responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 5  صفحه : 110

براى ورود شبهه‌ها بر قلب و پوشاندن صفحه دل، استعاره آورده است.

جمله: تغشاهم جمله حاليه و محلّا منصوب است.

همچنين كلمه: التّلاطم (امواج) را استعاره براى بازى كردن اين شبهه‌ها با عقل ايشان، آورده است عبارت آن بزرگوار: فجازوا، عطف بر: القيتهم، است، مقصود اين است كه آنان [مردم شام‌] به سبب شبهه‌هايى كه بر آنها القا كردى از حق عدول كردند و در مبارزاتشان به سبب تعصّب جاهليت و جانبدارى از ريشه‌هاى قومى و مفاخرشان، بدون ملاحظه و دفاع از دين به جاه و مقام خود، متّكى شدند به جز آن افراد عاقلى كه به سمت حق بازگشتند، زيرا آنان تو را و موضع گمراهى تو را شناختند و از تو بريدند و از يارى تو در هدف شومت كه ويرانگرى بناى دين بود آن گاه كه آنان را بر كارهاى دشوار و ويران كننده دين واداشته و آنان را از راه حق دور كرده بودى، به خدا پناه بردند.

براستى او مردم عرب را با شبهه قتل عثمان و خونخواهى او به گمراهى كشيد. همين كه خردمندان عرب و طرفداران دين آگاه شدند كه اين عمل فريبكارانه به خاطر رياست و سلطنت است از معاويه دورى كردند و از او بريدند.

(62980- 62934)

عبارت: على اعقابهم و على ادبارهم،

استعاره ترشيحى الفاظ: اعقاب و «ادبار» از اشياء محسوس به معقول است. استثناء [الّا من فاء] از گروهى است كه معاويه آنان را فريب داده است. كلمه الصّعب (دشوار) عاريه آورده شده است براى كارهايى كه از نظر دين انجام آنها دشوار بوده است و معاويه مردم را به آن كارها وامى‌داشته است، از آن رو كه ارتكاب چنين اعمالى باعث انحراف آنان از راه حق و گرفتاريشان در گردابهاى هلاكت مى‌شد، همان طورى كه سوار شدن بر شتر ناهموار چموش باعث به بيراهه بردن شترسوار، و انداختن وى در گرداب مهالك است، و همچنين كلمه: القصد يعنى طريق محسوس،

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 5  صفحه : 110
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست