(64051- 64033) سپس
در مقام سرزنش و كوبيدن طرف در انتقال اموال، او را به كسى كه ارث پدر و مادرىاش
را براى خانواده خود منتقل كند، تشبيه كرده است، و از باب تعجّب نسبت به جريان كار
و اعتراض به او از دو مطلب پرسيده است:
1- از باب
تذكّر به او، از ايمان وى به رستاخيز و بيم او از خشم خدا در روز حساب پرسيده است.
و به او خاطرنشان كرده است كه وى در نظر امام از خردمندان به حساب آمده است و نيز
او را در موضعى قرار داده است كه متوجّه شود، ديگر نزد امام (ع) جايگاه قبلى خود
را ندارد.
(64091-
64052) 2- از كيفيت گوارايى خوردن و آشاميدن او پرسيده است، با علم به اين كه آنچه
مىخورد و مىآشامد و نكاحى كه مىكند، از همين مال حرامند، زيرا اين مال مال
يتيمان و بيچارگان و مجاهدان مسلمان است كه خداوند بر آنها روا داشته است تا بدان وسيله
بندگان و شهرهايش را حراست كنند، البته اين استفهام در سخن امام (ع) به معناى
انكار و سرزنش است، زيرا كه امام (ع) با ياد آورى معصيت خدا او را نكوهش مىكند.
(64122-
64092) مطلب چهارم: او را پس از سرزنش طولانى به تقواى الهى و باز گرداندن اموال
مسلمين به صاحبانشان فرمان داده است، و او را تهديد كرده است كه اگر اين كار را
نكرد و بعد خداوند دست امام (ع) را بر او باز كرد در باره او نزد خدا معذور است
يعنى در باره او و حتى كشتن او معذور خواهد بود. توصيف ضربت شمشير با ذكر صفاتى كه
آورده است تهديد شديدترى و منع گوياترى است.
(64171-
64123) مطلب پنجم: سوگند ياد كرده است كه فرزندانش با همه نزديكى و ارجى كه نزد او
دارند اگر همانند او خيانتى را مرتكب شده بودند، ملاحظه آنها را نمىكرد تا اين كه
حق را از آنها باز ستانده، و باطل را نسبت به مال، يا غير مالى كه مورد ظلم آنها قرار
گرفته بود مىزدود. و مقصود امام (ع) آن است كه