نيستند. آن گاه هر
قسمى از اقسام سه گانه را به صفتى وابسته ساخته است.
دسته اول-
عالم، را به صفت ربّانى- منسوب به پروردگار متعال، بر خلاف قاعده و بر غير قياس،
نسبت به رب، ربانى- وصف نموده است، يعنى عالمى كه با پروردگارى خدا آشنا و عارف به
خداى تعالى است، الف و نون را براى مبالغه در نسبت زياد كردهاند. خداوند
مىفرمايد! كُونُوا رَبَّانِيِّينَ[1]. بعضى گفتهاند: از
آن جهت به اين نام ناميده شدهاند كه دانشهاى كوچك را پيش از علوم سطح بالا به
دانش آموزان، تعليم مىدهند و نيز گفته شده است كه چون آنان علم را اصلاح مىكنند
و از خطا و اشتباه مبرّا مىسازند.
دسته دوم:
دانشجو كه امام (ع) او را به صفت در راه نجات بودن وصف كرده است. چون علم وسيله
نجات و رستگارى در عالم آخرت است و دانشجو در راه تحصيل علم، در حقيقت در راه نجات
حركت مىكند تا به وسيله دانش بدان هدف نهايى برسد.
دسته سوم-
عوام و ساده لوحانند كه امام (ع) آنان را با چند صفت تعريف كرده است:
1- كلمه همج،
مگس خرد را به جهت حقارت و بىارزشى براى آنان استعاره آورده است.
2- آنان را
به ساده لوح بودن و تازهكارى، معرفى كرده است. زيرا اين دو صفت ممكن است از
نادانى سرچشمه گرفته باشد.
3- پيرو هر
صدايى بودن، به ملاحظه شباهت داشتن به گوسفندان در غفلت و نادانى.
4- با اين
توصيف كه آنان با هر بادى روانند، از ناتوانى ايشان در ثبات و
[1]
سوره آل عمران (3) آيه (79) يعنى: خداشناس باشيد.