يعنى رائد يا فرستاده بايد آنچه مايه
پراكندگى خاطر است از خود دور، و امور و مقاصد دنيوى خويش را جمع و جور كند، و
معناى و ليحضر ذهنه اين است كه هوش و حواس خود را به آنچه امام (ع) بيان مىكند
متوجّه سازد.
(21265- 21256)
فرموده است: و لقد فلق لكم الأمر فلق الخزرة.
يعنى: آنچه را از دين و احكام شريعت نمىدانستيد براى شما بيان
داشته، يا بنا به قولى يعنى: فتنه و آشوبهايى را كه در آينده روى خواهد داد براى
شما آشكار كرده است، و نيز تاريكى جهل و نادانى را مانند مهرهاى كه آن را شكاف
مىدهند تا بشناسند براى شما شكافته و روشن ساخته است: و قرفه قرف الصّمغة يعنى:
آگاهى و دانش خود را در اين باره به شما القا كرده، و شرايط خيرخواهى و ارشاد را
به جا آورده، و همان گونه كه صمغ را از درخت جدا مىكنند و چيزى از آن باقى
نمىگذارند در اين باره نيز چيزى فروگذار نكرده و مطلبى باقى نگذاشته است، گفته
مىشود: تركته على مثل مقرف الصّمغه و اين مثل در جايى است كه كارى را به تمامى
انجام دهند و چيزى از آن باقى نگذارند، زيرا صمغ آن چنان از درخت كنده مىشود كه
چيزى از آن بر جاى نمىماند.
(21274- 21266)
فرموده است: فعند ذلك.
اين جمله مربوط است به عبارت من بين هزيل الحبّ (از ميان دانههاى
لاغر) يعنى هنگامى كه فتنههاى مذكور بر پا و رهبر ضلالت و گمراهى اين كارها را
نسبت به شما مرتكب شود، سپاه باطل پايگاههاى خود را مستحكم ساخته در سنگرهاى خود
قرار مىگيرد: و يركب الجهل مراكبه نيز به همين معناست، يعنى اين هنگام حمله آن
است، و جهل در اين جا به فردى تشبيه شده كه بر مركب خود سوار شده و آماده حمله و
هجوم است، و واژه مراكب اشاره به خيل جاهلان و بىدانشهايى است كه در گرد او در
آمدهاند.
(21280- 21275)
فرموده است: و عظمت الطّاغية.
يعنى: فتنه طغيانگر از حدّ و اندازه خود در مىگذرد و هر چه
گستردهتر مىشود،