مردم يا نادانند و يا
دانا، و نادان هم يا مقلّد است و يا در صدد آموزش، و دانا هم يا خود اوست و يا
ديگرى، بنا بر اين چهار دستهاند. امّا نياز دسته اوّل يعنى نادانى كه مقلّد است،
آن است كه مسائلش را بپرسد، پس دستور داده است كه بدانها پاسخ دهد، و جهت نياز
دسته دوم، يعنى دانشجويى كه آگاهى ندارد آنست كه بياموزد، امام (ع) او را دستور
داده است تا به وى تعليم دهد، و جهت نياز دسته سوم، وابسته به دسته چهارم، يعنى
داناست كه با هم مذاكره نمايند و امام (ع) نيز او را مأمور ساخته است تا با چنين
كسى مذاكره كند.
(71776-
71763) 4- او را نهى كرده است از اين كه بين خود و مردم، كسى را به جز زبان خودش
واسطه پيام قرار دهد، تا مقصود او را به مردم برساند، و دربانى قرار ندهد، تا مردم
جز با خودش روبرو نشوند. زيرا اينها موارد احتمال خودخواهى و ناآگاهى از حالات
مردم است كه بر فرمانروا لازم است تا در حدّ امكان از آنها مطّلع باشد. الّا حرف
حصر است، و كلمات پس از آن خبر كان است.
(71798-
71777) 5- او را منع كرده است از اين كه كسى را كه حاجتى دارد از ملاقات خود محروم
سازد، از باب تأكيد مطلب قبل و به وسيله قياس مضمرى او را وادار به ملاقات
نيازمندان كرده است كه صغراى آن، عبارت: فانّها ... قضائها يعنى هر چند كه بعد
حاجتش را برآورى جاى ستايش نخواهى داشت، كبراى مقدّر آن نيز چنين است: هر كارى كه
اين طور باشد، سزاوار نيست كه صاحب آن كار را از ديدار خود محروم كنى و او از
درهاى خانهات در نخستين مرحله ورودش بازگردد.
(71832-
71799) 6- دستور داده است بيت المال مسلمين را مورد توجّه قرار دهد، و آن را با در
نظر گرفتن اولويتها براى برآوردن حوائج نيازمندان مصرف كند و باقيمانده را نيز به
نزد امام (ع) بفرستد. كلمه: مصيبا، حال است. بعضى عبارت را: مواضع المفاقر نقل
كردهاند، و به صورت اضافه- به دليل مغايرت دو لفظ- خواندهاند.
(71868-
71833) 7- او را مأمور داشته است تا مردم مكّه را از گرفتن اجرت از كسانى كه