«توانگريى
چون خردمندى، و تنگدستيى همچون نادانى، و ميراثى مانند ادب، و پشتوانهاى به سان
مشورت با ديگران وجود ندارد».
[شرح]
(74606-
74604) 1- هيچ توانگرايى مانند خردمندى نيست، چون در سخنان پيش گذشت كه آن
بىنيازترين بىنيازى است و هيچ بىنيازى چون آن نيست.
(74610-
74607) 2- هيچ تنگدستى چون نادانى نيست و اين نيز بدان جهت است كه قبلا گذشت كه
بزرگترين بيچارگى نادانى است مقصود از جهل در اين جا چيزى است كه مقابل عقل
بالملكه است. يعنى حماقت و يا چيزى كه ملازم آن است.
(74614-
74611) 3- هيچ ميراثى مانند ادب نيست، ادب عبارت است از آراستگى به اخلاق پسنديده،
و اين از هر ارثيهاى- مال و اندوخته- بهتر است.
(74618-
74615) 4- هيچ پشتوانهاى همچون مشورت وجود ندارد. نتيجه مشورت بيشتر وقتها،
انديشه درست در كار مورد نظر انسان است، و انديشه درست در تدبير امور، سودمندتر از
قدرت و افراد زياد است چنان كه ابو الطّيّب مىگويد: انديشه، مقدم بر دلاورى
دليران است ... مسلما در ميان چيزهايى كه انسان براى به دست آوردن مصالح امور از
آنها استمداد مىكند چيزى بهتر از مشورت وجود ندارد.