(69308-
69238) هيجدهم: به او امر كرده كه چنانچه بين او و دشمنش پيمان بسته شد به پيمان
خود وفادار باشد و امانتى را كه بر عهده گرفته است رعايت كند و خود را همچون سپر
دفاعى براى پيمانى كه بسته است قرار دهد، يعنى به قيمت جان خود- هر چند به ضرر او
باشد- از آن دفاع كند كلمه «اللبس يعنى پوشش» را استعاره آورده است براى وارد شدن
دشمن زير پوشش امنيت، نظر به شباهتى كه پوشش امنيت به پيراهن و امثال آن دارد. و
همچنين كلمه: «الجنّة» يعنى سپر را استعاره براى جان وى آورده است، از نظر شباهتى
كه جان او در نگهبانى به سپر و نظير آن دارد. و بر اين وفادارى به دو دليل كه
عبارت زير مشتمل بر آنهاست او را وادار نموده است: فانّه ... الغدر.
1- براستى كه
مردم- با همه اختلاف نظر و افكار گوناگون خود- بر هيچ واجبى از واجبات الهى اين
قدر اهميت نمىدهند.
2- حتى
مشركان پيش از اسلام به وفاى عهد پايبند بوده و پيامد نادرست پيمانشكنى و
فريبكارى را ناگوار مىدانستند.
دو جمله ياد
شده دو مقدمه صغرا براى قياس مضمرى هستند كه كبراى مقدّر آنها چنين است: و هر چه
كه آن طور باشد پايبندى و نگهدارى آن لازم و ضرورى است.
آن گاه با
نهى از خيانت در عهد و پيمان و پيمانشكنى، و فريفتن دشمن با بستن پيمان و بعد گول
زدن او مطلب را مورد تأكيد قرار داده است. و به دو جهت از پيمانشكنى بر حذر داشته
است:
(69316-
69309)
1- جمله:
فانّه ... الاشقى
به منزله
صغراى قياس مضمرى است كه خلاصه آن چنين مىشود: زيرا كسى كه بر خدا گستاخى كند
بيچاره و بدبخت است، و كبراى مقدّر آن نيز چنين است: هر پيمانشكن و فريبكارى
گستاخ