1- قياس مضمرى كه
صغراى آن عبارت: «إنّ الطمع ... و فىّ» است يعنى: طمع آدمى را بر موارد هلاكت مىبرد
امّا از آنجا باز نمىگرداند. عبارت الضامن غير الوفىّ را- به دليل اين كه انسان
را علاقمند به كسب دنيا مىكند و به طرف دنيا مىخواند، و با اين حال دروغ
مىگويد، هم چون كسى كه ضامن چيزى شود و وفا نكند- براى طمع استعاره آورده است، و
كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه اين طور باشد، سزاوار پيروى و اطمينان نيست.
(81546-
81540) 2- عبارت: و ربّما ... ريّه هشدار بر اين مطلب است كه در پى دنيا به طور
مداوم بودن روا نيست، به دليل قياس مضمرى كه از صغراى آن به كنايه ياد كرده است و
در تقدير چنين است: هر كه همواره در پى دنيا باشد گاهى نااميد مىشود و بدون رسيدن
به آرزو، اميدش قطع مىشود، و كبراى مقدّر آن نيز چنين است: و هر چه اين طور باشد،
شايسته نيست كه هميشه در پى آن بود.
(81556-
81547) 3- از شتافتن در پى آنچه از متاع دنيا كه پر ارزش است، به وسيله قياس مضمرى
بر حذر داشته است كه صغراى آن عبارت: و كلّما ... لفقده است. رزيّة به معنى مصيبت
است.
و كبراى
مقدّر آن نيز چنين است، و هر چه كه مصيبت فقدان آن بزرگ باشد پس شايسته بر گرفتن
نيست، زيرا ناگزير از دست خواهد رفت، و فنا پذير است.
(81561-
81557) 4- از آرزوها به وسيله قياس مضمرى بر حذر داشته است كه صغراى آن عبارت: و
الأمانىّ تعمى اعين الابصار است، توضيح آن كه آرزوها فكر را به چيزى كه هدف نيست
مشغول مىسازد و از هدف يعنى كمالات عقلى باز مىدارد.
كلمه. اعين
را استعاره براى افكار آورده است از آن رو كه هر دو ادراك مىكنند. و كبراى مقدر
نيز چنين است: و هر چه اين طور باشد، اجتناب از آن لازم است.
(81567-
81562) 5- بر ترك بهره بردارى از دنيا توجّه داده است. با اين عبارت: و الحظّ
يأتي