(74872-
74866) هر دو جمله به صورت كلى از مواد مشهور صنعت خطابه و در زمينه موعظه است،
جمله نخستين اشاره به نفسها و حركتهاى بندگان خدا، و دومى بيم دادن به وسيله
پيشآمدهايى از قبيل مرگ و پيامدهاى آن است.
«هر گاه كارها
مشتبه و درهم شد، آخر و اولش را با هم مقايسه كنند».
[شرح]
(74882-
74876) يعنى هر گاه در آغاز كارها راه و روش دست يافتن بدانها نامعلوم بود، و
اقدام به آنها دشوار بود، پايانش را به آغازش بسنجند، و استدلال شود بر اين كه آن
نيز در دشوارى چنين است، و در اين صورت خوددارى كرده و اقدام با زحمت نكنند.
(3069) 69-
از خبر ضرار بن ضمره ضبّائى است هنگامى كه پيش معاويه آمد،
و معاويه،
راجع به امير المؤمنين (ع) از او پرسيد. گفت: گواهى مىدهم كه در بعضى جاهايى كه
عبادت مىكرد، او را ديدم، هنگامى كه شب پردههاى تاريكى را گسترده، و او در محراب
عبادت ايستاده بود، محاسنش را روى دست گرفته و بر خود مانند مارگزيده مىپيچيد، و
همچون غم رسيدهاى مىگريست و (در باره) دنيا مىفرمود: يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا
إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ- لَا حَانَ حِينُكِ
هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ- قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا
رَجْعَةَ فِيهَا- فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ-
آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ- وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ
الْمَوْرِدِ (74979- 74931)