آن گاه فرمود: اى
فرزندان عبد المطلب! هرگز من راضى نيستم كه شما را در حالى ببينم كه در خون
مسلمانان دستتان را به سختى فرو بردهايد به بهانه اين كه مىگوييد: امير المؤمنين
را كشتند، امير المؤمنين را كشتند! بدانيد كه در عوض من به جز كشنده من كسى ديگر
را نبايد بكشيد.
به دقت توجه
كنيد اگر من بر اثر ضربت ابن ملجم به شهادت رسيدم، در عوض يك ضربت او شما هم به او
يك ضربت بزنيد، و مبادا او را مثله كنند، زيرا من از پيامبر خدا (ص) شنيدم كه
مىفرمود: «مبادا كسى را مثله كنيد هر چند كه سگ هار باشد» [1].
[شرح]
(65414-
65369) امام (ع) آنان را به چند چيز سفارش كرده است:
اول چيزى كه
سفارش فرموده است، تقواى الهى است كه اساس همه كارهاى خير است.
دوم: پارسايى
در دنيا، و مبادا كه آنها در پى دنيا باشند، هر چند كه دنيا در پى آنان برآيد، يعنى
با آنچه كه به صورت خير و نيكى در خود آماده ساخته و بر آنها رو آورد. كلمه
«البغيه: رغبت» را به اعتبار آسان قرار گرفتن دنيا در اختيار آنان يعنى فراهم آمدن
وسايل خير دنيايى براى ايشان، استعاره آورده است، از آن رو كه دنيا به اين اعتبار
گويى طالب و راغب آنهاست.
سوم: مبادا
بر آنچه از دست داده و از خيرات دنيا محروم ماندهاند افسوس خورند، كه اين تأسف
نخوردن خود از لوازم پارسايى واقعى در دنياست.
چهارم: آن كه
نبايد جز حقّ را بگويند، و آن همان چيزى است كه از اوامر و نواهى خداوند شايسته
گفتن است، و ديگر آن كه كار را براى اجر اخروى انجام دهند: يعنى گفتار و رفتارشان
به اين دو محدود گردد.