responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 5  صفحه : 660

عَلَى الْكَلَامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ- وَ كَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ- وَ كَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ- يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَخَالَفَهُ- فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلَائِقِ فَالْزَمُوهَا وَ تَنَافَسُوا فِيهَا- فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا- فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ (81913- 81765)

[لغات‌]

(بدّ): غلبه كرد (بدهه الامر): ناگهانى كارى پيش آمد (ادلى بحجّته): برهانش را اقامه كرد (نقع الغليل): عطش را فرو نشاند

[ترجمه‌]

«در زمان گذشته برادرى دينى داشتيم كه كوچك بودن دنيا در نظر او باعث بزرگى او در نظر من بود. او زير سلطه شكمش نبود، چيزى را كه بدان دسترسى نداشت آرزو نمى‌كرد. و اگر داشت زياده روى نمى‌كرد، در بيشتر اوقاتش ساكت بود، و اگر سخن مى‌گفت، گويندگان را مغلوب مى‌كرد. و عطش پرسش كنندگان را فرو مى‌نشاند. ناتوان بود، و به ديگران هم ناتوان مى‌نمود، امّا هر گاه وقت تلاش مى‌رسيد، شير خشمگين و مار بيابانى پر از زهرى بود. تا نزد داور نمى‌آمد، برهان اقامه نمى‌كرد، و تا عذر كسى را به خاطر عملى كه امكان عذرى در آن بود، نمى‌شنيد، او را سرزنش نمى‌كرد. و از دردى گله نمى‌كرد، مگر وقتى كه بهبود مى‌يافت، آنچه مى‌گفت انجام مى‌داد و آنچه نمى‌كرد نمى‌گفت: اگر در سخنگويى بر او غالب مى‌شدند، در خاموشى بر وى غلبه نمى‌يافتند. به شنيدن حريصتر بود تا به سخن گفتن. و اگر ناگهان در برابر دو عمل قرار مى‌گرفت و مى‌ديد كه يكى به خواهش نفس نزديكتر است، با آن مخالفت مى‌كرد، پس شما هم اين صفات را فرا گيريد، و به آنها علاقمند باشيد و اگر نتوانستيد، بدانيد كه گرفتن اندك بهتر از واگذاشتن بسيار است.»

[شرح‌]

(81783- 81768) ابن مقفّع اين بخش از سخنان امام (ع) را در كتاب ادب‌ [1]، خود، نقل‌


[1] نام كتاب ابن مقفّع «الادب الكبير و الادب الصّغير» است- م.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 5  صفحه : 660
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست