(66504- 66488) پنجم:
او را از پشيمانى بر گذشتى كه كرده، منع نموده و همچنين از خوشحالى به مجازات
ديگران و شتاب كردن در خشم و تندخويى، در حالى كه راه گريز از آن را دارد، نهى
فرموده است، زيرا همه اينها از او از افسار گسيختگى قوّه غضب است، در حالى كه
مىدانى اين قوّه به منزله شيطانى است كه انسان را به سمت آتش دوزخ مىكشد.
(66523-
66505) ششم- او را از فرمان دادن به كارى كه سزاوار فرمان نبوده و مخالف دين ماست
نهى كرده و همچنين او را از امرى كه ممكن است باعث بددلى او شود نهى كرده است. از
قبيل اين كه با خود بينديشد مردم بايد فرمان او را اجرا كنند چون بر مردم اطاعت و
شنوايى دستور و امر او، و بر او صدور فرمان است و بس، براستى اين باعث خرابى دل و
دين است، و به اين خرابى اشاره فرموده است در عبارت فانّه ادغال ... الغير، فساد و
خرابى دل از سه راه به شرح زير امكان پذير است:
اول، آن كه
اين گونه تصوّر [كه من فرمانروا هستم پس بايد اطاعت شوم] ويرانگر قلب و منصرف
كننده آن از راه خداست و معناى تباه ساختن قلب نيز.
دوم، اين كه
[چنين طرز فكرى] باعث خرابى دين و سست شدن بنياد آن است.
سوم، آن كه
باعث نزديكى به غير خداست زيرا ستمكارى از مهمترين عواملى است كه زمينهساز است
براى اين كه مردم تمام نيروى خود را در جهت نابودى او به كار ببرند و به همين مطلب
اشاره دارد آيه مباركه: لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ
خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ[1]. و اين بخش از سخنان امام (ع) به
منزله سه مقدمه صغرا براى قياسات مضمرى است كه كبراى مقدّر در تمام آنها چنين
[1]
سوره رعد (13) آيه (11) يعنى: براستى كه خداوند حال هيچ قومى را دگرگون نخواهد كرد
تا زمانى كه خود آنها حال خود را دگرگون سازند.