است كه موجبات آن را فراهم كند. در حالى كه
ارباب تقوا و معرفت از بيم مرگ فارغ بوده و بسا اين كه مردن و رهايى يافتن از قفس
تن محبوب آنها نيز مىباشد، زيرا مرگ براى آنان وسيله خلاصى و وصول به لقاى برترين
محبوبشان است، و خداوند متعال به همين مطلب اشاره كرده و فرموده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ
لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»[1] آيه شريفه دلالت دارد بر اين كه هر كس از روى
صدق و راستى مدّعى دوستى خداوند است آرزوى مرگ دارد، و نيز فرموده است: قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً
مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ[2].
(47911- 47908) 8- روشنى سياهى تاريكيهاى شماست [اين ظاهر معناى جمله
و ضياء سواد ظلمتكم مىباشد- مترجم] واژه ظلمت كه بر تاريكى اطلاق مىشود براى
نادانى و غفلت دل استعاره شده، و چون تاريكى سياهى را به همراه دارد با ذكر آن
استعاره مذكور ترشيح داده شده است، و اين عبارت نظير گفتار آن حضرت است كه فرموده
است: و جلاء عشاء أبصاركم، چنان كه ملاحظه مىشود در تمامى جملات مذكور صنعت تضادّ
موجود، و قرينهها با ضدّ آن ذكر شده است.
(47917- 47912) پس از اين امير مؤمنان (ع) سفارش خود را با ذكر شرايط
و آدابى كه بايد در طريق طاعت و فرمانبردارى خداوند رعايت شود تأكيد مىكند:
1- طاعت و بندگى خداوند را شعار خود قرار دهيد، شعار به معناى جامه
زيرين، و در اين جا كنايه از اين است كه هميشه ملازم طاعت خداوند بوده و مانند
جامه زير كه با بدن ملازمت و پيوستگى دارد همواره فرمانبردار اوامر او باشيد، و
لحظهاى سر از فرمانش برنتابيد، قيد دون دثاركم اشاره به اين است كه طاعت خدا
[1] سوره جمعه آيه (7) يعنى: اگر گمان كردهايد شما دوستان خداييد
نه مردم ديگر پس آرزوى مرگ كنيد اگر راستگو هستيد.
[2] سوره بقره (2) آيه (94) يعنى: بگو (اى پيامبر) اگر سراى آخرت
در نزد خدا به شما اختصاص يافته نه مردم ديگر، پس آرزوى، مرگ كنيد اگر راست
مىگوييد.