
84509) سيد رضى مىگويد: اين سخن در باب مربوط به روزى مقدر قبلا گذشت، ولى چون در
اينجا روشنتر و مشروحتر بود، طبق برنامهاى كه در آغاز كتاب مقرّر كرديم- دوباره
آورديم.
تفسير بيشتر
جملات اين گفتار قبلا گذشت، (84508- 84437) هدف امام (ع) بر حذر داشتن از دلبستگى
زياد به دنيا و توجّه دادن به چيزهايى از ياد خدا و اطاعت امر اوست كه باعث
اميدوارى است، امام (ع) از افزودن غم سالانه بر غم يك روزه منع كرده تا مبادا
غمهايى چند بر دل آدمى نشيند در حالى كه يك غم انسان را بس است، براى اثبات مطلب
به دو قياس مضمر استدلال كرده است كه صغراى اوّلى جمله: فان يكن السّنة ... و
تقدير آن چنين است: سالى كه تو غم آن را مىخورى يا از سالهاى عمر تو هست و يا
نيست، و كبراى مقدّر آن نيز اين طور است: و هر چه از اين دو فرض باشد، سزاوار غم
خوردن نيست، اما بنا به فرض اوّل، چون خداوند در هر روزى ناگزير روزى آن روز را
مىرساند، پس نبايد غم روزى را خورد، و امّا فرض دوّم، عاقلانه نيست كه انسان به
چيزى دل ببندد كه مربوط به او نيست. و صغراى قياس دوّم، عبارت: «و لن يسبقك ...
قدّر لك» است، و تقدير آن چنين است: هيچ جويندهاى پيش از تو به روزى تو دست پيدا
نمىكند، و كبراى مقدّر آن نيز مىشود: و هر چيزى كه چنان باشد، سزاوار نيست كه
انسان در غم آن باشد.