امام (ع) به
دو جهت، ضرورت عدالت همگانى را براى مردم، و دل به دست آوردن و در پى خوشنودى آنها
بودن را توجه داده است:
يكى آن كه در
برابر خشم توده، به دليل زيادى جمعيتشان، خوشحالى خواص به دليل كمى جمعيتشان
نمىتواند مقاومت كند، بلكه اكثريت به او خواهند تاخت و رضايت خواص به هنگام خشم
توده مردم سودى به حال او نخواهد داشت، و اين خود باعث سستى و ناتوانى دين
مىگردد. اما خشم خواص موقعى كه توده مردم راضى باشند، قابل چشمپوشى و گذشت است،
بنا بر اين رضايت توده مردم مهمتر است. دوم اين كه امام (ع) خواصّ را با صفات
نكوهيده معرّفى كرده كه خود باعث كم اهميّت دادن به آنها نسبت به توده مردم است، و
توصيف توده به صفات پسنديده، دليل بر توجّه بيشتر به آنهاست. امّا صفات خواصّ:
1- پر هزينه
بودن آنها براى حاكم در موقع رفاه، از جهت زحمتى كه به خاطر آنها به دوش حاكم
مىافتد، نه توده مردم.
2- كم فايده
بودن آنها موقع گرفتارى حاكم، به جهت علاقمندى آنها به دنيا و حفظ موقعيّتى كه
دارند.
3- به هنگام
انصاف و عدالت ناراضىتر بودنشان، به دليل آزمندى بيشتر آنها در دنيا نسبت به توده
مردم.
4- به هنگام
درخواست پافشارترند، زيرا آنها وقتى كه نياز به درخواستى داشته باشند، جرأت بيشترى
نسبت به حاكم داشته، و بيش از مردم عادى، در نزد او خودنمايى و در گوش او زمزمه
مىكنند.
5- آنان به
هنگام بخشش از طرف حاكم كم سپاستر هستند، به دليل اين كه معتقدند آنها از توده
مردم حق بيشترى دارند، و به آنچه مىدهند سزاوارترند، و