است يعنى ولايت امر
رعيت و اقدام به اصلاح امور دنيا و آخرت ايشان.
(63888-
63884) 2- او را از جمله خواص و نديمان خود قرار داده است، و كلمه شعار را به همين
منظور استعاره آورده است، از آن رو كه شعار چسبيده به او و همراه جسم و تن اوست.
(63905-
63889) 3- او مطمئنترين فرد از كسان وى در نزد او و نزديكترين كس به او بوده است،
به دليل يارى و مشورت و سپردن امانت به وى.
مطلب (63945-
63906) دوم: امام (ع) پس از يادآورى نيكى خود نسبت به او، بديهاى او را نسبت به
خود- در فاصله گرفتنش از امام و خوار گذاشتن و خيانت كردنش در مورد امانتى كه در
اختيار داشته يادآورى كرده است- آن هم در وقتى كه مىبيند روزگار بر امام سخت
گرفته و دشمن رودرروى او ايستاده و كلمه امامت و رهبرى از مسير حقّ خارج شده است
تا روشن شود كه او در برابر نيكى امام (ع) ناسپاسى كرده است، تا نكوهش و سرزنش او
وجه صحّتى داشته باشد آن گاه او را نكوهش و سرزنش كند، مقصود امام (ع) از اين
نكوهش آن است كه وى از راه منحرف گشته و رعايت عدالت را نكرده است.
عبارت امام
(ع): تو نسبت به پسر عمويت سپر را وارونه گرفتى، ضرب المثلى است در مورد كسى كه با
دوست و برادر خود همراه باشد، بعد نسبت به او تغيير جهت دهد و دشمن او گردد، و اصل
اين عبارت براى كسى بوده است كه با برادر خود يكرنگ و موافق بوده و روى سپرش به
طرف او بود، و موقعى كه از او جدا و با او در ستيز شد، پشت سپرش را به جانب او
گرفت تا خود را از شرّ او حفظ كند. در نتيجه اين عبارت كنايه از دشمنى بعد از
دوستى شده است، و براى كسى كه چنين كارى بكند ضرب المثل گشته است.
(63982-
63946) مطلب سوم: امام (ع) به توبيخ و سرزنش وى مىپردازد و حالت او را در مورد
خيانتكارىاش با اين عبارت بازگو مىكند: فلا ابن عمّك ... هذه البلاد، و