2- چون امام (ع) در
پيكار خود بر حق بود، منع ابو موسى از يارى مردم به او به دليل ناآگاهىاش نسبت به
موقعيت امام (ع) و ضرورت كمك به وى بوده است و زيان و ضرر سخن جاهلانه به گوينده
آن برمىگردد.
3- ابو موسى
در اين سخن به تناقضگويى پرداخته و سخن خويش را نقض كرده است، زيرا از يك طرف از
ورود در فتنه و همكارى با مردم در هنگام فتنه نهى كرده و خبرى را نقل كرده كه در
چنان موقعيتى ضرورت خوددارى از فتنه را مىطلبد، در حالى كه او فرمانروايى بود كه
در مخالفت با مقام ولايت سخن مىگفت، و اين عمل متناقض به زيان او بود، نه به سود
او.
(71101-
71097) آن گاه امام (ع) در وقت فرستادن پيك خود به نزد وى، اوامرى چند از راه
هشدار و تهديد صادر فرمود:
1- دامن به
كمر بزند و كمربندش را محكم ببندد، و اين دو جمله كنايه از آماده شدن براى اجراى
فرمان قطعى و سرعت در كار است.
(71105-
71102) 2- از لانهاش بيرون بيايد، مقصود امام (ع)، بيرون آمدن وى از شهر كوفه
است. و كلمه: جحر (لانه) را به ملاحظه همسانى وى با روباه و نظاير آن، استعاره
آورده است.
(71145-
71106) 3- بخواند: يعنى سپاهيانى را كه همراه اوست بسيج كند، و آنها را به خروج از
كوفه بخواند. عبارت: فان حقّقت يعنى: حقيقت امر مرا باور داشتى و دانستى كه من بر
حقّم، پس به طرف من بيا. يعنى آنچه دستور مىدهم اجرا كن، و اگر سستى كردى: يعنى
اگر بيمناك بودى و از اين كار و شناخت آن عاجز بودى، خوددارى كن. سپس به فرض
خوددارى، او را تهديد كرده و سوگند ياد كرده است كه هر جا باشد، كسانى به سراغ او
خواهند رفت و او را به حال خود نخواهند گذاشت، تا خوب و بد، گداخته و ناگداخته او
را به هم مخلوط كنند. و اين دو عبارت دو مثلند، كنايه از اين كه در آرامش او خلل
وارد كنند و خاطرش را