ماندى. تو حق را
نشناختهاى تا از روى آن اهل حق را بشناسى، و باطل را نشناختهاى تا پيرو باطل را
بشناسى.»
[شرح]
(81006-
80979) حارث گفت: من با سعد بن مالك و عبد اللّه عمر، گوشهاى را اختيار مىكنم.
امام (ع) در جواب فرمود: «سعد و عبد اللّه نه حقّ را يارى كردند و نه باطل را فرو
گذاشتند.»
عبارت: أ
ترانى،
استفهام
انكارى است، چون او همين طور مىديد. حارث، در بعضى نسخهها به صورت مرخّم (حار)
آمده است.
بعضى در باره
عبارت: انك نظرت تحتك و لم تنظر فوقك گفتهاند: يعنى تو تنها به اعمال بيعت شكنان
(ناكثين) از اصحاب جمل كه فقط به ظاهر اسلام عمل مىكردند، و از نظر اعتقادى از تو
پايينتر بودند- به دليل اين كه آنان بر امام حقّ شوريدند- نگريستى، در نتيجه فريب
شبهه آنان را خوردى و از آنان پيروى كردى، و به بالاتر از خودت، يعنى امامت كه
اطاعتش واجب بود، و مهاجرين و انصار كه همراه او بودند، نگاه نكردى، و به نظر آنها
گوش، ندادى، به دليل اين كه روى باطل با آنها دشمن بودى، و اين باعث سرگردانى و
حيرت تو شد.
و احتمال
دارد، مقصود امام (ع) از نطره تحته كنايه از نگرش وى به باطل آن گروه و شبههاى كه
از دلبستگى به دنيا برخاسته بود باشد كه دنيا همان جهت پست و سافل است، و «نطره
فوقه» نيز كنايه از نگرش به حق و دريافتش از خدا باشد.
(81049-
81007)
عبارت: انك
...
تفصيل براى
دليل سرگردانى او و نشناختن حق و باطل است كه باعث جهل او نسبت به اهل حق و باطل
بوده است، كه اگر حق و باطل را مىشناخت، به طور قطع از حق پيروى و از باطل اجتناب
مىكرد، و اين عبارت به منزله صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن نيز چنين
است: هر كس