كنايه از كاربرد
شمشيرها و نيزهها در پيكر دشمنان، براى كشتن و زخمى كردن آنهاست.
3- اين عبارت
كنايه از طوفندگى و خشم آن بزرگوار به خاطر دين خداست از باب تشبيه به شير
درندهاى كه در حال حمله و خشم است، و اين وجه در ميان وجوه سهگانه بهتر از همه
است.
و اجتماع
مؤمنان و اهل طاعت خدا را به اجتماع ابرهاى پراكنده تشبيه كرده است و وجه شبه سرعت
اجتماع است، چون ابر بهار زود فراهم مىآيد!
(4002) 2-
در سخنى از آن حضرت است:
هَذَا
الْخَطِيبُ الشَّحْشَحُ (80200- 80198)
[ترجمه]
«اين سخنگوى
زبانآور و ماهر».
[شرح]
(80222-
80198) مقصود از شحشح زبانآور و ماهر در خطبه خوانى و توانا در اداى سخن، و هر
تندگو و تندرو را شحشح گويند. اما شحشح در غير اين مورد به معنى بخيل و ممسك است.
نقل كردهاند
كه امام (ع) سخنرانى را ديد كه سخن مىگويد، فرمود اين خطيب شحشح- يعنى ماهر در
گفتار- كيست؟