نشستها
(مرافق): سودها، منفعتها (تفاقم الامر): كارى بزرگ (خلوف): جمع خلف، فرزندان،
بازماندگان (حيطة): مهربانى (يضلعك): سنگين و مشكل باشد براى تو (محك): لجاجت
(حصر): درماندگى، ناتوانى (تبرّم): خستگى، بىتابى (ازدهاء): مصدر باب افتعال از
«زهو»:
خودخواهى
(اطراء): ثناگويى و مدح زياد (اغتيال): گول خوردن، بدگويى (محاباة): بخشندگى و
نزديك شدن دو كس از طريق بذل و بخشش به يكديگر (أثرة): خودرأيى، كارى از روى هواى
نفس انجام دادن (جماع): گروه، جمع (توخى): بررسى و جستجو (حدوة): انگيزه، وادار
ساختن (شرب): بهره و سهمى از آب آشاميدنى (بالّه): اندكى از آب كه زمين را تر كند
(احالت الارض): زمين ناهموار و نامساعد شده، زراعتش بىمحصول و درختانش