ذرّهاى از مخلوقات او به آينهاى شباهت
دارد كه خالق متعال، خود را براى بندگانش در آن نمايان ساخته است، و آنان به
اندازه قابليّت خود، او را مىبينند، و اين مشاهده بر حسب شعاع بصيرت و درجات
معرفت آنان، متفاوت مىباشد، برخى نخست مصنوع و بعد از آن صانع را مىبينند، برخى
هر دو را با هم مشاهده مىكنند، بعضى نخست آفريدگار و پس از او به آفريدگان توجّه
مىكنند، برخى هم جز خدا چيزى نمىبينند.
2- اين كه او با حجّت و برهان خويش در دلهاى آدميان نمايان است، يعنى
هستى او در دل كسانى كه به سبب انديشههاى باطل و گفتار نادرست او را انكار
مىكنند، روشن است، زيرا دلائل هستى خويش را عليه اينها ظاهر، و برهان وجود خود را
بر آنها ثابت فرموده است، و اين برهان همان احساسى است كه نفوس منكران در برابر
عظمت و استحكام نظام آفرينش دارند، هر چند براى توجّه بدان به اندكى تنبّه و
هشيارى نيازمندند، چنان كه حقّ تعالى فرموده است:
«وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ[1]» همچنين ملاحظه آيات قدرت إلهى در آسمانها و زمين كه خداوند متعال
فرموده است: أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ[2]» و
اين نزديك به معنايى است كه در قسمت اوّل گفته شد.
3- اين كه خداوند آفريدگان را بدون نياز به تفكّر و طرح و برنامه
ريزى آفريده است، و در باره بىنيازى پروردگار به انديشه و فكر، استدلال فرموده
است به اين كه تفكّر و انديشيدن در خور صاحبان ضمير و آنانى است كه داراى قلب و
حواسّ جسمانى باشند، و پروردگار در ذات مقدّس خود منزّه از ضمير است، و اين معنا
شكل دوّم قياس منطقى است، به اين ترتيب كه فكر و انديشه از آن صاحب ضمير است، و
هيچ چيزى از واجب الوجود صاحب ضمير نيست، نتيجه
[1] سوره ذاريات (51) آيه (21) يعنى: ... و هم در نفوس خود شما آيا
به ديده بصيرت نمىنگريد؟
[2] سوره اعراف (7) آيه (185) يعنى: ... آيا در ملكوت آسمانها و
زمين و چيزهايى كه خداوند آفريده نمىنگرند؟