سوم- جمله: ان تهجر
باللّيل غمضها (در شب از خواب دورى گزيند)، كنايه است از شب زندهدارى با عبادت
پروردگار و سرگرم بودن به ذكر خدا تا وقتى كه خواب بر او غلبه كند آن گاه زمين را
فرش و كف دستش را بالش خود قرار دهد: يعنى هيچ زحمتى براى آماده ساختن بستر و بالش
نرم به خود راه نمىدهد، بلكه از هر نوع زحمتى به دور، و از هر نوع آرايشى بركنار
و از هر رفاه و آسايشى منزّه است.
عبارت: فى
معشر مىتواند متعلّق به هر يك از افعالى كه مربوط به نفس است، بوده باشد، يعنى:
من كه اين كارها را انجام دادم از جمله كسانى هستم كه شأن اينان چنين است، و آنها
را با چهار ويژگى معرّفى فرموده است:
اوّل: ترس از
معاد، خواب را از چشمهاى آنان ربوده است.
دوم: آنان
خواب و استراحت ندارند، اين عبارت كنايه از مشغول بودن آنها در تمام شب به ذكر
پروردگارشان است، مثل آيه مباركه: تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ[1].
سوم: و لبهاى
آنان آهسته به ذكر پروردگارشان گوياست مثل آيه مباركه:
چهارم: و با
استغفار فراوان گناهانشان را پراكنده سازند، و اين قسمت چهارم لازمه و يا نتيجه سه
قسمت اوّل است، كلمه تقشّع، [پراكندگى ابرها] را براى از بين رفتن گناهان، استعاره
آورده است، و وجه مشابهت آن است كه گناهان و هيأتهاى جسمانى در سياه كردن صفحههاى
جانها و پوشاندن و ممانعت آنها از پذيرش انوار الهى، نظير ابرهاى متراكمى است كه
صفحه زمين
[1]
سوره سجده (32) آيه (16) يعنى: پهلوهايشان را از بستر خواب به دور نگه دارند و در
دل شب با بيم و اميد پروردگار خود را مىخوانند.
[2] سوره
سجده (32) آيه (16) يعنى: پهلوهايشان را از بستر خواب به دور نگه دارند و در دل شب
با بيم و اميد پروردگار خود را مىخوانند.