(زمينهاى هموار) استعاره براى قرآن است،
بدين مناسبت كه معدن حقّ و محلّ دسترسى به آن است همچنان كه درّهها و زمينهاى
هموار جايگاه آب و گياه است.
(48401- 48397) 16- دريايى است كه آبكشان، آب آن را نتوانند كشيد.
(48406- 48402) 17- چشمههايى است كه آبكشان، آب آن را نمىخشكانند.
استعاره بحر و عيون براى قرآن در اين جا بدين مناسبت تكرار شده كه فوايد و مقاصد
حاصله از اين كتاب الهى پايان ناپذير است.
(48411- 48407)
18- جمله و مناهل لا يغيضها الواردون
نيز به همين معناست، اين كه واژه نضوب (ته نشين شدن آب) تنها به
چشمهها نسبت داده شده براى اين است كه ته نشينى آب در چشمهها محتمل است نه
درياها، همچنين نسبت دادن ورود به مناهل (آبشخورها) بدين مناسبت است كه نهل به
معناى سيراب شدن است و غرض كسى كه وارد آب مىشود نيز همين است.
(48417- 48412) 19- منزلگاههايى است كه مسافران راه آن را گم
نمىكنند، يعنى قرآن مشتمل بر مراتب و مقاماتى از علوم است كه چون خردهاى پوياى
راه خدا به آن در آيند گم نمىشوند، زيرا راه قرآن روشن و بسيار تابان است.
(48423- 48418)
20- جمله و أعلام لا يعمى عنها السّائرون
نيز معناى جمله پيش را دارد.
(48429- 48424)
21- جمله و آكام لا يجوز عنها القاصدون
نيز شبيه معانى جملات پيش است لفظ اعلام «نشانهها» و آكام (تپّهها)
را براى دلايل و اماراتى كه در طريق شناخت قرآن و احكام آن وجود دارد استعاره
فرموده، زيرا همچنان كه نشانهها و كوهها رهروان را در راهها رهنمايند اين ادلّه و
امارات نيز بيانگر احكام و راهنماى مقاصد قرآن مىباشند.
(48434- 48430) 22- خداوند قرآن را فرو نشاننده تشنگى دانشمندان قرار
داده است، واژه رىّ (سيراب شدن) را استعاره براى قرآن قرار داده، زيرا همان گونه
كه آب رنج تشنگى را بر طرف مىكند، قرآن درد نادانى را از نفوس بشرى مىزدايد، و
واژه