تسليم در برابر او افتادگى و فروتنى دارد، و
از سر اخلاص به يگانگى او معتقد است، او را به بزرگى و عظمت ياد مىكند، و با رغبت
و كوشش به او پناه مىبرد.
خداوند سبحان زاييده نشده تا در عزّت و قدرتش شريكى داشته باشد، و
نزاييده است تا از ميان رود و ارثى بر جاى گذارد، وقت و زمانى بر او پيشى نيافته،
و فزونى و كاستى او را فرا نگرفته است بلكه با نشانههايى كه از تدبير متقن و نظام
محكم خويش به ما نمايانده خود را بر خردها آشكار ساخته است.
از دلايل آفرينش او خلقت آسمانهاست كه بدون ستون، ثابت و استوارند و
بى آن كه تكيه گاهى داشته باشند برقرار و پا برجايند، آنها را به فرمانبردارى خويش
خواند، بىدرنگ و بىهيچ سستى پذيرفتند و اعتراف كردند، و اگر به ربوبيّت او اقرار
و به فرمانبردارى او اعتراف نمىكردند، هرگز آنها را محلّ عرش خود و جايگاه
فرشتگانش و جاى بالا رفتن سخنان پاك و كردار شايسته قرار نمىداد.
ستارههاى آسمان را نشانه قرار داد تا آنها كه در راههاى مختلف نواحى
زمين سرگردان مىمانند به وسيله آنها راهنمايى شوند، پرده ظلمت شب تار پرتو انوار
آنها را نپوشانيده، و چادر سياه شبهاى تاريك نتوانسته است درخشش روشنايى ماه را بر
پهنه آسمانها جلوگير باشد، پس منزّه است خداوندى كه سياهى شب تاريك و آرام در
زمينهاى پست، و ستيغ كوههاى تيره رنگ كوتاه و بلند كه در كنار هم جا گرفتهاند بر
او پنهان نيست، و نيز غرّش تندر در كرانههاى آسمان و آنچه برق ابرها آن را منكشف
و نمايان مىگرداند، و برگهايى كه وزش بادهاى سخت و ريزش بارانها آنها را از
شاخهها جدا مىسازد بر او پوشيده نمىباشد، او جاى فرود آمدن قطرهها و محلّ قرار
گرفتن آنها و جاى كشش و بردن دانه را به وسيله مورچهها، و آنچه روزى پشّهها را
كفايت مىكند، و هر چه را موجودات ماده در شكم خود دارند مىداند.
ستايش ويژه خداوندى است كه پيش از آن كرسى، عرش، آسمان،