دارويى است كه پس از آن دردى نيست و نورى
است كه با وجود آن ظلمتى نيست، ريسمانى است كه دستاويز آن محكم است، و دژى است كه
قلّهاش بلند است، قدرتى است براى كسى كه به آن دل بندد، و جايگاه امنى است براى
كسى كه به آن در آيد، هدايت است براى كسى كه به آن اقتدا كند، عذر است براى كسى كه
خود را به آن منسوب بدارد، حجّت است براى كسى كه از آن سخن بگويد، گواه است براى
كسى كه به وسيله آن با دشمن در ستيز باشد، پيروزى است براى كسى كه به آن استدلال
كند، و نگهدارنده كسى است كه به آن عمل كند، مركب رهوارى است براى كسى كه آن را به
كار بندد، نشانه روشنى است براى كسى كه علامت جويد و زيرك باشد و سپر است براى كسى
كه جامه رزم پوشد، و دانش است براى كسى كه آن را به گوش بسپارد، و خبر است براى آن
كه روايت كند، و حكم است براى كسى كه به داورى پردازد.»
[شرح]
(47877- 47793) آغاز اين خطبه در بيان اين است كه علم خداوند به
جزئيّات موجودات با همه كثرت و اختلافى كه دارند احاطه دارد، و اين كه فرموده است:
خداوند فرياد حيوانات وحشى را در بيابانها كه بر اثر خشكسالى و بىگياهى ناله، و
گويى به درگاه او استغاثه مىكنند مىداند براى اين است كه گوشزد كند انسان
سزاوارتر است به اين كه به درگاه او التجا كند، و به او پناه برد، همچنين ذكر اين
كه خداوند بر گناهانى كه بندگان در پنهانى انجام مىدهند، و آمد و شد ماهيها در
پهنه و ژرفاى درياها آگاه است، بدين منظور است كه مردم از ارتكاب گناه در خلوت به
گمان اين كه مكان امنى براى اين كار است دورى جويند.
پس از اين به رسالت پيامبر گرامى (ص) گواهى مىدهد، و سپس به تقوا و
پرهيزگارى سفارش مىكند و در تأكيد اين مطلب به ذكر صفاتى از حقّ تعالى مىپردازد
كه توجّه به آنها باعث ترس و هراس از نافرمانى خداوند و موجب رو آوردن و پناه بردن
به اوست، از جمله اين كه خداوند سبحان مبدأ آفرينش و مرجع