يعنى هنگامى كه اين رويدادها واقع شود، هر
كسى براى رهايى خود از اين گرفتاريها به خود مشغول است، و فرزند كه گراميترين
محبوب آدمى است براى پدرش مايه خشم و دلتنگى است يعنى فرزند براى پدر موجب رنج و
غضب مىشود. و اطلاق واژه غيظ (خشم) بر فرزند از باب اطلاق نام سبب بر مسبّب است.
(21318- 21316)
فرموده است: و المطر قيظا.
اين كه باران موجب بروز گرما باشد از نشانههاى اين شرور و بلاهاست
بلكه خود اين نيز بلاست زيرا باعث مىشود كه گياهى روييده نشود، و كشت و زراعت پا
نگيرد، و ميوهها و محصولات موجود تباه شود، و شايد كنايه از اين باشد كه در اين
دوران آنچه مايه خير و بركت است، به شرّ و آفت بدل مىشود.
(21368- 21327)
فرموده است: و كان أهل ذلك الزّمان ... تا أمواتا.
مردم هر زمان به سه طبقه منقسم مىشوند: پادشاهان و اشراف، طبقه
متوسّط، طبقه پايين، اگر دوران عدل و داد باشد، عدالت از پادشاهان به اشراف و از
آنها به طبقه متوسّط و از اين طبقه به توده مردم و طبقات پايين سرازير و در ميان
همه گسترده خواهد شد، و اگر جور و ستم حاكم باشد، ظلم و بيداد نيز به همين گونه
دامن همه را خواهد گرفت و در اين زمان پادشاهان، همچون درّندگان خون آشام هر
ثروتمند و صاحب مالى را شكار مىكنند، مردم اين زمان و برجستگان آنها در برابر
افراد متوسّط همچون گرگان خونخوارند كه آنها را طعمه و شكار خود قرار مىدهند، و تهيدستان
و بينوايان مانند مردگانند زيرا آنچه مايه ادامه زندگى آنهاست به وسيله طبقه
بالاتر از آنها گرفته شده است، امام (ع) واژه اموات را بر سبيل مجاز، براى بيان
اين منظور به كار برده است كه بلا و سختى به منتهاى شدّت خود مىرسد، زيرا مرگ
نهايت سختى است و اين از باب اطلاق نام سبب نهايى بر مسبّب است. سپس واژه غيض (كم
شدن و فرو رفتن آب در زمين) را براى نقصان راستى، و فيض (لبريز شدن آب) را براى
رواج و فراوانى دروغ، به