و فرمانبردارى خداوند انسان را براى پذيرش
انوار علوى و اسرار الهى كه موجب رهايى از تاريكى خانه گور و عذاب آخرت است مستعدّ
و آماده مىگرداند، و در حديث است كه: كار نيك گور نيكوكار را مانند چراغى كه در
تاريكى بتابد روشن مىكند، واژه مصابيح (چراغها) را به مناسبت روشنى آنها براى
طاعت و فرمانبردارى خداوند استعاره فرموده است.
(47949- 47946) 8- همچنين طاعت پروردگار براى وحشت طولانى قبر مايه
سكون خاطر است كه انسان به آن انس مىگيرد، چنان كه روايت شده است: كار نيك و خلق
نيكو دارنده آن را پس از مرگ به صورت جوانى زيبا روى و پاكيزه جامه و خوشبوى
ديدار، و به او سلام مىكند، او مىگويد تو كيستى؟ وى پاسخ مىدهد: من خلق نيكو و
يا عمل نيك تو هستم. و حاصل روايت مذكور اين است كه طاعت حقّ تعالى سبب آرامش خاطر
از وحشت و هراس آخرت مىگردد، زيرا ترس و وحشت در جايى به انسان دست مىدهد كه او
از آن غافل بوده، و انتظار آن را نداشته است، و براى انتقال به آن جا آماده نشده،
و دلبسته وطن پيشين و كسان خود بوده، و همه انس خويش را به آنها منحصر كرده باشد،
امّا اهل طاعت و فرمانبرداران اوامر حقّ پيوسته در انديشه سراى آخرت و در ياد
خانهاى هستند كه بدان انتقال خواهند يافت، به انس با پروردگار اعتماد و اطمينان
مىيابند، و به ذات او توجّه مىكنند، از اين رو انس خود را هميشه به او منحصر
ساخته و شادى آنها پيوسته براى وصول به لقاى اوست، و اعتقادشان در اين دنيا اين
است كه:
فقط بدنهايشان با مردم دنيا همسايگى دارد، و برخى از اينان از مردم
بريده دورى و گوشه نشينى اختيار مىكنند، بنا بر اين سزاوار است كه ترس و وحشت
آخرت دامنگير آنها نشود، و اعمال آنها هول و هراسى را كه ممكن است عارض آنان گردد
از ميان ببرد، البتّه چون انسان در دنيا نمىتواند حقيقة چگونگى زندگى پس از مرگ
را تصوّر كند و بشناسد ناگزير از آن بيمى در دل خود احساس مىكند ليكن پرتو انوار
قدسى و انس با پروردگار اين بيم را از دل مىزدايد.