يا با سخن گفتن در
باره كارى كه او انجام نداده است، باعث خوشحالى نشوند، و در نتيجه او را وارد در
جمع نكوهش شده در آيه مباركه: لا
تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ[1] نكنند.
و از ستايش زياد او را بر حذر داشته است. به وسيله قياس مضمرى كه صغرايش عبارت:
فانّ كثرة الاطراء ... الغرة است و پيوند ستايش با صفات ناپسند ياد شده، روشن است.
و كبراى مقدّر چنين است: هر چيزى كه آن چنان باشد اجتناب از آن ضرورى است.
(67029-
67000) 3- او را از اين كه نيكوكار و بدكار در نزد وى يكسان باشند، نهى كرده و به
دليل پيامد بد اين كار او را از چنان عملى در ضمن قياس مضمرى برحذر داشته است كه
صغراى آن عبارت: فانّ ذلك ... الاساءة مىباشد، و راز مطلب آن است كه بيشتر كارهاى
نيك به خاطر پاداش نيك آن است به خصوص از فرمانروايان كه چنين انتظارى دارند و ميل
دارند كه آنان از ديگران مقامشان بالاتر باشد و به خاطر آن همه زحمات و مشكلاتى كه
دارند خوشنامتر باشند. و هر گاه نيكوكار مقام خود را با مقام و منزلت بدكار يكسان
ببيند، اين خود باعث انصراف او از نيكى و انگيزهاى براى رويگردانى از رنج و زحمتش
خواهد بود، و همين طور چون بيشتر كسانى كه بدكارى را ترك مىكنند تنها از ترس
حاكمان است و به خاطر اين است كه مبادا در نظر آنها تنزّل مقام پيدا كنند، در
صورتى كه اگر بدكاران مقام خود را با نيكوكاران همسان ببيند، بيشتر در مقام انجام
وظيفه كوتاهى خواهند كرد. كبراى مقدّر قياس چنين است: و هر چه باعث از بين بردن
نيكوكارى و تشويق به بدكارى گردد، سزاوار اجتناب است.
سپس امام (ع)
در تأييد فرمان خود مىفرمايد: نيكوكار و بدكار بايد خود را در معرض نيكى و بديى
كه سزاوار آنند، بدانند و براى نتيجه عمل خود آماده
[1]
سوره آل عمران (3) آيه (188) يعنى: دوست دارند كه مردم به اوصاف پسنديدهاى كه در
آنها وجود ندارد آنان را ستايش كنند.