ايشان گردد. و با
عبارت: فانّ ... مقتله، بر اين مطلب توجه داده است كه يك نوع زدن با دست كه به آن
وكز يعنى زدن با تمام كف دست، مىگويند، گاهى باعث قتل مىشود، و احتمال قتل در آن
حتمى است.
(69539-
69513) بيست و ششم: از خود پسندى و اعتماد به چيزى كه او را به خود پسندى بكشاند و
همچنين از دوست داشتن ستايش زياد، برحذر داشته است. دو مورد آخرى باعث دوام
خودپسندى و ريشه آنند. و از هر سه مورد با عبارت: فانّ ذلك ... المحسنين، او را بر
حذر داشته است: جمله: و فى نفسه، متعلق به «أوثق» است. دو احتمال در اينجا وجود
دارد:
1- چون خود
پسندى از موارد هلاكت است، نيكى نيكوكاران، با وجود آن بىفايده است بنا بر اين
اگر شيطان فرصتى به دست آورد، و خود پسندى را براى انسان جلوه دهد و او هم باور كند
هر چه احسان كرده، بتمام از بين مىرود.
2- شخص
خودپسند- هر كس هر احسانى هم نسبت به او كند- احسان تلقى نمىكند و در نتيجه
خودپسندى وى باعث ناديده گرفتن احسان كسى مىشود كه به او نيكى كرده است. و چون
منشأ خودپسندى، شيطان است، نابود كننده نيكى نيكوكاران نيز، شيطان خواهد بود، از
اين رو، امام (ع) اين عمل را عمل شيطانى دانسته و دورى از آن را لازم شمرده است.
(69587-
69540) بيست و هفتم: از سه صفت ناپسند او را بر حذر داشته است:
1- از منّت
گذاردن بر سر رعيت در برابر احسانى كه به آنان مىكند.
2- بزرگ جلوه
دادن كارى كه در باره مردم انجام داده است، يعنى احسانى را كه نسبت به مردم كرده
است بيش از آنچه هست به خود نسبت دهد.
3- مبادا به
مردم وعدهاى بدهد كه وفا نكند.
آن گاه وى را
از منّتگذارى بر حذر داشته است با اين عبارت: فانّ المنّ يبطل الاحسان (زيرا منّت
گذارى نتيجه احسان را از بين مىبرد) و اين سخن