سلام دادن، رفتار
يكسان داشته باش، تا بزرگان و قدرتمندان به ستم تو چشم طمع نبندند و زير دستان و
ناتوانان از عدالت تو نااميد نشوند.»
[شرح]
(65328-
65271) نخست امام (ع) او را با سه مطلبى كه از جانب خود اعلام كرده، دلجويى نموده
و براى پذيرش فرمانهايش آماده ساخته است، آن سه مطلب عبارت است از اين كه وى از
جمله كسانى است كه امام (ع) براى حفظ دين از ايشان كمك مىطلبد و با آنان سركشى
گنهكاران را در هم مىكوبد و مرزهاى ناامن را مىبندد.
كلمه اللّهاة[1] را استعاره
آورده است براى آنچه از مرزهاى كشور كه در صورت باز بودن احتمال فساد در آنها
مىرود و براى بستن آن نياز به سپاه و ساز و برگ است، از باب تشبيه به شيرى كه
دهانش را براى دريدن شكار خود باز كرده است، آن گاه به دنبال آن به مطالبى از
مكارم اخلاق دستور داده است:
اوّل: آن كه
در هر كارى از كارهايش كه در نظر او مهمّ و بزرگ جلوه مىكند از خدا كمك بخواهد،
زيرا زارى در پيشگاه او و كمكخواهى از او بهترين وسيله كمك بر رفع گرفتاريهاست.
دوم: آن كه
سختى و درشتى را با نوعى از نرمى و ملايمت درآميزد، و هر سخن را در جاى خود به كار
ببرد تا وقتى كه مدارا و نرمش مناسب است، نرمى و مدارا كند و هنگامى كه راهى جز
درشتى و سختى نيست درشتى كند.
سوم: براى
توده مردم بال خود را بگسترد، كنايه از فروتنى براى آنهاست.
چهارم: با
رعيّت گشادهرو باشد، و اين عبارت كنايه از برخورد با گشادهرويى و چهره باز با
رعيّت است نه در همكشيدگى و گرفته بودن چهره.
پنجم: آن كه
پهلوى خود را براى آنان نرم گرداند، و اين كنايه از آسان
[1]
در لغت به معناى زبان كوچك يعنى همان گوشتى است كه در انتهاى حلق قرار گرفته كه
اگر نباشد نفس قطع مىگردد- م.