مسموع، همان
شنيدههاى از دانشمندان است، زيرا كسى كه چنين استعدادى را ندارد، سودى از
شنيدههاى خود از علوم نمىبرد و از دستاورد خود بهرهمند نمىشود.
بعضى
گفتهاند مقصود از علم مطبوع آن اصولى است- مانند توحيد و عدالت خدا- كه انسان به
طبيعت عقل و فطرت مىداند، و علم مسموع، علوم شرعى است كه نسبت به اصول عقلى و
فطرى، به منزله فرع است، زيرا فرع بدون اصل سودى ندارد.
«درستى
انديشه بستگى به دارائيها دارد، با آمدن آنها مىآيد و با رفتن آنها مىرود».
[شرح]
(82997-
82990) يعنى لازمه داشتن دارايى و ثروت انديشه درست است. زيرا لازمه خوشبختى كاملى
كه همراه داشتن دارايى است آن است كه انديشه درستى در كار باشد تا آن را اداره كند
و از طرفى همان خوشبختى و دارايى وسيله و زمينه است براى گزينش درستترين انديشه،
پس انديشه درست با وجود دارايى- كه زمينهساز است- فراهم مىآيد، و با از دست رفتن
دارايى، انديشه درست نيز مىرود، هر چند كه به ظاهر، انديشه صحيح باشد.