در اين صورت موقع خم شدن، سرش بر سينه او
قرار مىگرفت، و ظاهرا منظور اين است كه پيامبر (ص) در موقع شدّت مرض، تكيهاش بر
او بود، در مورد اين كه جان مقدّس پيامبر (ص) پس از مفارقت از تن، در كف او جارى
گشت و آن را بر رخسار خود كشيد، مراد از جان يا نفس خون آن حضرت است، زيرا نقل شده
كه پيامبر اكرم (ص) در هنگام وفات، اندكى خون قى كرد، و علىّ (ع) آن را بر چهره
خود كشيد، و اين عمل منافاتى با نجاست خون ندارد، زيرا رواست كه خون رسول اكرم (ص)
از عموم اين حكم خارج باشد، چنان كه روايت شده است ابا طيّبه حجّام هنگامى كه
پيامبر (ص) را حجامت كرد خون آن حضرت را آشاميد، و پيامبر (ص) فرمود: از اين پس
شكمت دردمند نخواهد شد.
همچنين علىّ (ع) به كمك فرشتگان عهدهدار غسل جسد مقدّس پيامبر خدا
(ص) بود، او بدن مطهّر را مىشست و فضل بن عبّاس آب مىريخت، نقل شده است در آن
هنگام كه فضل بر روى جسد آب مىريخت، على (ع) چشمان او را با پارچهاى بسته بود،
از پيامبر اكرم (ص) روايت شده كه به على (ع) فرموده است: «هيچ كس جز تو بر عورت من
نظر نمىكند مگر اين كه كور مىشود» و از علىّ (ع) نقل كردهاند كه فرموده است:
عضوى از بدن پيامبر (ص) را برنگردانيدم مگر اين كه خود برگردانيده مىشد و من در
آن احساس سنگينى نمىكردم و گويى كسى مرا در اين كار يارى مىكرد، و اينها جز
فرشتگان نبودند، واژههاى حيّا و ميّتا بنا بر اين كه حال از ضمير مجرور به، در
جمله فمن ذا أحقّ به مىباشند منصوبند.
امّا در مورد اين كه چگونه جسد پيامبر اكرم (ص) به خاك سپرده شود و
آيا براى آن حضرت لحد حفر، و يا به رسم مردم مكّه قبر كنده شود؟ ميان اصحاب اختلاف
شد، عبّاس بن عبد المطلّب عبيدة بن جرّاح را كه به رسم مردمان مكّه گور حفر مىكرد
و ابى طلحه انصارى را كه بر طبق عادت مردم مدينه لحد مىكند احضار كرد، و در اين
موقع گفت: خداوندا! آنچه را مىخواهى براى پيامبرت برگزين، و چون در اين هنگام ابو
طلحه وارد گرديد لحد براى آن حضرت كنده شد